۸ پاسخ

عزیزم از زیر شلوار بهش شورت میپوشونی؟؟

نه گلم طبیعیه سن شناخت فقط حساس نکن

بسیار طبیعیه سخت نگیر حساسش نکن این نه خود ارضایی نه مشکلی فقط داره حس میکنه و میشناسه بهش نگو بده نکن فقط سرگرم کن اصلا درموردش حرف نزن اصلااااا

اشکال نداره عزیزم پسر منم اینجوریه من تو گهواره خیلیا را دیدم تو سن پسر من میگفتن دست میزنن به التشون و کنجکاون احساس میکنم میخان خودشون وبدنشون بشناسن عکس العمل نشون نده فقط حواسشا پرت کنپسر من یه دوره اینجوری بود الان یادش رفته

تا میتونی حواسشو پرت کن بگو این کار زشته منم پسرم همش دست میزد میگفت بزرگ شده گفتم کارت زشته بابا به بینه ناراحت میشه هرموقع انجام میداد میگفتم دیگه کم کم از سرش افتاده

اگر از تو عکس العمل ببینه این حس براش خاطره میشه و یادش نمیره

من پرسیدم روانشناس گفت عادیه و باید سرگرمشون کنیم پسر منم خیلی دست میزنه البته تا الان ندیدم خودش بماله یا به جایی بزنه که آلتش بزرگ بشه ولی کلا دستشه تو خونه هم حاضر نیست شرت بپوشه

میگن بچه هایی که احساس نا امنی یا کمبود محبت و یا شنیده نشدن و.... داشته باشن اینجوری میشن یک بار ک لذتشو فهمیده همش میخواد تکرار کنه باید انقدر دائم حواست باشه هر وقت انجام داد بدون هیچ حالت بد تو صورتت و هیچ عکس العملی حواسشو پرت کنی انقدر ک ب مرور یادش بره و در کنارش باید بفهمی ضعف روحیش چیه

سوال های مرتبط

مامان مایا مامان مایا ۳ سالگی
خانومایی ک منو دخترمو میشناسن میدونن چقد من همیشه از دست دخترم شاکی ام😂 اینارو اینجا میتویسم بعد چند مدت میام میخونم مثل خاطره میشه 😂😂 دخترمن از صبح ک بیدار میشه دنبال بهونس گریه کنه بعدشم انقد خرابکاره تا چشم منو دور میبینه میره بهذجون دیوار ها میافته یا رژ میگیره به سر و صورتش و وسایلا میزنه عصرا ۳ تا ۷ میره مهد ۷ میاد گشنه خسته فقط جیییییغ گریه!!!! انقد اخلاقش بده اصلا باهاش بازی نمیکنم دوس ندارم بازی کنم خسته میشم حوصلمم نمیکشه! اما واسش پرستار خصوصی میگیرم بیاد بشینه باهاش بازی کنه: الان وقتی میگم فضولی میکنه در این حده که مامانم هر دفعه میاد (شهر دیگه س) نمیاد خونه من میره خونه ی اون یکی خواهرم که اونم دخترش از مایا یک سال کوچیکتره. سری اخر ک تولدم بود و همه خونه خواهرم رفتیم باز!!! شوهرم میخاس چایی بخوره مامانم انقد خسته بود از دست شلوغی های دخترم به شوهرم گفت نمیخاد چایی بخورین سریع تر بلند بشیم بریم. ازون موقع بهم بر خورده میگم دیگه مامانم اومد منم نرم!!! همیشه میرم پیششون همی میگن چقد فضوله!! امروز صبح زنگ زده مامانم میگه مایا اروم تر نشد؟؟؟ خب اخلاقشه دگ انتظار دارن یه روز صبح بیدار بشه اصلاح بشه. خلاصه شلوغی های دخترم از یه طرف حالمو میگیره حرفا و قضاوت های بقیه جور دیگه