و بالاخره بزرگ ترین دغدغه فکری چندماهه ام به پایان رسید و مهم ترین چالش مادرانه رو پشت سر گذاشتم و یه تیک جلوش زدم.
موفق شدم از شیر بگیرم دخترمو سخت بود؟ بله؟ دلت ریش شد؟ بله ولی بازم خداروشکر که تموم شد هرچند هنوز سردرگم دخترم برای شبا و خوابش بهم ریخته و از بیخوابی دارم ج.....ر میخورم😂ولی خوشحالم که تونستیم باهم مادر دختری این مرحله رو پشت سر بذاریم،دلتنگ تو دلم چمباتمه زدنشم برای شیر؟ بله بغض کردم برای بار اخری که شیرش دادم؟ بله حس میکنم نقطه اتصال عمیق مادردختریمون قطع شده؟ بله ،ولی میدونم و شما هم میدونین یه اتفاقیه که بالاخره باید می افتاد.
حالا بگم از نحوه قطع شیر،من چشب و پانسمان کردم سینه ام رو چهار روز شیر روز قطع کردم وقتی براش عادی شد نبود شیر شیر شبو قطع کردم سه روزم اون زمان برد منتها هنوز خوابش بهم ریخته اس که طبیعیه،من مدادم درحال ارائه خوراکی ام به دخترم که مبادا گشنه بمونه اوایل مقاومت داشت نمیخورد الان خودش گشنه باشه میگه بَه بده.
بماند یادگار

تصویر
۹ پاسخ

عزیزم، مدل و جنس موهای، بچه ی منم مثل دختر شماس
نمیدونم برای شامپو چکار کنم
هرچی میزنم وز و خشک میشه

لطفا قبول بزن درخواستمو

سلام گلم شیرتون چجوری خشک شد من هفته‌ای میشه سینه هام پر شیرن خیلی درد میکنن

ای جانم خسته نباشی عزیزم
من امروز استارت زدم و الان ۱۱ ساعته شیر نخورده
فقط سردردگمم که توی شب بهش شیر بدم یا نه
بعضیا میگن بده بعضیا میگن نه ندی بهتره و فلان موندم سردرگم که بدم یا نه

اخی عزیزمم
پسر منم خییلی وابسته شیره
دلم میسوزه بخوام الان از شیر بگیرمش🥹

منم دقیقا ازشیرگرفتم ودلم گاهی تنگ میشه براشیردادنش

بسلامتی خداروشکر با سختی ک وجود داشت اوکی شد گرفتنش

بسلامتی راحت شدی کی بشه من راحت یشم

اشتباه کردی بچه باید ۲ سال و ۲ ماه شیر بخوره بدنش نیاز داره

سوال های مرتبط

مامان آوینا مامان آوینا ۱ سالگی
سلام به همگی.خواستم از تجربه ای که از قطع شیر بدست آوردم براتون بگم،من یکباره شیر رو قطع نکردم،بعد از واکسن ۱۸ماهگی شروع کردم،،کم کم وعده های شیر شو کم کردم ،تا ۱۹ماهگیش دیگه کلا فقط میخواست بخوابه میخورد،،،عادت کرده بود که تو روز نخوره،،،اینم بگم دختر من عادت داشت تو روز بینهایت شیر بخوره،،،تقریبا سه هفته س که شیر شبشم کلا قطع کردم یکی ،قشنگ سیرش کردم،اب بهش دادم گذاشتمش تو گهوارش و گفتم بیا تابت بدم،(به گهواره میگه تاب)برقا رو خاموش کردم و چراغ خواب و روشن کردم لالایی خواندم براش،،،چشماش سنگین شد خوابش برد تا ساعت ۷صبح،بیدار شده بود گرسنه ش بود،،فقط گریه میکرد توی خواب ،وقتی بیدار شد دید من بیدارم گف آب...بردمش بیرون بهش آب دادم.. تقریباً یه لیوان آب خودم ،گفتم تخمه مرغ میخوری گفت آره براش آبپز کردم اونم خورد بهدش آب جوش و نباتم بهش دادم...قشنگ سیر سیر شد گذاشتمش تو گهواره دوباره و خوابید...آسون نبود ولی سختم نبود..بعضی وقتا بهونه ی شیر و میکرد دیگه نمی‌دونستم چیکار کنم باباش میبرد میچرخوندش،،،اینم بگم لباس پوشیده بپوشید خیلی بهتره کمتر دلشون میخواد😄🤭
امیدوارم مفید بوده باشه🌹