۹ پاسخ

مقصر تویی که جواب دندون شکن ندادی و پشت بچت درنیومدی

سه ساله قطع ارتباط کردم ،همه جا من رو خراب کرده بود ،زنگ زدم فهش کش کردم ،و قطع رابطه ،البته شوهرم هم خیلی حمایتم کرد ،چون خواهر دزدش رو میشناخت،سه ساله من و همسرم فهمیدیم آرامش چیه

من ک خدارو هزاران مرتبه شکر قط رابطه کردم باهاش
دوساله راحتم

منکه راحت قطع کردم نرفتیم به مرور خونشون اگرم خونه مادرشوهرم بودن ما نمیرفتیم یواش یواش با پنبه سر بریدیم

شما موقعي كه بايد واكنش نشون ميدادي سكوت كردي
و حالا هر واكنشي اضافست
به جز اينكه مستقيما بهشون بگين كه رفتارشون درست نبوده

چرا جوابشو نداری
مهمونه ک مهمونه وقتی خودش احترام خودشو نگه نمیداره
میگفتی شما ک لالایی چرا خابت نمیبره
یا بگو شما اگه بیل زنی باغچه خودتو بیل بزن
قشنگ دهنش بسته میشه

میگفتی بچه های خودتو اول خوب تربیت کن بعدا بیا خونه ما 💩بخور

ول کن عزیزم به دل نگیر بعضی آدما نفهمن....منم شوهر خواهرشوهرم همینطوریه خودش یه پسر ۲۲ساله داره عین گاو یه سلام بلد نیست و فوق العاده لوس....بعد بچه منو ببینه هزار تا ایراد روش میزاره من اوایل باهاش کل کل میکردم دیدم انگار خوشش میاد جوابشو میدم بدتر میکنه حالا حرفی بزنه اصلا انگار نه انگار نه نگاهش میکنم نه جوابشو میدم انگار وجود نداره بعد خودش لال میشه

هر کسی بچه خودش براش عزیزه و هر کسی میگه بچه خودم خوبه

سوال های مرتبط

مامان پوریا مامان پوریا ۳ سالگی
سلام خانما خیلی دلم گرفته خیلی دلتنگم بخاطر اینکه خیلی وقته خونه مامانم نرفتم نه دور باشم یه خیابون کوتاه بینمونه وقتی میره همه حرفای خواهرام میاد جلو چشمم منصرف میشم از اینکه میگن پسرت خیلی شیطونه بلد نیستی عرضه نداری تربیتش کنی همش شوهرت عادتهای بد و نشونش میده خیلی غصه میخورم جوابی براشون ندارم هرچی میگم برم به اوناچه خونه مادرمه مهم اونه که دوسمون داره ولی بازم وقتی حرف میزنن به زور میتونم چندساعت دووم بیارم اره پسرم شیطونه بازیگوشه ولی حتی درک ندارن بگن بابا میاد اینجا دو ساعت استراحت کنه هی کمکش کنیم فقط سرکوفت میزنن حالا باز رحمت به مادرشوهرم میگه بچه اس اشکال نداره خودتو اذیت نکن بزار هرکاری دوس داره بکنه خسته میشه ولی خواهرام خیلی دلمومیشکنن نمیدونم چیکار کنم تا دوسالگی خیلی دوسش داشتن خیلی وابستشون بود ولی بعد اون دیگه نه حتی خونمونم نمیان باوجود اینکه من بچه دومم به دنیا اومد و اونامخالف بود ناخواسته بود نمیتونستم که بندازم الان اونم دو سالشه و خداروشکر بچه آرومیه احساس تنهایی میکنم