۱۵ پاسخ

اصلا فرقی نداره پسرتون باشه
اون پسر بزرگتره حق نداره پسر شما رو ببره حموم خطر داره براش
فقط ک برای دختر خطری نیس ک

هیچ وقت نزار ببره و بهش اعتماد نکن،خاله ی من وقتی با طرف ازدواج کردهمسرش دو پسر داشت،حالا خالمم یه دختر و پسر از اون آقا داره پسرش که شش سالشه یه بار گفته بود مامان قسمت عقبم درد میکنه گفته بود چرا درد داره،بچه ی بیچاره میگفت داداشم یه چیزی فرو میکنه تو پشتم میگه به مامانت بگی دعوات میکنم. باباش کتک حسابی بهش زده بود،عموهاشم کلی زده بودنش اما حالا بخواد جایی بره هم دختر و هم پسرشو با خودش میبره.

عزیزم پسر شوهرت دخترت و میبره حموم اونم دوساعت؟نمیخوام نگرانت کنم اما خیلی خطرناکه اگه خودت و همسرت نمیتونین جلو گیری کنین حتما قانونی برو جلو قضاوت نمیکنم تو زندگیتم نیستم ولی آینده خطرناکی دخترت داره توروخدا قانونی برو جلو یا مشاوره کمک بگیر یا حتی... نمیدونمممم اوووووف

بگیر انقد بزنش تا آدم شه بی همه چیز داد و بیداد راه بنداز بلندتر داد زد توام از اون بلندتر داد بزن مرگ یبار شیون یبار گلم اونا تو رو آروم دیدن سو استفاده میکنن من سر بچه هام با هیچ احداناسی شوخی ندارم

من نمیدونم چرا تو فقط سکوت میکنی.. منم تو شرایط توام. یه چیزایی آزارم میده ولی سکوتم نمیکنم

پسرتم نزار ببره.

اصلا به هیچ وجه اجازه نده پسرتوببره حموم ،اون الان توسن خاصیه،اصلا اجازه نده

فقط مادر حق داره بچه رو حموم کنه تمام

رخدا ک تو دیوونه ای ک قبول میکنی ببرتش حموم با خودش مونش دراومد هم قبول نکن

خدابهت صبر بده واقعا

پسر شوهرت چند سالشه

یا قانونی پیش برو خواهر یا با حرف خرش کن دیگه چاره ای نداری

پسر شوهرتون رو میگید چندسالشه

آخه ینی چی خب چرا میزاری اونم دوساعت
بچتو از حموم بیار بیرون این کم دارع لا ملا سر بچه هات میاره ها

آخه چیکار به بچه داره که ببرتش حموم اینم دوساعت

سوال های مرتبط

مامان پرنس های من مامان پرنس های من ۲ سالگی
اومدم غرررررر بزنم سبک بشم 😪
این بچه پدر پدر پدرمو آورده جلو چشمم نه غذا میخوره نه حرف گوش میده از ظهر پامیشه فقط نق میزنه و گریه میکنه و آویزون منه تا ساعت چهار و پنج صبح هرچی مدارا میکنم تو روز نمیزارم بخوابه اصلا تاثیری نداره واقعا درمونده شدم هر شب از کجا تا کجای تهران میکوبیم میریم براش کباب بخریم که اطمینانی باشه بزور دو لقمه میخوره یه بچه ضعیف و نق نقو و همیشه مریض که هیچی حالیش نیست واقعا اسمش ناشکریه یا هرچی خستم کرده یعنی هممون و خسته کرده دیشب ب حدی ب دیوانگی رسوند منو که کوبیدم تو سرم که نزنمش تا بخوابه سکته داد منو و شوهرمو ، امروز از ساعت یک پاشده یه شیشه شیر خورده الان براش غذا آوردم عین دیونه ها گریه میکنه و با حرص دستاش و دندوناش و فشار میده که نخوره منم نشستم گریه کردم از دستش خب چه مرگته کوفت کن دیگه اینقد ضعیفه همش مریض میشه بخدا قسم آرامش و خوشبختی زندگیمون و گرفته این همه بچه دیدم هیچکدوم ب بدی این نبودن ولی بگو خونه رو خراب کن و بهم بریز و وسیله بشکن اندازه ده نفر رو داره بخدا یه ذره اعصاب ندارم تو تایم امتحانام اما امان از یذره آرامش بچه ی دوم آوردن بزرگترین اشتباه زندگیم بود 🤌 رفتیم ختنه سورون پسر خالم اینقد اذیت کرد اونجا همه فک میکردن از یه سیاره دیگه اومده بچه ۱۰ ساله رو گاز می‌گرفت واقعا شرمنده شدم بخاطر داشتن همچین بچه ای با اینکه تو خونمون همه چیز آرومه و هیچ مشکلی نداریم این بچه شده عذاب برام حس میکنم دوسش ندارم یعنی هیچ حسی بهش ندارم دیگه 😭😭😭😭😭😭