پارت ۶
جواب سوال هاتون بدم گفتید چرا از زنش جدا شده ؟ اینا بهم گفته بودن ک زنش مریض بوده مشکل داشته خودش رفته و آقا مهریه رو تمام کمال داده اما می‌نویسم همش دروغ بود و اینکه اختلاف سنی ما ۱۳ ساله بازم سوال پرسیدید جواب میدم
آخر هفته روز زن بود و همسرم و عموم و زن عموم و بچه هاش اومدن خونمون عیدی آوردن شوهرم ی گوشی و با ی ساعت گرون قیمت برام خریده بود و از بابام اجازه گرفت رفتیم بیرون
خیلی خوش گذشت کلی وسیله خریدیم حتی برا مامانم ی گلدون بزرگ گل اسمش رو نمیدونم چیه خرید
عموی من ب زن عموم گفته بود اتیش حمید تنده بگو ب زنداداش ک ب دخترش برسونه و واقعا هم اتیشش تند بود 😐😂 اما منم کم نیاوردم و نزاشتم دستش بم بخوره اینا ی شب موندن و رفتن همینطور پیام دادنا و زنگا ادامه داشت تا اینکه امتحان های منم تموم شد و آقا اومد دنبالمون بریم همدان منو بابام و خالم و مامانم اومدیم خونه خودش قرار بر این شد بریم خرید رفتیم اما چون من بلد نیستم تنهایی خرید کردنو شوهرم زنگ زد ب خواهرش اومد دوتا خواهر شوهر دارم یکیشون اومد منم گفتم یا جد سادات خانوم اومد دیگه نمیزاره زیاد خرید کنم اما تصورم اشتباه بود من دوتا پالتو برمی داشتم خواهر شوهرم ۵تا برمی‌داشت لباس خونگی کفش صندل لوازم آرایشی و...از هر کدوم هم چند تا چندتا . خداوکیلی خواهر شوهرم ماهه و مهربون

۱۰ پاسخ

منتظر بقیشم

پاک نکن من فردا بعد از ظهر بخونم بقیشو
🫠

عزیزم پاک نکنی تا فردا بخونم

زود زود بذار

ای خوش به حالت😂😂😂😂

خب بلاخره چرا زنش طلاق داده بوده ؟

ادامش😂🥲

پاک نکن فردا بقیه اش رو بخونیم.

تاالان ک همشون خوبن

لامصب پس مشکلت چیه🤣🤣🤣

سوال های مرتبط

مامان دوتاتوت فرنگی🍓 مامان دوتاتوت فرنگی🍓 ۱ سالگی
خیلی وقت بود هوس نسکافه کرده بودم
امروز سر شیفت با خودم گفتم به قول مامانم دور از هیاهوی خونه و بچه ها بشینم و با آرامش بخورم...خلاصه همکارم رو فرستادم برا همچون خرید و نشستیم بخورم اما سرم انقد درد داشت بدتر شد....آخر شیفت یه مکسن خوردم تا بریم خونه خوب شم... مامانا این روزا خیلی دغدغو زیاده مامانم کیست چربیش عود کرده بیحاله و درد داره خیلی ناراحتم براش...طفلی خونش هم دم عید موند خونه تکونی نکرده چون همش پیش ما بود الآنم مریضه...چند وقت دیگه مادر شوهرم میاد اما خب کم موند به عبد با این حالش چیکار کنه... تو محل کارم مسئولم هرروز یه حرفی میزنه عوض اینکه بگه روزای آخر کاریش هست بذار اذیتش نکنم.... واقعا بعضیا لیاقت جایگاهشون رو ندارن.....منم مسئول بودم وقتی کسی مشکل داشت باهاش مدارا میکردم نه اذیت!! حیف آدما قدرشناس نیستن.....بچه هامو از یه طرف اذیتن بعد مریضی دخترم همش بی‌قراری می‌کنه گربه می‌کنه بهوپنه میاره قربونش برم 😭پسرمم اکثرا گریه...بعضی وقتا از دستشون عصبی میشم اما بعدش خودم رو سرزنش میکنم...همسرمم امروز صبح سر پکیج که آب گرم نمی‌کرد قرار بود بچه هارو بعد چند وقت ببریم حموم عصبی شد جلو مامانم کلی داد زد سر بچه ها....انقد ناراحتم انقد ذهنم درگیر این مسائل هست که همش میگم چرا....همسرم کلی عوض شده همش عصبانی میشه همش بهم میریزه...اون داد میزد بچه هام گربه میکردن...مامانمم کلی ناراحت بود طفلی هم مریض بود حال نداشت با بچه ها بازی کنه.... 😞شما بودین با این مسائل چجوری خودتون رو آروم میکردین؟