سلام به روی ماهتون🌹، چه خبر ؟؟ همه چی رو به راه؟
ما که تصمیم داشتیم برای تولد آرتا بریم کاشان ولی دیروز تغییر نظر دادیم و هتل تو اصفهان گرفتیم صبح حرکت کردیم چند جایی ایستادیم ساعت ۳ بود رسیدیم  هتل آماده شدیم رفتیم کیک خریدم🎂(شیرینی فروشی خورشید) بعد از تم تولد بادکنک خریدیم پیش به سوی نقش جهان  مکان مورد علاقه من🥺 نگم براتون چه بادی یهو شروع به وزیدن کرد با عکاس هماهنگ کردیم امد چندتایی عکس گرفت ولی اون برنامه ریزی که داشتم نشد، آرتا قشنگ من۱:۲۶ دقیقه شب ۴۰۱/۲/۱۲  بدنیا امد یعنی من الان رو تخت بیمارستان با تمام نگرانی ها دراز کشیده بودم چون آرتا ۳۵ هفتگی سزارین اورژانسی شدم همیشه تاریخ ۱۱ من کلی حالم بهم میریزه استرس دارم یاد روزی که تکونای آرتا رو حس نکردم ، وقتی پزشک گفت ختم بارداری بچه ضربان قلب نداره وااای چه روز و شبی رو گذروندم🥺 آرتای من میخواست تاریخ ۱۲ اردیبهشت تو بهترین ماه سال بدنیا بیاد خدایا شکرت بابت داشتن پسرم🥰🥰
نگم چقدررررر خسته شدم امروز ولی ارزششو داشت آرتا کلی خوشحاله😍

تصویر
۲۰ پاسخ

تولدش پر تکرار
دختر منم دیروز تولدش بود وقتی همسرم براش تزیین انجام میداد انقدر ذوق میکرد خوشحال بود با اینکه خودمون بودیم ساده برگزار کردیم ولی همینکه دخترم خوشحال بود خدا رو شکر

عزیززززم چه عکسهای قشنگی 😍 تولدش مبارک
خوش اومدین به اصفهان
از شانستون آب رو هم باز کردن دوباره😍😍

در ضمن تولد گل پسر مبارک🥰

عزیزم میشه بپرسم چجوری عکاس پیدا کردی؟منم شمالم دوست داشتم تولدشو لب دریا بگیرم ولی چون عکسا قشنگ نمیشه
خیلیم سرده

تولدش مبارک عززززیزززممممم خدا حفظش کنه

دوست خوبم سفربیخطر.انشالله خوش بگذره.همیشه به گردش.تولدارتاجان مباررک وبی تکرررار

تولدش پرتکرار عزیزم❤️😍🙏🏻🧿

تولدش پر تکرار 🎂🎂🎂🎂
چه جالب با تولد دخترای من توی یک روزه ساعت ۱۲:۵۵ دقیقه ظهر

عزیزم من اصفهانم تشریف بیارید منزل در خدمتتون باشم اصالتا اصفهانی نیستم خوزستانی ام چند سال ساکن اصفهانم

تولدش مبارک باشه عزیزم
چه عکسای قشنگی 😍😍

خدا سلامت در کنارت حفظش کنه عزیزم خندشو ببینی همیشه

خداروشکر
انشاله همیشه خوش باشین❤️

عزیزم تولدش مبارک باشه انشاءالله موفقیت هاشو جشن بگیری ❤

عزیزدلم تولدش مبارک باشه 💞🎈🎈

مبارک باشه عزیزم انشالله همیشه سالم‌ باشه آقا آرتای گل❤️🌺🥰

تولدش مبارک عزیزم، آن شاالله هزار ساله بشه

اي جونم خوشگل پسر هميشه بخندي عزيزم تولدتم مبارك 🥹🤍

اخي عزيزم
مبارك باشه
انشالله كه روحشو تنش هميشه در سلامتو شادي باشه❤️

تولدش مبارک و پرتکرار عزیزم 😍😍
انشاءالله شاهد موفقیت‌هاش باشید 😍😍

🎂😍🎂😍🌹🌹

تصویر

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
برنامه ریزی روزانه برای کودکان
برنامه ریزی روزانه برای کودکان شامل چه مواردی است؟
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران

