۱۶ پاسخ

_خب اول بگم که روش تدریجی رو انتخاب کردم
پسر من عادت کرده بود قبل و بعد خواب شیر بخوره و فقطططط با شیر میخوابید،پس مرحله اول این بود که یه روش جدید برای خوابوندش پیدا میکردم...
که پیدا شد،حدود ۲۰ دقیقه در آغوشم راهش بردم و حدود ۵ دقیقه هم روی پام گذاشتم تا بخوابه...
و یک هفته برای خواب ظهرش همین روش رو پیش گرفتیم...
اینکه بگم اصلا بهونه نگرفت که اشتباهه اما واقعا قابل قبول بود یه مقدار نق زدنش...
یک هفته بعد شیر قبل خواب شب و خواب بعد از بیداری صبح
و یک هفته بعد هم شیر ساعت ۶ صبح قطع شد

من دلم میخواست که فاصله اش از یک هفته بیشتر باشه
اما یک هفته بعد قطع شیر روز،شب موقع خواب اومد درخواست کرد که بغلم کن و راهم ببر تا بخوابم
منم حس کردم زمانش مناسبه و استارت مرحله بعد رو زدم...
همین
یه گل پسر داریم که پذیرفته بزرگ شده و در خواست شیر نداره
یه مامان داریم که یه مقدار آسوده خاطره و شکرخدا سنگینی و درد سینه نداره

خب نکات:(البته که من قصدم نصیحت و ارشاد نیست،فقط تجربه در میون گذاشتم)
۱,روش و زمان هر مادر برای ترک شیر فرزندش قابل احترامه،لطفا به بقیه مادرا احساس ناکافی بودن ندین(زوده،از شیر نگیر،گناه داره بذار دوسالش بشه و فلان و...)
۲,صبور باشیددد،صبور
شیر مادر(حتی شیر خشک که کودک از بدو تولد خورده)فقط شیر نیست منبع دلبستگی و آرامش کودکخ،مقداری نق و آشفتگی کودک توی این مسیر طبیعیه

فعلا همینا یادمه
خلاصه که اونقدرا هم که میگن از شیر گرفتن سخت نیست...
ایمان هم خیلییی‌وابسته بود دیگه من جزئیاتشو نگفتم...
و یه مورد‌ دیگه اینکه بد غذایی و کم غذایی اش هم چنان هست و از شیر گرفتن اثر مثبتی روی این قضیه نداشته،اما خوابش رو‌پیوسته تر کرده.
تامام😁
شادو پیروز باشید

من خودم هر موقع که در خواست شیر داشت حواسش رو پرت نمیکردم🤭
بغلش میکردم،میگفتم مامان میدونم الان دلت شیر میخواد،میدونم دوس داری با شیر بخوابی،اما ما الان این گزینه ها رو داریم(مثلا شیرعسل،بیسکویت،فرنی(هرچی فرزندتون دوس داره)
این رفتار،حس درک شدن و همدلی رو بهش القا میکنه و پذیرش این جدایی رو براش راحت تر می کنه
۴,ما داریم فرزندمون رو از شیر میگیرم نه از مادرش،فلذا(وی فرد باسوادی است🤣😬)،محبت و آغوش خودتون رو ازش دریغ نکنید
از اطرافیانتون کمک بگیرید،اما اینکه زمانی که درخواست شیر داره از شما جداش کنند به نظر من اصلا زیبانست و اضطراب کودک بیشتر میشه

دیگ مثل قبل گریه و زاری شدیدی نکرد ..حالا فقط موقع خاب خیلی میخاس با شیر بخابه که من بغلش میکنم ..حالا بازم خیلی بهتر از شبای اوله اما هنوز موقع خاب و کلا در طول روز بهونشا میگیره اما همین ک میدونع بد شده و طعمشا خورده ک با تلخک تلخش کردم هکین باعث شده اینا بپذیره ... شاید اگ نمیزدم تلخکا ب راحتی نمیتونستم ازش جداش کنم...

من خیلی دوست داشتم ک تدریجی بگیرم اما اصلا همکاری نکرد و هر موقع میخاس دیگ با گریه های بددد میخاست ..منم یهو گرفتم چن شب اول بد بود الان تقریبا یه هفتس گرفتم بعد ک دید طعمش بد شده

وای بهت تبریک میگم، واقعا مرحله سختیه

خداقوت عالی نوشتی برامون خداخیرت بده

من ازشیر گرفتم چندروزه،شما شیرپاستوریزه یا لبنیات میدی؟

عالی بود.منم جانا رو دارم از شیر شب میگیرم و دست تنها واقعا سخته

خسته نباشی عزیزم
من که هنوز نگرفتم دخترم اصلا همکاری نمیکنه

کاش منم بتونم ب زودی پسرمو از شیر بگیرم خیییلی نگرانم 🥲🥲

خسته نباشید مامان مهربون

خسته نباشی مامان مهربون

عالی ❤️👍

خیلی عالیع
چقد قشنگ نوشتی
اون بد غذایی و کم غذایی ام روبه رو بهتر میشه عزیزم
هله هور خورش نکنی
با مغزیجات
پنکیک
میوه خشک
هرچی خودت بهتر میدونی سیرش کن
اولویت الان غذاس دیگه

لاااایک

سوال های مرتبط

مامان 🍒حلما🍒 مامان 🍒حلما🍒 ۲ سالگی
سلام سلام🤗

من اومدم با تجربه ی از شیر گرفتن حلما🤭
اول گفتم خیلی گذشته و نگم ولی باز گفتم شاید به درد کسی بخوره☺️

