یهو صندوقدار اومد بهش گفتم گویا ایشون از شما سوال دارن اما به اشتباه اومدن و از من سوال میپرسن، و بهتره از محیطی که منو پسرم هستیم دور شن و گرنه زنگ میزنم ۱۱۰
یارو پشماش ریخت و سریع رفت صندوقداره یخ زده بود
بهش گفتم از این به بعد اینا اینجا بودن بهم خبر بده من نیام
پسرم به کلی ترفند راضی کردم که اون محیط رو ترک کنیم
خلاصه که این نوع رفتارها داره خیلی وحشیانه وارد زندگیامون میشه
مراقب خودمون باشیم،
در خونهمونو ببندیم تا همسایهمون رو دزد نکنیم
آخه تو خانه بازی چجوری مرد رو راه دادن
واي خدايا
وای خدایا
مامان راد دیدم ک پستهای مفیدی میذاری. ممنون میشم تاپیکو بیای جواب بدی. ک همه دوستامون ببینن
مگه خانه بازی دوربین نداره؟ چقد حیاشون ریخته که براشون اصلا مهم نیس آبروشون بره
وای میگی بچمو زدم زیر بغلم خندم میگیره ولی کل داستان چه وحشتناکه
حالا جالبه امروز یه آقاهه با خانوم و مسرش اومدا بودن خانه بازی واای شوهره چرا انقدر نگاه میکرد یعنی حالم بهم خورد بعد الکی به بهونه بچه سعی میکرد با مادرا حرف بزنه منم اصلا نگاهشم نمیکردم ضایع شد خوشم اومد خانومشم چادری و بدون یه رژ لب کمرنگ حتی
ما که با وجود شاهان خان دیگه خانه بازی نمیریم خداروشکر هوا گرم شده بریم پارک
وااای که من یه چیزی دیدم بدتر
مرده با زنای بچه دار توی چهار و پنج سال دوست میشد بعد نشون میداد که خیلی آروم و باکلاسه تا بچه هاشونو زنا بهش بسپارن بعد با بچه هاشون رابطه ج ن س ی برقرار میکرد میگفت عاشق اینه که با بچه .....
من خیلی استرس بچه هامو دارم کلا میترسم ثانیه ای بچمو به فرد مذکر بدم حالا عمو یا دایی یا پدربزرگ دست خودم نیست
یعنی اون آقا با هردو دوست بود؟
هم اونی که ماساژ می داد هم اون یکی که بعد اومد و باهاش مکالمه عجیب داشت؟
پشمام😵💫😵💫
اخه تو خانه بازی همچین حرکتی خیلی پشم ریزونه دیگه
خوب کاری کرد فک نکنم دیگه پاشو بزاره اونجا
ببخشیدا خندم گرفت ب اینه همدیگه را ماساژ میدادن
البته خاک توسرشون کنن بیشعورهای بیشرف را
ببخشد رک گفتم
ببخشید ولی عجب بیشعوری بوده
ایوای ب ینی اون یکی دیگم دوستش بود ماساژش میدادن بچه هاهمحتما مال خودشون نبوده چ وحشتناک
یا خدا مگ میشه همچین چیزی خیلی وحشتناکه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.