سوال های مرتبط

مامان آرتا😍🥰 مامان آرتا😍🥰 ۳ سالگی
سلام عشقا خوبید؟؟ روز گل پسرای گهواره مبارک تنشون سالم و لبشون خندون باشه ، شاهد موفقیتاشون باشید🥰😍
هفته پیش که پست گذاشتم چند ساعت بعدش یه تصادف وحشتناک داشتیم خودم که حسابی داغون شدم 🫠 فقط خدا آرتا رو برامون مثل گل نگهداشت خدایا شکرت 😍 من و همسرم از ناحیه کمر صدمه دیدیم سر من ضربه بدی خورد که تا دیروز درگیر دکتر بودم خداروشکر بهترم ولی دست راستم تاندومش کشیده شد و درد خیلی بدی دارم🥲 و مقصر هم ۲۰۶ بود که از سمت راست یهو با یه سرعتی پیچید جلوی ما که از دوربرگردون دور بزنه ، یه آقای مسن و بشدت عصبی بود که به همسرم میگفت بزار پسرام بیان تو رو قیمه قیمه کنن، نمیدونم تو حالت درد و خونریزی سرم یهو سرش فریاد کشیدم😐( خودم از حرکتم ناراحتم) فقط بهش گفتم اگه بچم چیزیش شده باشه زنده ت نمیزارم که ایشون ساکت شد، بعد دوتا پسراش زودتر از مامور و آمبولانس رسیدن، که پسرش کلی امد عذرخواهی کرد و با پدرشون بحث که این چه کاری بود چرا اینجوری رانندگی میکنی، به هرحال ما رفتیم بیمارستان هفته ای پر از درد و تنهایی رو گذروندیم🌹 ،ولی  عقب افتادم از برنامه ریزیام حتی نتونستم یک صفحه کتاب بخونم و تمام کلاسام عقب افتاد این هفته هم باید استراحت کنم ، آرتا رو هم نتونستم کلاس ببرم بچم هی بی تابی میکنه، قدر سلامتیتون رو بدونید خوشگلای من، همیشه شاد باشید 🥰🌹😍
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان پِرَنسِس مامان پِرَنسِس ۳ سالگی
خدایا هرچی بگم شکرت بازم کمه ۱۰ روز مونده به تولد دخترم و تو دوباره امروز دخترمو بهم هدیه دادی .. امروز دخترم دراور انداخت رو خودش خدا خیلی بهمون رحم کرد که چیزیش نشد من هنوز اشکام بند نیومده اینم دستم وقتی داشتم بچمو از اون زیر درمی‌آوردم🥲
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان مانی👼🏻 مامان مانی👼🏻 ۳ سالگی
دوستان در مورد از پوشک گرفتن من به پسرم کلی آمادگی داذم، کتابهای مرتبط خوندم خودمو پدرش خواستیم بریم دستشویی اعلام کردیم، احازه دادم بیاد ببینه اگه خواست
پی پی خودشو انداختم و خودش سیفون زد، کلیه مراحل رو مسلطه. بهش گفتم قبل جیش و پی پی بگو. پی پی رو همیشه از قبل میگفت جیش رو یکی دوبار تو حموم بود گفت مامان ببین جیش میاد.
پوشک میکردم هر دو ساعت یه ربع میبردم دستشویی یکی دوباری کرد تو دستشویی ولی هنوز پوشک رو میبستم کلی بازی میکرد با آب و شیلنگ و یه بار تا گفت پی پی بردم کرد تو دستشویی ولی بعد ۲-۳ روز تحت هیچ شرایطی نمیومد نمیذاشت دست به پوشکش بزنم و اصلا کار به گریه میکشید که من پوشکمو در نمیارم مقاومت زیاد که نمیخوام اونجا جیش کنم پوشک میخوام. منم رها کردم
الان چیکار کنم؟ باز شروع کنم پوشک رو دربیارم بشونم روی توالت نمیاد همکاری نمیکنه چیکار کنم؟
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان آقاهانی آقاحسام مامان آقاهانی آقاحسام ۳ سالگی
هفته پیش همین موقع من دیگه سوزش چشمام داشت شروع میشد
تند تند داشتم صبحونه میخوردم با چشمای بسته چون باز نمیشدن



