۸ پاسخ

وااای بخدا منم همینم
تو سرم فقط صدای جیغاشه
دوست دارم فرار کنم برم

الان دخترمو بردم حموم ۱ساعت موندیم اونجا خانم آبزیشو کرده کلی کیف کرده همین که خواستم بیارمش بیرون گرررییه که چرا اومدیم بیرون غش می‌کرد از گریه حتی نذاشت لباسش بپوشونم موهاشو خشک کنم نیم ساعت تمام گریه کرده اشک ریخته غذا هم نخورد همون جوری گرفت خوابید تازه داروهاش تموم شده بود وای دوباره مریض بشه چی کار کنم

حرف دل منو زدی من ک امروز فرداس انشالله برم تيمارستان ب خدا روانی شدم از دستش

دختر منم کپ بچه شماس حتی برا یک قطره آب کع ریخته رو لباسش دنیا دنیا گریه و بهونه و ونگ ونگ

وای دختر منم ب دو سالگی نزدیک شد اینجوری شده و مدام جیغ و گریه خودشم کتک میزنه شبم تا صب تو خواب نق میزنع منم شدید عصبی شدم واقعا درکت میکنم خیلی سخته مدام گریه

پسر من با من خوبه ی کمی غر و گریه داره ولی باباشو ک میبینه از این رو ب اون رو میشه یکسره گریه،انقد جیغ کشیدم ک گلوم جر خورد،اصلا آسایش نزاشته برامون،حتما برو براش دعا بگیر

وای دیگه نگو که منم کلافه شدم تازه یاد گرفتی سه نصفه شب بیدار میشه

واای خدا من دارم دیونه میشم برو ببین نصف شب تاپیک گذاشتم

سوال های مرتبط

مامان النا مامان النا ۲ سالگی
سلام خانما
بیاین کمک که دیگه واقعا حس میکنم دارم دیوونه میشم از دست النا
خیلی خیلی اذیت می‌کنه همش به من چسبیده در حدی که هم از جام پامیشم گریه می‌کنه کجا میخوای بری منم ببر یه ظرف می‌خوام بشورم یا غذا درست کنم کل مدت روی پاک میشینه گریه می‌کنه منو بغل کن شب تا صبح صبح تا شب بهم چسبیده الآنم موقع امتحانامه دارم درس میخونم روی پام میشینه میگه درس نمی‌خواد بخونی اصلا سمت شوهرم نمیره تا صبح هزار بار بیدارم می‌کنه پاشو بهم آب بده قمقمه بالا سرشه میگه نه فقط آب تازه تو لیوان زنبوری بعد میگم بگو بابا بده میگه نه فقط مامان بده در حدی که حتی شوهرم میاره میگه نمی‌خورم فقط مامانی بده هرشب تا ساعت ۴یا۵صبح بیداره فقطم میگه تو یه جا بشین مثل صندلی من روتو بشینم دیوونه شدم دیگه هرشب دارم دعواش میکنم و بزور دعوا میخوابونمش آنقدر روانی شدم از دستش که فقط به زور جلوی خودم و میگیرم که نزنمش حتی دستشویی نمیتونم برم از دستش باید تاظهر بشینم که شوهرم بیاد من از دستش فرارکنم برم دستشویی هرچند تا بیام فقط گریه می‌کنه که مامانم کجایی اصلا نمی‌دونم کدوم کارشون بگم دیونه شدم فقط دیشب سه صبح خوابیده ساعت ۶.۳۰صبح بیدار شده یک ساعت پیش دیگه آنقدر هسته شدم بردم گذاشتمش خونه مادرشوهرم گفتم نگهش داریم من یکم درس بخونم دیوونه شدم دیگه فقط دارم دعا میکنم نیارنش پایین چند ساعت از دستش آرامش داشته باشم اینم بگم تقریبا دو سه هفته است از شیر گرفتمش