من زایمان طبیعی داشتم چون بخیه رو دکتر باز کرده هنوز زخمم بازه بسته نشده واسه همین نمیتونم هنوز بشینم نیاز به مراقبت دارم زایمان سختیم داشتم دهانه رحمم باز نمیشد خیلی درد کشیدم بچه بدنیا نمیومد بزور بدنیاش اوردن خواهر شوهرمم بامن زایمان کرده سزارین اورژانسی شده ولی دیگه راه افتاده خودش کاراشو میکنه بیرون میره دیگه اوکی شده حالا خانواده شوهرم تا میان دیدنی هنوز ننشستن میگن بنده خدا درد طبیعی کشید اخرشم سزارینش کردن سزارین خیلی سخته داغون شده بازم شکرخدا تو طبیعی بدنیا اوردی طبیعی بهتره حالا منم ۱۲ساعت زجرم دادن اخرم بزور بدنیا اومد بچم بند ناف دورش چرخیده بود ضربان قلبش بد بود بازم نمیبردنم سزارین بچم بدنیا اومد اینقد مونده بود نفس بزور میکشید اکسیژن بهش وصل کردن نمیدونم چرا اینطور میگن تا منو میبینن تازه خودشون تنهاهم نیستن مغز شوهرمن شست و شو میدن که من زایمانم خوب و راحت بوده چون طبیعی بوده ابجیت زجر کشیده چون سزارین انجام داده نمیدونم چکار کنم بیخیال من بشن😐

۷ پاسخ

عزیزم این حرف و حدیث ها خیلی زیاده شما عاقل باش و به حرفاشون اهمیت نده مهم نی نیته که خداروشکر الان سلامته،منم زایمان اولم خیلی از خوانواده شوهرم حرف شنیدم چون اپیدورال کردم میگفتن زایمان سختی نداشتی دیگه بی حسی زدی،بعد چون سینه هام کوچیکه بلد نبودم خوابیدنی به بچه شیر بدم همش می‌نشستم زخمام دیرخوب شد میگفتن مامانت ازت خوب مراقبت نکرده،شیرم کم بود مجبور بودم شیرخشک هم بدم کلی هم سراین حرف زدن بهم.بهترین کار اینه بیخیال باشی

ولشون کن اهمیت نده برو دکتر یه نگاهی بندازه منم مثل تو زایمان سختی داشتم کلی بخیه خوردم بخیه هامم نگو عفونت کرده ودردش داشت منو میکشت به هرکی میگفتم درد دارم میخندید بهم که داری خودتو لوس میکنی .یبار که میخواستم بچمو از زمین بردارم به مادرشوهرم گفتم بخیه هام باز شد بعد خندید گفت بخیه ها همون دوسه روز اول خوب میشن بعد یه ماه که بخیه باز نمیشه حتی مامان خودمم میگفت من بعد ۸ روز دیگه حتی با دستمم بخیه ها رو حس نمیکردم‌تو چرا اینجوری میکنی تا اینکه بعد دوماه گفتم برم‌دکترم یبار دیگه معاینه کنه تا دید گفت چجوری دردشو تحمل کردی این همه بخیه عفونت کرده همه بخیه هات باز شده رحمت لگنت عفونت داره و بهم دارو داد بعد خوب شدم

سزارین بعدش واقعا سخته
اون لحظه ایی ک به بچه شیر میدی با درده
بچه ت گریه مبکنه ولی تو نمیتونی برش داری چون بخیه داری
حجم خونی ک ازت رفته سه برابر طبیعی و در کل ی جراحی ماژور و. سخت. به حساب میاد
ولی خب طبیعی ۱۰–۱۲ ساعت درد وحشتناکی مادر میکشه
بعدش درسته مراقبت داره درد بخیه داره ولی ب بدی سزاربن نیست

زایمان طبیعی واقعا سخته.راحت ترین زایمان طبیعی هم سخته.من خودم این سری سزارین شدم بعد دوتا طبیعی.خیلی سخت بود زایمان سزارینم.ولی راستشو بخوای بازم از زایمان طبیعی راحت تر بود.

بیمارستان خصوصی بودی یا دولتی؟
چون تو دولتی خیلی تلاش میکنن ک حتما طبیعی بیاری😑
کلا یه گوشت در باشه یکیش دروازه برات مهم نباشه حرفاشون

بگو انشاالله دختراتون مثله من بزان

مردم خودشون هلاک میکنن دکتر گیر بیارن سزارین بشن اگر سخت بود که نمیرفتن 😐

سوال های مرتبط

مامان آیهان مامان آیهان روزهای ابتدایی تولد
پارت3دکترا امدن دوباره معاینه کردن گفتن تا نیم ساعت زایمان میکنی یه دونه امپول زدن گفتن اینو بزنیم دیگه زود زایمان میکنی دیگه امپول رو زدن تا اینجا دردم خوب بود اموقع امدن بچه خیلی درد کشیدم تا اینجا هیچ جیغی نکشیدم چون رحم دیر باز میشه نباید جیغ داد کنی فقط نفس عمیق بکشین خیلی خوب جواب میده دیگه بچه امدنی اونقد جیغ زدم گلموم پاره شد از بیمارستان علوی راضی بودم رفتار پرسنل هاش هم خوب بود باهام فک کنم چون جمعه بود واسه همین دانشجو نبود چون بچه دوم بود هیچ برشی نزدن بچه هم به زور امد سراولی خیلی راحت امد تازه وزنشم از بچه دوم بیشتر بود دومی خیلی سخت بود الان سه روزه نمیتونم بشینم یا راه برم به نظر من سزارین راحت هستش از طبیعی خیلی ها میگن مگه عمل شدی طبیعی خوبه زایمان میکنی بعدش دیگه راحتی یه خدا طبیعی راحت نیست من راضی نبودم به طبیعی اگه پولش رو داشتم قطعا سزارین رو انتخاب میکردم شکمم هم خیلی درد میکنه با دارو اینا یکم دردش کم میشه
مامان دیاکو💙 مامان دیاکو💙 ۲ ماهگی
یه چیزی که من کفش کردم😂 و خواستم باهاتون درمیون بزارم اینه که من وقتی حامله بودم خیلی روحیم ضعیف شده بود و با این که زایمان اولم هم طبیعی بود اما همش به خودم تلقین میکردم که من نمیتونم و بیشتر شبا گریه میکردم از این که من نمیتونم درد طبیعی رو تحمل کنم ،خواستم برم سزارین اختیاری اما خانوادم نزاشتن و بنظرشون سزارین وحشتناک بود 😕درحالی که من حسرت اونایی که سزمیشدن و می‌خوردم همش میگفتم خوشبحالشون که درد طبیعی نمیکشن 🥺وقتی تازه دردام شروع شده بود من وحشت کرده بودم و همش گریه میکردم چون میدونستم این دردا قراره چندین برابرشه و آخرم هم روحیه ی ضعیفم کار خودشو کرد و طبیعی نتونستم و سز اجباری شدم ،وقتی زایمان کردم همسایمون که دوتا بچه طبیعی آورده و الان بازم حامله بود اومد و حالشو برام گفت درست مثل من بود همش میگفت طبیعی نمیتونم به دردا فک میکنم وحشت میکنم و...دیروز رفته طبیعی نتو نسته اونم سز اجباری کردن،خواستم بگم اونایی که می‌خوان طبیعی زایمان کنن خیلی باید روی خودتون کار کنید چون زایمان طبیعی روحیه ی خیلی بالایی میخواد