وایی خدا چه روزی بود حس میکرد دیگه باید کلی درد رو تجربه کنم ولی اینجوری نشدم 😅

#عمل_حذف_عینک🤣
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان ایلیا مامان ایلیا ۳ سالگی
من پسرم سه سالشه امروز تصمیم گرفتم از پوشک‌بگیرمش ولی تو‌ دستشویی جیش نمیکرد همه رو‌ تو شورتش کرد تا شب،چندبارم‌ گفت‌جیش دارم کرده بود اومده بود گفته بود یعنی نگه نمیداره میکنه بعد میگه جیش دارم به نظرتون با این وضعیت ادامه بدم یا هنوز امادگی نداره؟؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مهرداد✨ مامان مهرداد✨ ۳ سالگی
درود🌷
امیدوارم تعطیلات خوش گذشته باشه😇
من امسال جز خونه مامانم جای دیگه ای نرفتم و کلی کار داشتم و اصلا از این بابت ناراحت نیستم☺️چون کارای خونه برام واجبتر بود👍🏻
ولی چند شب پیش مامانم و خواهرم رو دعوت کردم و چون آسانسورمون هنوز آماده نشده،اونام قبول کردن ک بیان🙂خیلی خوشحال بودم که بعد مدتهااا میزبانی میکنم😍جاتون خالی خیلی خوش گذشت💖
تنبلی و خستگی بهم غلبه کرده بود و نتونستم خونه رو دوباره دسته گل 💐بکنم،ولی امروز دست بکار شدم و خونه رو آب و جارو زدم و حس تمیزی رو با دل و جونم احساس کردم🌷
خدایا شکرت بخاطر همین دلخوشی های کوچیک⚡️
۱۴۰۳/۱/۱۲
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان نینی مامان نینی ۳ سالگی
بعضی از آدما خیلی بیشعورن
من پسر اولم ۳ سالشه خودم ذخیره تخمکم کم بود و صلاحدید پزشک و تصمیم بین خودم و همسرم باردار شدم که الان یه ماهه زایمان کردم
از روزی که متوچه شدیم بچه دومم هم پسره دیگه حرف و حدیثی نمونده که رو دلم نذاشته باشن
خدا میدونه چیکار باهام کردن جالب اینجاست که همه حرفا هم از سمت خونواده همسرم بوده
مادربزرگ همسرم علنا بهم گفت به چه دردت میخوره؟ حالا باز اگه دختر بود یه چیزی پسر به درد نمیخوره
در صورتی که من و همسرمم فقط گفتیم خدایا سالم بده
مسلما ماهم اگر دومی دختر میشد از لینکه هر دو جنسیت رو خدا بهمون داده بود خوشحال تر بودیم ولی الانم چیزی از عشقمون به بچمون کم نمیشه
امروز کسی اومد منزل ما که به محض رسیدن گفت بعرس رو برو تعیین جنسیت بلکه دختر بشه دخترا بهترن
مادرشوهرمم گفت اره باید بره چند سال دیگه
اخه به شما چه ربطی داره مگه تاثیری تو زندگیتون داره؟
مگه بچه ها برده دست ما هستن؟
من خالم ۳ تا پسر داره
بخدا پسراش از منی که دختر هستم بیشتر به درد مامانشون میخورن
بخدا هیببچ فرقی نیست اینقدر دل مامانا رو نشکنید
حالا اگه من دوتا دختر هم داشتم همین داستان بوداااا
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر
مامان محمدجواد مامان محمدجواد ۳ سالگی
دیگه از امروز تصمیم گرفتم بچمو به خاطر قدو وزنش دکتر نبرم.بسه دیگه بخدا هم خودم خسته شدم هم بچم 😢😭حالا پولش که میلیون میلیون پول حروم کردیم به درررررررک .بیچاره بچم انقد دارو ریختم حلقش شربت که میبینه کلافه میشه فرار می‌کنه .تا الان که دوساله دکترام نتیجه‌ای ندیدم 🥺 تازه وزنش ۱۱/۷۰۰ .بخدا هر مکمل و دارویی که فکرشو بکنین دادیم ولی ...دیگه این تاپیک و امروز گذاشتم اینجا به امید روزی که بچم وزنش بره بالا بدون دکتر و دارو بیام به این حرفام بخندم 😥🥺
مشاهده ۱۸ پاسخ دیگر
مامان امیررضا مامان امیررضا ۳ سالگی
یکی از سخت ترین چالشای این روزا درگیریم با نمایشگاه بود،۵روز نفس گیر و سخت،تمام این روزا پسرم عصرها میومد تا آخرشب،پا به پام بود،البته همسرم مراقبش بود اما خب اونم تمام حواسش به من بود،یه تغییر محسوس داشت که واقعا خستگی رو از تنم بیرون میکرد اونم ارتباط گرفتنش با بقیه،یعنی نسبت به دوماه پیش عالی شده بود،تو اون شلوغی نمایشگاه به نسبت سنش خیلی خوب عمل کرد،قبلا وقتی همکاران رو میدید اصلا ارتباط نمیگرفت و حتی همکارای آقا رو کلا پس میزد و قایم میشد اما الان خیلی خوب شده و میتونه خودش شروع کننده ی یه مکالمه باشه،جو رو درک میکرد اومده بود و منو با فامیل صدا میزد و میخندید🥹😅
اصلا نگران یه سری از رفتارای موقت بچه ها نباشید،هیچ فشاری نیارید روشون،به وقتش خودشون یاد میگیرن،امیررضا تا ماه پیش به زور از خونه بیرون میومد اما الان تو نمایشگاهای شلوغ شرکت میکنه😅
تمام دیروز خواب بود و شب دوباره دوست داشت بره 😐😂
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان رایبد💙 مامان رایبد💙 ۳ سالگی
و چه آمدن های به موقعی که....
باعث تولد دوباره روح می‌شود....
تو تولد دوباره‌ی روح این زنی 💙«پسرم»💙

