۵ پاسخ

منم همین‌حس رو دارم.
امروز گوشیم از دستم افتاد تو سر دخترم.دارم دق میکنم.
بنظرتون مشکلی براش پیش میاد؟

واقعا درکت میکنم خیلی سخته فک کن یه موجود بی زبون اومده که کلییییی وقت و رسیدگی میخاد تغییر هورمونها باعث بهم ریختگیمون میشه از اونور اشپزی تمیزکردن خونه رسیدگی به شوهرامون دیگه خودمونو یادمون میره
واقعا دست تنها خیلی سخته

وظیفه بقیه در قبال تو چیه؟ چرا خودت رو اذیت می‌کنی میگذره این روزها

چقدر حال روزای بعد زایمان بده😔فک میکردم فقط من حالم بده

خیلی هم مادر خوبی هستی

سوال های مرتبط

مامان مهراد مامان مهراد ۴ ماهگی
خسته شدم از بس هرشب پسرم نمیزاره بخوام صدای جیغش شبو روز تو گوشمه بعضی وقتا فکرایی تو سرمه بعدش ناراحت و پشیمون میشم میگم خدایا بس نبود بارداری و زایمانم کم درد و عذاب نکشیدم الانم بچم از وقتی بدنیا اومده داره گریه میکنه
الان دیگه ۳ ماهشه نه شب دارم نه روز خستم کرده شبا نمیخوابه هیچ تا خود صبح یا ظهر هر شب بیداریم بعد که میخوابه بیدار میشیم ساعت ۵و۴ عصره بازم کلی بهونه میگیره نمیتونم شام و ناهارم درست کنم چند وقته میخوام خونرو جارو بزنم نمیتونم
گریه هاش طوره که انگار داره هوار میکشه از ته دل داد میزنه نمیدونم چش شده این بچه خوب بود یه مدت از وقتی بردم خونه مادرم شوهرم دوسه هفتس مریض شده بهونه گیر شده
بغل من میاد کلی داد و گریه و زاری میکنه انگار که دشمن این بچم شاید بگین دیوونم ولی ثابت شده بهم
امشب هم که تو پتو تکونش میدادم روبه من بود صورتش کلی جیغ زد و گریه کرد چرخوندم اونور باباشو دید اروم شد همون لحظه خوابید نمیدونم اعتقاد دارید یا نه ولی حس میکنم کسی انگار طلسم کرده بچرو میاریمش خونه خودمون گریه میکنه خونه مامانم میریم اروم میخوابه اصلا اینطوری نبود نمیدونم چرا اینطور شد بچم دلم میخواد بمیرم حس میکنم برای بچم مادر خوبی نیستم که اینطور بغلم بیقراری میکنه
خسته شدم بخدا دیگه از همه طرف دارم اسیب میبینم