۱۰ پاسخ

والا من کارن رو بردم مربی گف روز اول بیاد بااینکه کارن خیلی اذیت کرد گریه جیغ ولی گف حتما بیارش دوهفته میبرمش خیلی بهتر شده اروم اروم شده

مهد خوبی نبوده... مهدای خوب دوره جذب دارن... مهدی که نداره بچرو نباید برد

اصلا نبر مهدی که اجازه نده بری مناسب نیست

اصلا روال درستی نرفته
اولا که یک الی دوهفته زمان نیاز داره و باید همراهش باشی نه که تو کلاس بری ولی تو مهد باشی
بعد قبلش شما باید میرفتی بازدید،رویکردشونو میمرسیدی،تحقیق میکردی

زوده برای مهد نبرش فعلا

من خانه کودک میبرم بهتره تابعد از ۳سالگی یا ۴ببرم مهد

سلام عزیزم
با توضیحاتی که دادین مشخصه مهدی که رفتین، اصلا اصول کار با کودک رو نمیدونن، پیشنهاد میکنم چند تا مهد دیگه برید و حسابی بررسی کنید و بعد مهراد جان رو بفرستید .

ن بابا سنش کمه گناه داره اگه شاغل نیستی چرا ببریش ۴ سال ب بعد بنظرم خوبه بچه رو ببری مهد

اگه شاغل نیستی چرا می خوای ببریش ؟ مهد خوب نیست سنشم کمه کلاس‌های مادر کودک ببرش

میرفتی ب مدیر اونجا میگفتی چقد مربیش بی تربیته

سوال های مرتبط

مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
سلام
ما پریروز خانه بازی بودیم
هنوز تو شوکم، امیدوارم خدا بهمون عقل درست حسابی بده تا در امان باشیم
منو پسرم داشتیم بازی میکردیم که یک گروه ۵ نفره مادر با بچه‌های یک و نیم ساله و دوساله تشریف آوردن که ای کاش تشریف نمیاوردن🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

یکیشون با همسرش اومده بود که در واقع مثل خواجه حرمسرا بود

جریان از اینجا شروع شد که منو راد تو اتاق ماسه بازی بودیم که این زن و شوهر با بچه‌شون اومدن و بچه رو گذاشتن داخل ماسه‌ها و منم سرگرم بازی و فیلم گرفتن از پسرم که یه لحظه سرمو بالا گرفتم که دیدم این زوج دارن همو بصورت عجیبی ماساژ میدن😂🫣
خیلی انتحاری بچمو زدم زیر بغلمو بردم یه اتاق دیگه
اونجا داشتیم بازی میکردیم که یکی از مامانا ازم پرسید اینجا محیطش خوبه؟
براش توضیح دادم که خانه‌های بازی اطراف این امکاناتو نداره بعد پرسید شما همیشه میاین اینجا که یهو اون آقا اومد بعد نمیدونم چرا به این خانومه گفتم همسرتون کارتون داره
که بعد از صحبتهاشون و مکالمه بسیار بسیار عجیبشون و رفتن یارو، خانومه خندیدو گفت نننننه دوست پسرمه🫢🫣
خلاصه
دوباره بچمو زدم زیر بغلمو رفتم تویه اتاق دیگه که تنها باشیم

هنوز چند دقیقه نگذشته بود که آقاهه اومد داخل اتاق، می‌خواست سر حرفو باز کنه که من پاشدم یجورایی هم عصبانی و هم وحشت زده بودم تو این محیط!!! ماله بچه‌هاست!!!
رفتم کتری برقی رو برداشتم به پسرم گفتم دکمه‌اشو بزنی صدای آب جوش میده
که زل زده بود بهمون، سلام کرد گفت میتونم وقتتونو بگیرم، گفتم نه
مامان جوجه مامان جوجه ۳ سالگی
✨ مامانا یه نکته مهم ✨
بارها روانشناس‌ها گفتن هیچ بچه‌ای اونقدر غرق بازی نیست که صدای شما رو نشنوه.
از حق بچه‌ها همیشه دفاع کنید و جواب بدید. برای بچه‌ها، مهم‌ترین صدا جواب مامانشه نه حرف غریبه.

ما دو روز پیش یه روز خیلی سخت داشتیم، لنا هرچیزی باعث گریه‌ش می‌شد.
بعد خودش گفت چرا:
توی ماشین، لنا انگشت می‌مکید. راننده گفت: «من برای نوه‌م فلفل زدم تا نخوره!»
من سریع جواب دادم: «من قصدم آسیب زدن به بچه نیست.» و جلوش به لنا گفتم: «کار آقا درست نبود.»

ولی لنا تو دلش ترسیده بود که نکنه منم بخوام این کارو بکنم. فرداش با نگرانی پرسید:
«مامان، تو هم فلفل می‌زنی به دستم؟»
گفتم: «نه عزیزم، اون کار اشتباهه. ما با حرف غریبه‌ها کاری انجام نمی‌دیم.»

از اون روز، این موضوع رو به شوخی و بازی درآوردیم تا ترسش کم بشه.

🌸 اصل ماجرا اینه:
هرجا کسی جلوی بچه‌تون چیزی گفت یا پیشنهادی داد که درست نبود، همون لحظه جلوی بچه واکنش نشون بدید.
کوتاه، قاطع، محترمانه.
چون برای بچه فقط یک چیز مهمه: صدای مطمئن مامان. ❤️