۵ پاسخ

من خودم صددرصد مخالف زدن بچه هام میگم ادم خودشو بزنه ولی بچشو نه 💯👌🏻
ولی برای همه پیش اومده یه موقع هایی
بچه ها چه حرصی به ادم میدن ادم دوست داره انقدر خودشو و بچشو بزنه تا اون همه حرص و اذیت تموم بشه 😐

زدن بدتر میکنه،مادرشوهرم میگ برادرشوهرمو انقد میزده ک عادت کرده بوده اگ ی روز نمیزدنش از فصد شیطونی میکرده یا میگفته بیا بزن منو خوابم نمیبره😐بنظر من نباید خودمونو بچه رو تو شرایطی بزاریم ک این اتفاقا بیفته من قشنگ ۶ ماه حتی خونه درجه یکا دیر ب دیر رفتم یا در حد سر زدن رفتم چون میدیدم خودمم عصبی تر میشم اصلا هم ادمی نیستم ک اجازه بدم کسی بهش بگه بشین سرجات چون خودمو مقصر میدونم اگ منه مادر تو اون موقعیت نباشم بچه هم مجبور نیست ک باشه همین ک نرفتم و کمتر دعواش کردم شیطنتاش خیلی کمتر شد ،بنظرم تو یه سنی باید دور یه سری کارا رو خط بکشیم همیشگی ک نیست بچه بزرگ تر میشه اداب رستوران و مهمونی رفتنم یاد میگیره ولی این خاطره اد از رستوران رفتن تو ذهنش میمونه

پسرمنم همینه 😁😁 درک میکنم اون بابا ومادر رو

ولا بااین چیزایی که گفتی حق داشته زدتش 😂😂😂😂
حتی با کتک هم ادم نشده ببین چی بوده .گفتم الان میگی نشسته گریه کرده

😆😆😆😆آخرش قشنگ بود که بچه بدتر فضولی میکرد

سوال های مرتبط

مامان مهراد مامان مهراد ۴ سالگی
چقدر دنیای بچه ها پیچیده اس، من با جاریم تو یه ساختمون زندگی میکنم قبلا کم و بیش رفت و آمد داشتیم در حد سر زدن دو سه ساعت خونه هم میرفتیم الان دوسه ساله جاریم دیگه نمیاد بگم پارسال اومده باورتون نمیشه ، در صورتی که من بیشتر میرم خونه اونا چندوقتی دیدم نمیاد منم گفتم خب وقتی اون نمیاد من چرا میرم؟ منم رفت و اومدم کم شد ، بعد پسراش یکیش ۱۰ ساله یکیش ۷ ساله پسر من خیلی باهاشون جوره ،امروز برده بودمش دوچرخه بازی کنه پسر کوچیکه جاریم هی به پسر من می‌گفت دنبالم نیا، پسر منم مگه ول میکرد هی میدونید دنبالش ،بهش گفتم مامان ندو دنبالش دوس نداره دنبالش بری! پسر من خیلی دوس داره اونو ولی اون چسبیده بود به پسرای همسایه ها و به پسر من اینجور میگفت منم با خوبی بش گفتم دوسِت داره که دنبالت میاد تو خونه هم بهونتو می‌گرفت بعد تو اینجوری میکنی ! منم دیگه به پسرم گفتم بازی خودتو بکن کاری به بقیه نداشته باش ولی باز میرفت ، دیگه وقتی خواستیم بریم خونه پسرمم بهونه نگرفت که بره خونشون باهاش بازی ! 🥲 طفلی پسرم دید چجوری باهاش رفتار کرد نرفت پیشش دیگه💔 دلم کباب شد واسه بچم ، شما اینجور وقتا چی میگید به بچتون که خودشو نبازه و دلش نشکنه؟
مامان عطرین💙 مامان عطرین💙 ۴ سالگی
🌱͟◄𝒉𝒊𝒄𝒉►:
زینب خواب دیدم من و تو و عروستون رفتم پیش یه دکتری
خیلی معطل شدیم تا نوبتمون شد اول نوبت من بعد فاطمه بعد تو
من به فاطمه گفتم کی میاد دنبالت گفت بابام گفتم منو میتونی برسونی گفت نه بابام کار داره گفتم حله رو میز منشی کیک بود فاطمه گفت زینب می‌خوام تو گفتی روم نمیشه بذار منشی بره میرم میارم برات...
بعد من به فاطمه گفتم خدا کنه بچت موهاش به توبره ( فر بود) چشماشم به تو بره ابرو و دماغبه زینب لباش به مهدی خندید
بعد همینجوری حرف میزدم دکتر آقا بود اومد به بچه لباس سفید موها لخت مشکی چقدر ناز بود داشت می‌خندید داد بغل من گفت بیا بچت بغل کن همه دور من و بچه جمع شدن من تو ذهنم میگفتم چرا من اگه زایمان کردم بخیه هام درد ندارن ! اگه بچم الان ددنیا اومده چرا گریه نمیکنه می‌خنده!
که فاطمه بچم بغل کرد و داشت ناز میکرد یهو ناخنش کرد تو لپ بچه همه اومدن بچه ازش کشیدن و دکتر دعواش کرد و فاطمه یکم بد وببراه گفت رفت بیرون

بعد من بچه گرفتم خوابوندم
تو ناراحت بودی از رفتار فاطمه
صدات کردم زینب بیا ببینش چه نازه
اومدی بالا سرش دست گذاشتی رو لپش و من بیدار شدم 😂😂❤️اینم خواب داغ داغ بیدار شدم نوشتم که یادم نره
بچه ها این خواب تعبیر داره؟
سریع رفتم به دوستم تعریف کردم
چی بزنم گوگل