به وقت ۰۱/۰۱/۰۱
ساعت ۱۰ و ۱۰ دقیقه صبح😍
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان مهرسا،پناه مامان مهرسا،پناه ۳ سالگی
مهرسا من 3ساله شد امروز ولی قلبم آنقدر بفکر پانیذ که نگم جمعه بعدی تولد یکسالگی پناه مادر
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نازدونه مامان نازدونه ۳ سالگی
به مناسبت تولد سه سالگی دخترم خاطره زایمانم سزارین اختیاری
سه سال پیش آخرین شبیه بود که دوتایی بودیم تا ساعت ۶ درگیر کارای بیمارستان بودم بعدم رسیدیم خونه یادم نیست شام چی پختم اما یادمه حتی شبی که فرداش قرار بود برم زایمان کنم تنها بودم و خودم شام پختم بعدش دوش گرفتم و از ذوق رفتیم تو اتاق دخترم خوابیدیم از شدت استرس گریه کردم و شوهرم دلداریم داد شوهرم خوابید اما من ساعت دو و نیم خوابیدم چهار صبح بیدار شدم رفتیم در خونه بابام مامانمو و سوار کردیم یه مسیر دو ساعته باید میرفتیم تا برسیم بیمارستان من خیلی استرس داشتم برای آخرین بار ضربان قلبشو حس میکردم با خودم گفتم امشب دیگه تک دلت نیست و بغلته دوباره وزنت نرمال میشه دیگخ تنگی نفس نداری و...
نمیدونستم مادری چه شکلیه رسیدیم بیمارستان پرستار خیلی غرزدن چرا یه ربع دیر رسیدیم اونی که سوند وصل میکرد خیلی بیشعور بود هرجا هستی خدالعنتش کنخ بهم گفت خانم زود باش ببینم خیلی تند حرف زد و استرس داد من روی ویلچر نشستم اشکام می‌ریخت شوهرم و مامانم تا لحظه آخر دلداریم دادن رفتم تو آسانسور مردی که منو سمت اتاق عمل می‌برد خیلی مهربون بود و دلداریم داد دکترم خیلی خوب و خوشرو بود رفتم تو اتاق عمل همه مهربون بودن یه خانم پرستار مهربون دید حالم بده برام اهنگ گذاشت و یه کم قرداد منم خندیدم بعدش تکنسین بیهوشی اومد خیلی باملایمت حرف می‌زد گفت ببین فک کن یه سوزن معمولی فرو رفته تو پات تا چهار بشمر تمومه و خودشم شمرد تا چهار و کمرم بی حس شد
بعدش دکترم اومد و خیلی مهربون بود اما بازم استرس داشتم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان راد مامان راد ۳ سالگی
سلام
من چند وقته روی عصبانیتم تمرکز کردم و موقعیکه عصبانی میشم
همونجا جلوی پسرم به خودم میگم
وااای من دارم عصبانی میشم و پا میشم میرم یه جای خلوت میشینم و با صداییکه پسرم بشنوه میگم
الان بهتره نفس عمیق بکشم
و شروع میکنم
بعد میگم بهتر دست و صورتمو با آب خنک بشورم و یکم راه برم

