۱۶ پاسخ

اشتباه میکنی که فقط ناراحت میشی
خیلی جدی و قاطع بگو اگه احترام به پدر و مادرت برات مهمه ، حق نداری به پدر و مادر منم بی احترامی کنی

والا مال شما خوبه من مادرم فوت شده شوهرم همیشه چه عصبانی باشه و چه نباشه به پدر و مادرم توهین میکنه اوایل صبوری میکردم ولی الان پا به پاش توهین میکنم چرا فقط من حرف بشنوم در صورتی که مادرم یک زن نجیب کامل بود ولی مادر اون معذرت میخوام یه دگوری فاسد و بی بند و بار منم هر چی از دهنم میاد میگم

فحش و فحش کاری خوب نیس اگ اون شعور نداره ت. مث اون نشو عاقلانه فکر کن فردای آینده بچه هاتون توهین را یاد میگیرن حتما با قاطعیت جلوشو بگیر

یلار دیگه گفت تو بد تر بگو وگرنه عادت میکنه جلوشو بگیر

ببین چشه از چی ناراحته بگو شعور ب قد و هیکل نیس ک

شعور ندارها باش بحث نکن

خواهر من د اشتباهی پدر مادر خواهر برادر نذار واسش قشنگ بشور بنداز رو بند چ کاریه تو بگی من نگم میرینم هیکلش برو جلو اعتماد بنفستو ببر بالا اگه نگی اون بیشتر میگه وقتی بگی زبونش کوتاه میکنه برو پشتتم

با هر کی مثل خودش باهیچ کس تعارف نداشته باشید ،خانواده پیدا نمیشه هیچ وقت ❤️

فحشه درسته اما سنگین نیست بی توجهی کن فقط بگو حرف دهنت رو بفهم

البته کار درست تر این هست که برید پیش یه مشاور خانواده تا مشکلتون حل بشه شاید اخلاق همسرتون بهتر شد من خودم چند بار رفتم کمی بهتر شده بی تاثیر نبوده

جوري بزن تو دهنش كه خون بالا بياره بيخود ميكنه به كسي كه دوسش داري قبلي كه اون بياد رو فحش ميده

چقدبیشعور توهم به باباش توهین کن

یه بار‌تو هم مثل خودش رفتار کن ببینه چقدر کارش زشت و زنندس‌

اتفاقا صبح با دوستم درمورد این حرف میزدیم هر جا کم میارن به بابامون فحش میدن

وا چ بیشعور

وااای دقیقا
ول کن بابا همین ک هیچی نمیگی واسش از ۱۰۰تا فوش هم بدتره
بیخیال

سوال های مرتبط

مامان 🌸m.m🌸 مامان 🌸m.m🌸 ۱۷ ماهگی
ریشه بیماری مهدی و پیدا کردم
این بیماری که ژنش از سمت بابای من و مامان شوهرم(یعنی عمم) به من و شوهرم رسیده مشکلش بر میگرده به بابابزرگمون خانم دکتر اشرف زاده هم گفت ممکنه تو نسلای قبلتون بوده باشه ولی هر ۶تا بچه های مادر بزرگمن سالمن ولی بابا بزرگم از زن اولش که دختر عموش بوده هیچ بچه ای واسش نمونده همه یا تو شکم میپردن یا به دنیا میودن بچه ها تشنج میکردن و اون زمان دوا دکری نبود ۸ تا حاملگی که هیچکدومشون موفق به موندن یه بچه نشد و بابا بزرگم مجبور میشه مادر بزرگم و بگیره که بچه هاش موندن ولی بابام بجه که بوده گاخ به گاه سیاه و کبود میشده (شاید یه حورایی تشنج و ریسه رفتن بوده) مادر بزرگم خیلی غصه میخوره و خیلی دعا میکرده یه روز از خواب که بیدار میشه میبینه یه نگین سبزه خیلی خاص روی شونه راست بابامه از اون روز دیگه بابای من اونجوری نمیشده و سالمه ولی این ژن لعنتی هم به من رسیده هم ازطرف عمم به شوهرم و خیلی ترس دارم که توی بدن ابجیامم باشه اخه یکیشونم همینکه گفتم اج بازه بچه بود تا گریه میکرد سیاه میشد ولی دکتر نگفت تشنج و چیز دیگه فقطبعد گریه اینجکری میشد تو صکرتش فوت میکردیم خوب میشد الانم خیلی باهوشه و ذهن خلاقی داره ولی یه ترس خاصی تو جونم افتاده واسش😥
مامان رادوین مامان رادوین ۱ سالگی
سلام مامانا لطفا نظرتون راجع ب این قضیه بگین ببینم من زیادی حساس شدم یا چی،ما ی همسایه یا بهتر بگم صاحب خونه داریم ک طبقه بالا ما میشینن و ی دختر ۶ ساله دارن ک هرروز میاد خونه ما پیش رادوین البته اسمش ب رادوین هست بیشتر میاد مخ منو میخوره این دختر از بس حرف میرنه برام منم مجبور میشم خیلی وقتا بگم برین بازی کنین دیگه قرار بود بازی کنین پسرم هم خیلی دوسش داره اما اون بیشتر با اسباب بازی های رادوین خودش تنهایی بازی میکنه حالا اینا هیچی بابای رادوین وقتی خونه باشه و اون دختر بخاد بیاد خونمون من معمولا کمتر اجازه میدم ک بیادش،چون رفتارهاش با شوهرم و رفتار شوهرم با اون رو نمی‌پسندم این دختر هی ب شوهرم آویزان میشه باهاش شوخی میکنه میخنده میره گوشیش رو میگیره میگه چی میبینی کتکش میرنه شوهرم هم باهاش بازی میکنه هم بلندش میکنه بالا میندازه گاهی با اینکه دختر لاغری هم نیس و این وسط پسرم هم همش دنبال اونا میدوه ک باهاشون بازی کنه و گاهی میخوره زمین و من باید بهشون بگم پس رادوین چی چرا با اون بازی نمی‌کنید و حتی من میوه آورده بودم بابای رادوین بخوره اون از بشقاب بابای رادوین برمیداده میخوره بابای رادوین هم بهش اجازه میده کلا نمیدونم من هیچ خوشم نمیاد ازین رفتارهاشون حالا نظر شما دوستان چیه لطفا بگین اگر من اشتباه میکنم تا از اشتباه دربیام