دلم گرفته بد جور هم گرفته خدا از اول منو تنهای تنها افرید نه ی مادر دلسوز داشتم نه ی پدر دلسوز مادرم که دو سالگیم ولم کرد مهریشو گرفت رفت پدرمم منو از سر خودش باز کرد فرستاد خونه خواهرش ، عمه ام هر بلایی ک تونست سرم اورد منو ملعبه جمبل جادو بازیاش کرد تخریبم کرد بهم حس بی ارزش بودن داد اخرشم معتادم کرد ب سختی ترک کردم اینم از شوهر کردنم که با بی ارزشی تموم عروس شدم از زمان عقد همه چی بارم کردن دلم خوش بود شوهرم دوسم داره فک کردم دیگ خوشبخت شدم با امدن بچه ام گفتم سختی ها تموم شد دیگ خوشبختم تا این ک خیانتشو فهمیدم بخاطر اون زنه سیلی زد تو گوشم کتکم زد تحقیرم کرد الانم عذابم میده از همه حرف میشنوم خسته شدم دیگ تا کی اینهمه تحقیر تا کی این همه سختی بخدا بریدم دیگ

مادرتو دیگه ندیدی اصلاااااا؟؟؟؟ بهت توجه نمیکنه

بیااینجا
مطمئنم حال دلت خوب میشه

هایلایتارو ببین

عزیزم ناراحت نباش خدا بزرگه درست میشه خواهش،میکنم تو آلان ی بچه داری گ بهت احتیاج داره

مادر منم خیلی کتکم زد بخازر اون مرتیک ی مدتم ب مادرم مواد داد بود دیگ دار بگا میر دیگ نکشید

ایکاش میزاشتن بهزیستی بنظرم اونجا بهتر بزرگ میشدی🤔

خداصبرت بده خاهر😔

ای خدا خیلی ناراحت شدم اعتیاد ب چی داشتی عزیزم