سلام به همگی.خواستم از تجربه ای که از قطع شیر بدست آوردم براتون بگم،من یکباره شیر رو قطع نکردم،بعد از واکسن ۱۸ماهگی شروع کردم،،کم کم وعده های شیر شو کم کردم ،تا ۱۹ماهگیش دیگه کلا فقط میخواست بخوابه میخورد،،،عادت کرده بود که تو روز نخوره،،،اینم بگم دختر من عادت داشت تو روز بینهایت شیر بخوره،،،تقریبا سه هفته س که شیر شبشم کلا قطع کردم یکی ،قشنگ سیرش کردم،اب بهش دادم گذاشتمش تو گهوارش و گفتم بیا تابت بدم،(به گهواره میگه تاب)برقا رو خاموش کردم و چراغ خواب و روشن کردم لالایی خواندم براش،،،چشماش سنگین شد خوابش برد تا ساعت ۷صبح،بیدار شده بود گرسنه ش بود،،فقط گریه میکرد توی خواب ،وقتی بیدار شد دید من بیدارم گف آب...بردمش بیرون بهش آب دادم.. تقریباً یه لیوان آب خودم ،گفتم تخمه مرغ میخوری گفت آره براش آبپز کردم اونم خورد بهدش آب جوش و نباتم بهش دادم...قشنگ سیر سیر شد گذاشتمش تو گهواره دوباره و خوابید...آسون نبود ولی سختم نبود..بعضی وقتا بهونه ی شیر و میکرد دیگه نمی‌دونستم چیکار کنم باباش میبرد میچرخوندش،،،اینم بگم لباس پوشیده بپوشید خیلی بهتره کمتر دلشون میخواد😄🤭
امیدوارم مفید بوده باشه🌹

تصویر
۲ پاسخ

عالی بود مممنون

ممنون بابت توضیحت عزیزم .😍

سوال های مرتبط

مامان امیر رضا مامان امیر رضا ۱ سالگی
میدونم زیاده ولی مبارزه شاید برا تویی که میخای وابستگی شیرتو از بچت بگیری و بخونی 😊😊😊😊
مامانا طبق چند تا تاپیک قبلی که گفتم میخام وعده ای کنم شیر خوردن بچمو حالا بعد از چهار روز میام براتون تجربه مو میگم حالا شاید یه سری ها بگن چرا اینکارو کردی و اینا ولی من کردم دیگه خداروشکر تا الآنم جواب گرفتم گوش شیطون کر
خب حالا بگم ....
من روز اول گفتم بهش چسب زدم سینمو از اونجایی که فقط با یکیش شیر میخورد همین یه دونه رو چسب زدم
روز اول :صبح که خواب بود شیرش دادم توخواب دیگه بیدار شد صبحونه دادمش تا ناهار کلی باهام کلنجار رفتم بماند که صبحونه به زور میخوره کلا ولی من میدم بهش حالا هر چندتا لقمه بخاد بخوره هیچی هی مدام میومد لباسمو میداد پایین که شیر میخام و اینا منم بهش گفتم ممه مریض شده یخ دفه بغض کرد و منم باهاش گریه م گرفت ولی چاره نبود باید از پسش برمیومدم همینجوری رو پاک با چشم گریون خوابش برد بچم 🥲🥲ناهار که خورد یواشکی چسب رو برداشتم بهش گفتم ممه خوب شد یه ذوقی کرد و خندید که دلم ریشه می‌رفت براش دیگه دوباره یواشکی چسب زدم گرفت بدون ممه خوابید دیگه ندادم بهش و همیجور این روند گیر دادن و چسبیدن بهم ادامه داشت حتی تو ماشین میگفتم مامان ممه مریضه بیخیال میشد تا شام که بهش دادم موقع خوابش که شد شیر رو بهش میدادم و حتی تو شب
الان همین کارو تا امروز که چهار مین روزه انجام دادم و فقط سر وعده هایش گریه می‌کنه چون نمیخام فعلا ازش شیرو بگیرم گفتم بزار وابستگیش گم بشه که خدارو شکر کم شد و همین الآنم بدون شیر رو پام خوابید 😊 به نظرم روش خوبیه و اینم بگم تا خودم نگم مامان ممه میخای ممه خوب شد مریضیش نمیاد سمتم مگه گشنه باشه واقعا که اگه ببینه چسب زدم دیگه نمیاد 😊😊😊
مامان آقا مهراد❤️ مامان آقا مهراد❤️ ۱ سالگی
مامانایی که تجربه دارین میشه راهنماییم کنین ؟
مهراد ۲۰ ماهش رو داره تموم‌میکنه و به شیر به شدت وابسته هست که جدیدا باعث وابستگی شدیدش به خودمم شده، میخوام از شیر بگیرمش به خاطر همین شروع کردم یه ۱۰ روزیه وعده های شیر خوردنش رو کم کردم و با هرچیزی که فکرش رو بکنین سرگرمش میکنم که اونوقت که شیر میخواد بهش ندم و فاصله بندازم بین وعده هاش
الان گاهی مثلا ۱۰ صبح بهش شیر دادم میره تا ۲ عصر که شیر بخوره و بخوابه ولی بعدش که میخوره بیچاره ام میکنه دیگه ول کنم نیست
یا اگر مثلا بریم بیرون یا مهمونی ۴ عصر بهش شیر داده باشم میره تا ۱۰ شب که خودش بیاد درخواست کنه ولی خب تا صبحش به هیچ عنوان ازم جدا نمیشه و حتی توی خواب هم دستش از سینه ام جدا بشه بیدار میشه
هربار که کم کنم و بهش ندم بعدش قشنگ تلافی میکنه و به خاطر همین تدریجی گرفتن واقعا سختم میشه
به نظرتون مشکلی نداره من تلخک بزنم یا یه دفعه از شیر بگیرمش ؟ حس میکنم با اینجوری تدریجی گرفتن بدتر اذیت میشه
مثلا من دیروز عصر ۳ ساعت پیشش نبود و فاصله شیر خوردن۲ وعده اش شد ۴ ساعت
ولی خدا شاهده تا صبح دهنم سرویس شد از ساعت ۱۰ تا ۱۲:۳۰ که فقط تو دهنش بود بازی کرد باهاش و ولش نمیکرد بعد دوباره ۲ بیدارشده تا ۳ همین اوضاع بعد از اون ساعت ۴:۳۰ تا ۵:۱۵ توی دهنش بود .دوباره ۶:۲۰ دقیقه بیدار شده تا ۷:۱۵ هی از سر کولم بالا رفته و شیر خورده که اخر کار از خستگی بلند گفتم بسه دیگه گریه کرده بازم خورده و خوابش برد 😥😭