ریشه بیماری مهدی و پیدا کردم
این بیماری که ژنش از سمت بابای من و مامان شوهرم(یعنی عمم) به من و شوهرم رسیده مشکلش بر میگرده به بابابزرگمون خانم دکتر اشرف زاده هم گفت ممکنه تو نسلای قبلتون بوده باشه ولی هر ۶تا بچه های مادر بزرگمن سالمن ولی بابا بزرگم از زن اولش که دختر عموش بوده هیچ بچه ای واسش نمونده همه یا تو شکم میپردن یا به دنیا میودن بچه ها تشنج میکردن و اون زمان دوا دکری نبود ۸ تا حاملگی که هیچکدومشون موفق به موندن یه بچه نشد و بابا بزرگم مجبور میشه مادر بزرگم و بگیره که بچه هاش موندن ولی بابام بجه که بوده گاخ به گاه سیاه و کبود میشده (شاید یه حورایی تشنج و ریسه رفتن بوده) مادر بزرگم خیلی غصه میخوره و خیلی دعا میکرده یه روز از خواب که بیدار میشه میبینه یه نگین سبزه خیلی خاص روی شونه راست بابامه از اون روز دیگه بابای من اونجوری نمیشده و سالمه ولی این ژن لعنتی هم به من رسیده هم ازطرف عمم به شوهرم و خیلی ترس دارم که توی بدن ابجیامم باشه اخه یکیشونم همینکه گفتم اج بازه بچه بود تا گریه میکرد سیاه میشد ولی دکتر نگفت تشنج و چیز دیگه فقطبعد گریه اینجکری میشد تو صکرتش فوت میکردیم خوب میشد الانم خیلی باهوشه و ذهن خلاقی داره ولی یه ترس خاصی تو جونم افتاده واسش😥

۱۸ پاسخ

بهترین تصمیم دوری از ازدواج فامیلیه
اگرم نشه حداقل با درجه یک و دو ازدواج نکنه
و حتما حتما حتی در صورت ازدواج با غریبه آزمایش کامل ژنتیک انجام بدن
و چقدر دوست داشتنی هستی که خودت با این همه دغدغه و ناراحتی غصه ی خواهرت و حتی بچه ی آیندشو میخوری
خوش قلب ترینی واقعا

نه عزیزم نترس منم بچگی گریه میکردم کبود میشدم که اصلا ربطی به تشنج نداره

ن اکثر بچه ها موقع گریع کبود میشن

چقدر ازدواج فامیلی بد خداییش ژن های مغلوب خیلی زیاد میشن
و دوطرفه میشه و تبدیل میشه ب ژن غالب

کاشکی ب ابجیات بگی اونا ازدواج با فامیل نکنن🥺

فدای قلب مهربونت عزبزم ایشالله خدا بهترینها رو واسه پسرت بخواد گلم

وای خداامنوشوهرمم نسبت مشهورترین استرس گرفتم واسه جوابش تروخدا برام دعاکنید جوابش خوب بیاد😭😭😭😭

اره عزیزم بیشتر دختردایی پسرعمه یا برعکسش و دخترخاله پسرخاله اینجوری میشه ...خیلی سخته اگر میدونستید قطعا قبل بچه دارشدن آزمایش ژنتیک میدادید ...پسرعمو منم ژن بیماری زا تو بدنشون دارن که دختر دسته گلش صحیح و سالم تو سن پنج سالگی تشنج کرد و مشخص شد ژن غالب و بچه یه بیماری نادر ژنتیکی داره ...میخاستیم خواهرزنش و برا داداشم بگیریم که زنعموم قبول نکرد و گفت دیگه ازدواج فامیلی بسه ...ونشد خداروشکر

عزیزم تو ازدواج فامیلی چون ژن ها خیلی شباهت دارن باعث میشن اون ژن بیماری زا در بچه ها خودشو نشون بده واس همین میگن ازدواج فامیلی نباشه بهتره ان شاالله که سلامت باشید

بعد گریه کبود شدن طبیعیه مخصوصا تو بچه ها من خودم اینجوری میشدم

چقدربدم میاداز ازدواج فامیلی یعنی متنفرم این فامیل رو داریم دوباره ازدواج میکنیم فامیل تربشیم🙄🤔باکوچیکترین اختلافی هم روابط فامیلی هم خراب میشه😮‍💨 وبچه هاهم اینطوری عذاب میکشن

عزیزم اینا هیشکدوم صحت نداره دیگ کاز خدا بی حساب کتاب نیس انشالا قشنگ چیده

اگه تو و شوهرت با ی نفر دیگه ازدواج میکردین بازم این ژن منتقل میشد؟؟

عزیزم نشون کدوم دکتر دادی۰؟

عزیزم اشکال نداره خدانکنه برا اون باشه توفعلا به فکر خودت باش ببین میتونی با شوهرت بچه سالم بیاری انشالله،

الهی خدا خودش شفای مهدی کوچلو رو بده 🥲

چند سالش؟
احتمالا حالت ریسه رفتن ک نوع خفیف تشنج داشته

زینب جون اگه بخوای بچه بیاری میتونن یه کاری کنن اون ژن ها معیوب بشن؟

اصلا به دلت بد راه نده بچه جاریمم خیلی گریه میکنه کبود میشه انگار نفسش نمیاد اصلا نگران نباش بعضی ها طاقت گریه ندارن