پروسه ی از شیر گرفتن حلما خیلی طولانی بود چون خودم طولش دادم وگرنه حلما واقعا خیلی خوب همکاری کرد
من از بهمن شروع کردم وعده های حلما رو قطع کردم
اولین کاری که کردم نگاه کردم ببینم حلما چند وعده در روز شیر میخوره
دختره من ۵ وعده در روز شیر میخورد من برای شروع اول یکی از وعده های صبحشو قطع کردم
《داخل پرانتز بگم من شیر شب حلما رو از ۶ ماهگی قطع کردم》
بعد ۳ روزیکی از وعده های عصر و قطع کردم یه هفته وقت دادم تا عادت کنه دوباره ۱ وعده ی دیگه به همون روش قطع کردم حلما برای شیر تو تایمی که وعده هاشو قطع میکردم بهونه نمیگرفت پس چیزه خاصی نمیدادم فقط باهاش بازی میکردم و بیرون میرفتیم.
من قبل خواب ظهر و شب به حلما شیر میدادم یعنی عادت داشت با سینه بخوابه،من از اسفند پروسه قطع شیر و عقب انداختم دیدم دخترم همکاری میکنه پس گفتم گناه داره انقد زود بگیرم و گفتم اون دو وعده بمونه،دیگه دنبالش نبودم تا اردیبهشت
اول وعده قبل خواب ظهر و قطع کردم برای خوابوندنش توی تاب ریلکسیش میزاشتمش که بخوابه اینجا هم اذیت نشدم نه من نه حلما یه هفته تایم دادم که به این حالت عادت کنه نمیگم اصلا یادش نمیومد چون موقع خواب شیر میخورد میومد شیر میخواست و منم میخوابوندمش تو تابش چیزی نمیگفت تنها امیدش به شب قبله خوابش بود😂،واسه شبم تو همون تاب میخوابوندمش میخوابیدا ولی چند شبی دنبال شیر بود که باهاش صحبت کردم و قانع شد که شیری دیگه درکار نیست و تمام نه خودم اذیت شدم که شیر تو سینم جمع شه و درد بکشم نه حلما اذیت شد
سوالیم هست در خدمتم💛
مامان 🫶آقا علی🫀 مامان 🫶آقا علی🫀 ۲ سالگی
پارت اول :تجربه من در گرفتن شیر از پسرکم
علی شیر خودمو خورده و حالا میخوام بگم چجوری پسرم از شیر گرفتم واسه مامانا که ایده بگیرن
من از یکسالگی به بعد شیر رو بردم روی روزی سه بار قبل خواب شب و ظهر و صبح زود توی خواب یعنی بعد که از خواب بیدار میشد دیگه شیر نمیدادم صبحانه میدادم تا ۱۸ ماهگی
از ۱۸ ماهگی به بعد اول فقط قبل خواب شب و ظهر شیر میدادم بعد وقتی که دیگه میخواست خوابش ببره سیر شده بود ازش سینه رو میگیرفتم میذاشتم روی پام گاهی بیدار میشد دوباره شیر میخورد گاهی هم راضی میشد بخوابه
گاهی هم توی خواب اب یا در حد ۲۰ سیسی اب قند میدادم که دلش اروم بشه یا تشنگیش رفع بشه
بعد که عادت کرد به روی پا خوابیدن اومدم موقع خواب ظهر شیر ندادم ، باهاش حرف میزدم بازی میکردم گاهی بهونه میگیرفت میذاشتم کمی شیر بخوره اما بازم توی هوشیاری ازش میگیرفتم و رو‌پا میخوابوندم بعد که کلا به نخوردن شیر برای خواب ظهر عادت کرد اومدم برای خواب شب هم همین کار رو کردم و همین پروسه رو طی کردم
مامان یزدان مامان یزدان ۲ سالگی
تجربه من برای قطع شیردهی(شیرمادر)
الان دقیقا شد یک هفته که پسرم لب به شیر نزده
امروز برای اولین بار وقتی داشت تلویزیون میدید خوابش برد
این برای من این نشونه بود که یاد گرفته مستقل خوابیدن رو
شبا هم که میاد بین منو باباش انقد وول میخوره تا خوابش ببره
من دو سه هفته اخر سعی کردم هی وعده هاشو کمتر کنم مثلا یزدان عادت داشت تا از خواب صبح بیدار میشد شیر بخوره ازش نیم ساعت بگذره بعد صبحانه بخوره هفته های اخر تا میومد درخواسته کنه میگفتم پاشو بریم صبحانه خیلی گرسنمون شده این وعده کامل حذف شد چند شب سعی کردم بدونه سینه بخوابه داستان بگم نازش کنم ولی دیدم نه نمیشه هر جوری شده تقاضای شیر میکنه و کلا چه خواب روز چه خواب شب بدون سینه اصلا نمیتونه بخوابه تو این مرحله به بن بست خوردم
پس وقتی تعداد وعده هاش شده بود سه تا یکی قبل از چرت روز یکی قبل از خواب شب و یکی توی خواب حدود ساعت ۷ صبح تصمیم گرفتم قطع کنم
شبای اول خیلی اذیت میشد چون اصلا بلد نبود بدون شیر بخوابه میبردیم تو ماشین میچرخوندیم تا بخوابه دیدم خب نمیشه عادت سینه از سرش میوفته عادت میکنه به ماشین که دیگه شب چهارم ماشین هم نبردم و انقد نازش کردم تا خوابش برد تا سه شب توی خواب بهش دادم بعدش بیدار میشد گریه میکرد بغل میکردم راه میبردم دوباره میخوابید