بعد از انجام این کارها میگم خب بهتره برم کارهامو انجام بدم
راد مامان شما هم بازی که دوست داری انجام بده

و این روش رو تقریبا از اول بهمن شروع کرده بودم

امروز اتفاقی داشتم اتاق خوابمو مرتب میکردم که صدای راد رو شنیدم
اسباب بازیش شکسته بود هم ناراحت و هم عصبانی بود
صداش اینجوری بود که
یکم راه برم بعد دستامو بشورم
میرم پیش ماما نفس عمیق بکشم

قشنگ بود برام، بعد از ۳ ماه هم روی من تأثیر خوبی داشته و هم روی پسرم
چون اینجور مواقع بچه‌ها قشقرق بپا میکنند و تا بیاد درست شه و … پدر و مادر هم کلی تذکر به بچه میدن و از طرفی اوضاع یکم بهم میریزه
شما چه کارهایی انجام دادید که تأثیر مثبتشو دیدید؟
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان کنجد مامان کنجد ۳ سالگی
سلام دوستان من تازه ميخوام پروسه از پوشك گرفتن دخترم رو شروع كنم، يه مدته بهش ياد دادم تو دسشويي جيش كردن رو ولي الان قصري هم براش خريدم كه وقتس از پوشك بازش كردم رو اون جيش كنه ولي خودش رو كامل تخليه نميكنه چه مدت طول ميكشه تا تخليه كامل رو ياد بگيره؟ و اينكه شباي اول چيكار كنم؟ جون خيلي زياد جيش ميكنه تو خواب شب، ممنون ميشم راهنمايي كنيد چون خيلي ميترسم ازين پوشك گرفتن حي ميكنم خيلي سخته
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آرتام و دنیز مامان آرتام و دنیز ۳ سالگی
سلام .همه از پوشک دارن میگیرن بچه شون رو من دارم از خوردن انگشتاش ترکش میدم اولین روز بود امروز .ظهر که خیلی اذیت کرد که چرا اه میزنی .منظورش تلخک بود ..خیلی گریه کرد که بشور آخرشم سرش رو گرم کردم نشستم الان ولی راحت خوابید ولی طفلی هی دلش می‌خواست بخوره میگفتم نخوری ها اه 😝 شده دستات میگفت نمی‌خورم..
مشاهده ۲ پاسخ دیگر