خونه ترکیده رو جمع کردم
جارو برقی کشیدم با دستمال کل سرامیکهارو کشیدم
اسباب بازیهای بچمو جمع کردم ظرفهارو شستم گازو تمیز کردم
الانم چای دم کردم بخوریم
صبح شد دیگه😂👌
بچمم تو بانوج خوابه
همیشه خونم همینه ولی چون از غروب داشتم پولارو اماده میکردم دیگه اصلا جمع نکردم یعنی از غروب تو همین چندساعت ک تمیز نکرده بودم فقط میگفتی بمب ترکیده😬

سرامیک تمیز کردن خیلی سخته چون همیشه باید دستت روش باشه
من یه مدت دیدم دارم عصبی میشم و وسواسم بدتر شد تا اتاق خواب موکت بندی کردم عصابم نمی‌کشید یه چیزی می‌دیدم کل خونه رو میریختم تمیز میکردم اثلا مریض شده بودم
اگه میتونی موکت کن از این به بعد با تا بچه خیلی سختت میشه

ی سوال آرمان سعی نمیکنه بلند شه از گهواره ش بیاد بیرون ؟من سامین اصن نمیمونه تو گهواره

پولدارا برا چی حاضر کردی

از میز ناهار خوری راضی هستی؟؟

من نیز
منتظرم لباسشویی تموم شه،لباس سفیدایی ک با کهنه شور شستم ریختم خشک کته
ظرف شستم، حموم و دستشویی و سینک شستم
گاز تمیز کردم
ی اتاق جمع کردم،غذا پختم برای بچه نصف شب
هلاکم

میشه از چیدمان مبل هات عکس بدی؟

خسته نباشی مادر نمونه
چقدر خوبه ک اون سرویس قابلمه همینقدر شیک قراره همیشه اونجا باشه😂🤗

آشپزخانه ی مرتب
برم یه چای هم بخورم
بعد این همه خستگی واقعا میچسبه

زن زرنگ 👏🏻

چه خونه قشنگی خسته نباشی