سوال های مرتبط

مامان دلانا❤️ مامان دلانا❤️ ۵ ماهگی
مامان نیکان 😍 مامان نیکان 😍 روزهای ابتدایی تولد
مامان مهرسام مامان مهرسام روزهای ابتدایی تولد
سلام خانما میخوام تجربه زایمانمو بگم
قرار شد من سزارین بشم برای تاریخش رفتم مطب شیوا طالبی من اصرار داشتم تو اردیبهشت باشه ولی قبول نکرد و گفت فقط تو فروردین میتونه منم به ناچار ۳۱فروردین رو قبول کردم
صبح روز زایمان رسید به من گفت ۷:۳۰بیمارستان باش من رفتم کارای پذیرش رو کردم آماده شدم سوند بهم وصل کردن چون با رویان برای بند ناف قرار داشتم و دکتر نمیومد زنگش زدم ولی ناراحت شد که چرا زنگ زدی!از اون طرفم از رویان اومده بودن منتظر دکتر! خلاصه منو بردن اتاق عمل سرم وصل کردن آماده م کردن برای عمل بعد اومدن گفتن نه برو بیرون دکتر دیر میاد!حالا من همینجوری استرس داشتم بدترم شد رفتم با سرم و سوند نشستم منتظر تا بالاخره دکتر تشریف آوردن
خلاصه عمل شدم و فرداش مرخص شدم و اومدم خونه به محض رسیدن به خونه تب و لرز شدید گرفتم همه گفتن تب شیره ولی تب و لرزم ادامه پیدا کرد پیام دادم برا دکتر بهم گفت سرم و آمپول فلان و بگیر بزن گفتم آزاد که نمیدن نسخه بده لااقل! خلاصه چند روز طبق نسخه اونارم زدم و خوب نشدم
پیامش دادم دارم میمیرم نکنه عفونت گرفتم گفت مراجعه کن بیمارستان
رفتم بیمارستان همون شب تا رفتم بستری شدم و قوی ترین آنتی بیوتیک های هوازی و غیرهوازی رو به من زدن و کلی آزمایش خون ادرار سونوگرافی ،کشت زخم ،کشت ادرار گرفتن نزدیک ۵۰/۶۰تا سرم و آمپول بهم تزریق کردن تمام دستام بخاطر رگ گرفتن تیکه تیکه شد وبله عفونت شدید گرفته بودم فرداش دکتر اومد بخیه هامو باز کرد شکممو فشار میداد که جیغم به آسمون می‌رفت و شکمم همینجوری باز موند و هر ۸ساعت میومدن میشستن و ضد عفونی میکردن