خانما شما هم مادرشوهراتون اینجورین من از وقتی زایمان کردم یه زیر لباس برای پسرم نگرفت ،مثلا بچم اولین نوه ی پسریش هم هست البته ربطی هم نداره ولی یه آدم چقد باید بی ذوق باشه

جیبمونو نزنن نمیخاد چیزی بخرن همون برا دختراشون بخرن منت سر ما نباشه

ما هم لباس نمیخرن ولی پول میدن در حد توانشون.
خداییش پدرشوهرم حقوق نداره چون عشایر بودن . الان خرجشونو از مرتع داری داره و شوهرم کمکشون میکنه توقعی ندارم.
خداییش همیشه نون میپزه مادرشوهرم برامون میفرستن یا چیزای دیگه

من مادرشوهر ندارم
نمیتونم بگم
ولی پدرشوهرم و برادرشوهرم میگیرن
بعد همسرم انقدر پسرمو بی نیاز کرده که اصلا اگرم نمیخرید بهش فکر نمیکردم

من ک اصلا حالمون نمیپرسه چ برسه ب لباس

من مادر شوهرم حقوق ندارن کرایه خونه اس ولی با خواهر شوهر بزرگم برای بچم همش میخرن میفرستن برای پسرم ماشین خارجی گرفته بود برای چله واسش کلی وسایل فرستان خواهر شوهر کوچیکم هم کلی لباس براش گرفته بود به دنیا اومدی

من مادر شوهرم هر دفعه میاد خونم یا براش لباس خریده یا اسباب‌بازی هیچی که نخره ی شیر یا قطره مولتی ویتامین آهن میخره میاره خواهر شوهرمم همینجور

مادرشوهرمن برای پسرم از کوچیک تا الانم میخره لباس ولی برای دخترام نخریده

طوری نیس توقع نداشته باش هر کی ی جوره

والا از ماهم نگرفت هیچی تازه امروز زایمان کردم اصلا نه اومد نه زنگ زد بچه دومم پسرم هست تازه به غیر بچا من نوه دیگه نداره دلم از خیلی پره امروز از اون دنیا اومدم حساب کنی خواهر

ببین خانواده شوهر منم همینه اصلا به این چیزا اهمیت نمیدن من فک میکردم برا بچه من اینجورین ولی مدلشون اینه کلا ومن اینو بعد چند سال فهمیدم.کلا اهل هدیه واینچبزا نیستن.فک کن رفتن مسافرت برابچه من نوه پسریشون اولی بود یه ماشین پلاستیکی کوچولو آوردن به حاش مامانم اون سال دوچرخه خارجی برا شگرفت .من انقد حرس خوردم.تاامسال بامادرشوهرم رفتیم مسافرت براباراول دیدم برانوه هاش سوغاتی میگیره ازاین خط لبای پونزده هزار تومنی برداشت براشون من همینجور مونده بودم این چیکارمیکنه گفت سوغاتی برابچه هاست جالبه اونام کلی ذوق کردن وتشکر که چرا اینقدر زحمت کشیدی لازم نبود .من تازه فهمیدم این همه سال الکی حرص خوردم .هرخونواده یه مدلین دلیل نمیشه بچت رودوست نداشته باشن.یا ذوقش رو نداشته باشن حالا همین مادر شوهرم اگه بچم مریض می‌بود سریع مقوی تریم غذا رو برا بچم آماده میکرد میومد همش بهش سرمیزد.درصورتی که مامانم زیاد سخت نمی‌گرفت می‌گفت بچست خوب میشه.هردوشون به یه روشی دوست داشتن همه مثل هم نیستن

نه مادرشوهرمن بچه سومی روبه دنیا آورده بودم سه دست لباس دوتا خونه گی یکی بیرونی خریده بود،چقدرهم کادو دادبعداونم چندبارلباس خرید

منم ولی واس اون یکی میخرع خخخخ

عید دیدنی رفتم خونشون دیگ نرفتم هیچ‌نمیاد سر بزنه یا نمیگه ک نیستتون