۱۶ پاسخ

حتما حتما حتما ببر واکسن هاری بزنن سه بار با فاصله یکی دو هفته‌ای
هاری خدای نکرده منتقل بشه به هرکس فقط مرگه چاره نداره اصلا واکسن نجات میده
بچه منم همسن بچه شما بود بهش سه بار واکسن هاری زدم

عزیزم ریزو درشت نداره بالاخره چنگ زده و میکروب وارد بدنش شده ، باید بری واکسن کزاز بزنی ، هرچی سریع تر بهتر

سلام شما بردی پسرتون رو آمپول بزنه؟

حتما ببر بیمارستان تو اسکو هیچ جا نیست اونجا واکسن هاری بزنن مهسا سر سری نگیرید ببرررر

ببرحتماخیلی خطرناکه چنگ ریزودرشت هم نداره میکروب واردبدنش شده ببربیمارستان بهداشت الان تعطیله

اره ببر عزیزم واکسن بزنه

صد در صد ببر عزیزم سهل انگاری هم نکن، هرکس هم گفت لازم نیست ببری به حرفش گوش نده چه شوهرت باشه چه مادرت یا مادر شوهر یا هرکس. حتما ببرش

آره حتما ببر

اره حتما هرچه زودتر ببر دکتر

گربه خونگی بود؟؟؟

اره همین الانم ببری بیمارستان داره گمونم

فوری ببر بیمارستان واکسن بزنن براش

ببر واکسن بزنن براش

باید ببری بیمارستان واکسن کزاز بزنه

ببر بالاخره کثیف بوده

اره ببر حتما

سوال های مرتبط

مامان هامین مامان هامین ۱ سالگی
خانما خواهش میکنم به سوالم جواب بدید خیلی کلافه شدم من دوهفته بیمارستان بستری بودم برای کارای عمل کیسه صفرام که یهویی حالم بد شد پسرم مدام پیش خونه مادرشوهرم یا خونه مادرم بود از وقتی اومدم بیرون از بیمارستان و عمل کردم و اومدم خونه خودم یه روز دیدم تو حیاط اب بازی میکرد خیلی هوا گرم بود بهش گفتم باید اب رو ببندیم بیایم تو وگرنه حالت بد میشه خیلی هوا گرمه و اب رو بستم و اوردمش تو چنان جیغ و دادی راه انداخت که تا نیم ساعت داشت جیغ میزد و هرچی ازش سوال میکردم ماما چی شده چی میخوای جیغ میزد دوباره بردمش تو حیاط گفتم بیا اب بازی کن جیغ میزد میگفت نه هرچی بهش میدادم پرت میکرد همینطوری جیغ میزد گریه میکرد خیلی خسته شدم دیگه دیدم هیچی جواب نمیده خودمم باهاش گریه کردم که حتی میگفت باهام گریه نکن بعدش گفت بغلم کن بلند شو گفتم ماما نمیتونم عمل کردم دیگه زنگ زدم شوهرم اومد و سرگرمش کرد خودمم هی بغلش میکردم دیشب دوباره رفتیم تو حیاط شستیمش گفت بزار اب بازی کنم گفتم نه بریم تو میخواستم مای بیبیش کنم شلوار پاش کنم که اومد تو کلی جیغ زد و گریه کرد هرچی بهش میدادیم پرت میکرد شوهرم تعجب کرده بود گفتمش بیا بی محلی کنیم بهش فیلم رو پلی کن نگاه کنیم دیدم اومد کنترل گرفت فیلم رو قطع کرد که یعنی نه نگاه نکنید باهم حرف میزدیم میگفت نه باهم حرف نزدید یعنی فقط میخواست وایسیم نگاش کنیم تا اون جیغ بزنه خیلی کلافه شدیم دیگه بعد یه ربع بیست دقیقه شوهرم برد گذاشتش تو تاب تابش داد تا خوابش برد اصلا نمیدونم چیکار کنم رفتار درست چیه اگه تا حالا همچین موردی داشتید یا میدونید رفتار درست چیه خوشحال میشم راهنماییم کنید