سوال های مرتبط

مامان لیانا مامان لیانا ۱ سالگی
سلام خانما بچه م یه اخلاق عجیب داره نمی‌دونم سایر طبیعی باشه اگه کسی بچه ش اینجوریه بگه ..من بچه م از وقت نوزادی درک از محیط اطراف داشت یعنی از دو ماهگی سه ماهگی و ترس از جای غریب و محیط غریب و به شدت گریه میکرد یادمه اخرای دو بود بردمش مطب دکتر پامو میزاشتم داخل مطب غش میکرد از گریه پامو میزاشتم بیرون آروم آروم میشد عین یه عروسک کوکی که کوکش خاموش روشن میشد ..دکتر فکر میکرد بچه م دلش درد می‌کنه چون می‌گفت امکان نداره بچه دو ماهه درک از محیط اطراف داشته باشه چون هنوز مادرشم تشخیص نمیده مثلا مادرش بغلش کنه یا یه غریبه نمی‌فهمه ولی دختر من به شدت میفهمید و به شدت بغل اینو اون گریه میکرد تو بغل خودم آروم میشد الان هنوز همون اخلاق داره پیش خانواده خودم به نسبت خوبه ولی وای پیش خانواده شوهرم انگار میخان بکشنش دیروز فقط رفتم خونه مادر شوهرم سر بزنم در حد هق هق بچه م گریه میکرد. حتی نگاه مادر شوهرم میکرد غش میکرد مادرشوهرم روستا زندگی می‌کنه دیر به دیر میرم ولی دلیل نمیشه این بچه اینجوری گریه کنه نمی‌دونم چیکار کنم دیروز کلی خجالت کشیدم پدرشوهر مادرشوهرم خیلی دوسش دارن ولی حسرت مونده به دلشون حتی بوسش کنن چسپیده بود به من و در حد هق هق گریه میکرد حتی پیش شوهرمم نمی‌رفت با هیچی هم آروم نمیشد ..از نوزادی درک از محیط و آدما داشت چیکار کنم باید ببرمش دکتر ؟؟؟
مامان 🌸m.m🌸 مامان 🌸m.m🌸 ۱۶ ماهگی
زفتم دکتر اومدم کلا گفت یه بیماری خیلی خیلی نادره معمولا تو همون ۳۰ سالگی خودشونشون داده بچه ما سطح دو بوده که ازکوچیکی نشون داده واکسنارو نباید بزنه عفونت نباید بگیره گفت این ژن ازهر دوتونه توی کروموزوم هشتتون دارین و از جدتون بهتون رسیده یعنی من از پدرم و شوهرم از نادرش گرفته که جفتمون شدیم ناقل وقتی دوتا ناقل روبه روی هم قرار بگیرن ۲۵ درصد بچه مشکل دار ۵۰ درصد بچه ناقل مثل منو شوهرم ۲۵ درصد بچه کاملا سالم یعنی این احتمالی که این بیماری نهفته تو بدن خواهر شوهرام و خواهرامو داداشم باشه هست درصورتی که با غریبه ازدواج کنن مشکلی پیش نمیاد چون این ژنیه که دو نسخه میخواد تا بیماری شکل بگیره و اینو من و شوهرم در سطح پایین داشتیم واسه مادرشوهرم توضیح میدادیم یهوخانوم بهش بر خورد گفت از کجا میدونی اینو از ما گرفتی شاید از مامانت گرفتی حساب کنی همه بچه هاتون مریضن اون از ابجی و داداشت که جفتشون شکاف کام داشتن🙃 منم گفتم اولا که شما شدم که بگی این بیماری از طرف شما و بابای من به شوهرم و من رسیده نه از مامانم در ضمن اینت دکتر گفته شکاف کام علتش ژنتیک نیس علتش اکتسابی و محیطیه مثلا مصرف دارو در حین بارداری یا امپول دگزا برای کمردرد علتاش اینا مشخص شده و فوق تخصص داره میگه میگه فوق تخصص علط کرده با هفت جدش ما مشکل نداریم گفتم خب حرف منو متوحه نشدین من نمیگم کی مشکل داره همه ادما ژن معیوب دادن وقتی دوتا هم خون روبه ردی هم قرار بگیرن این اتفاق رخ میده اعصابم بهم ریخت اومدم بالا من چه گاویم واسه این توضیح میدم خیلی سعی کردم ناراحتش نکنم و به هوای داروی بچم اومدم 🙃😮‍💨
مامان علی مامان علی ۱ سالگی
سلام مامانا
یه چیزی خیلی توی گهواره میبینم که یهویی از شیر میگیرن مامانا بچه ها رو یا پستونک حتی .
عزیزان خیلی اشتباهه
همه اینا باعث ایجاد طرحواره های بزرگسالی میشه ممکنه بگید خیلیا اینطوری گرفتن بچه هم دوروزه اکی شد . این ترسای از دست دادن توی بزرگسالی خیلیاش به خاطر روشای اشتباه قدیمی بوده . اضطراب های بچه ها ، خیلیاش ناشی از همین رفتارهاست . نباید فک کنیم بچه ها نمیفهمن . اتفاقا به شدت هوشیارن و درک میکنن و باید ارامش و امنیتشون رو حواسمون باشه . سینه مادر مخصوصا خیلی از یک سالگی به بعد منبع ارامشه ، شما فرض کن این بچه از ثانیه اول بعد تولدش با ای سینه سیر و آروم شده چرا باید یکی دوروزه یهویی تبدیلش کنیم به یه چیز وحشتناک که بچه بترسه و نخوادش ؟ روشای تدریجی درسته . از دوره های قطع شیر روانشناسا استفاده‌کنید . مث فیروزه روستا ، ثریا علوی نژاد ، کوثر یاوری ، … یا خودتون سرچ کنید . البته صدددرصد استثنا هم هست که یه مامانی بنا به شرایطش مجبور میشه سریع بگیره ولی بازم باید ارامش بچه رو در نظر بگیریم و بهش اطلاع بدیم . بچه ها خیلی میفهمن . ن