۶ پاسخ

منم بلا سرم اومده فهمیدم به هیچکس نمیشه اعتماد کرد حتی پدر بچه

من همیشه ب بچم حواسم هست

درخواست میدی پرم

خدا به خير كرد
هميشه براش صدقه بده دفع بلا ميشه

خوبه نیگی نماز میخونده چطور حواسش باشه،،،خدا رحم کرده گلم

خداروشکر ک چیزیش نشد سبند دود کن براش صدقه بده

سوال های مرتبط

مامان آرین مامان آرین ۱ سالگی
مامانهای عزیز لطفا هر کس می‌دونه منو راهنمایی کنه چون خودم خیلی شکه شدم... امروز شوهرم بعد از ظهر خوابید منم پسرمو برداشتم بردم تو سالن و در اتاق خواب را بستم که صدا شوهرمو اذیت نکنه و بخوابه.. تو این مدت هم کارهامون کردم یه مقدار میوه تو یخچال بود که همه را برداشتم و شستم که بذارم تو یخچال ولی خوب وقفه افتاد و میوه ها نیم ساعتی بیرون یخچال موندن... شوهرم که بیدار شد بهش گفتم چیزی میخای برات بیارم... گفت آره میوه بیار منم رفتم تو آشپزخانه... پسرم کنار شوهرم رو کاناپه نشسته بود و باری میکرد یهو با نخ افتاد زمین به طوری که ملاجش رو زمین خورد و پاهاش بالا بود ... یه لحظه گفتم گردنش شکست ... حالا شوهر عوضبم شروع کرد فحش به من بده....که مادر فلان شده ت (یعنی من ) مقصره... حالا من هیچی نگفتم ... نشست میوه بخوره گفت چرا میوه ها داغه و شروع کرد به داد و بیداد ..اون نشسته بود رو کاناپه و من رو زمین کنار بچه م نشسته بودم که بهش میوه بدم .... بعد بند شد و با پاهاش محکم کوبید تو بازو چی من.یه جوری که انگار داره شوت می‌کنه یه توپ رو و بعد بهم گفت برو لباساتو بپوش کمشو از خونه من بیرون ... من بلند شدم برم تو اتاق دو باره با پاس زد به باسن من که یعنی تیرپایی داره میزنه بهم ...مدام هم می‌گفت میذارمت دم در و فلان.... من رفتن تو اتاق پسرم و همین طور شوکه بودم و نمی‌دونستم باید چیکار کنم چون شوهرم خیلی خرو گاوه و اگر میرفتم از خونه بیرون محال بود بذاره بچه رو ببرم و به هیچ عنوان هم نمی اومد دنبالم ... بعد چند دقیقه اومد گفت بیا بچه رو عوض کن چون پی پی کرده بود ...
مامان هایلین مامان هایلین ۱۶ ماهگی
هایلین ده ماهش بود خونه مامانم اینا بودیم یهو چهاردست و پا رفت دستشو کرد تو قابلمه غذا و سوخت 😭
امشب یاد اون شب نحس لعنتی افتادم ...یاد زجه زدن بچم ...که جلو چشمم داشت اب میشد و کاری از دستم برنمیومد 😭😭
وای هیچ وقت خودمو نمی‌بخشم بخاطر دردی که این طفل معصوم متحمل شد
خداروشکر که فقط انگشت اشاره و کف دستش بود خداروشکر اتفاق بدتری نیفتاد و خداروشکر که هرکاری کردم براش الان ردشم نمونده
ولی واقعا هیچوقت خودمو بابتش نمیبخشم ،هرچند که مقصر نبودم بچه داشت با بابام بازی میکرد ولی من نباید میزاشتم پیش بیاد ....
اومدم بگم توروخدا چهارچشمی مواظب بچه هاتون باشید هرچقدم شیطونی میکنن چشم ازشون برندارید ،خونه رو براشون حسابی امن امن کنید
جایی رفتید فقط خودتون مواظب بچتون باشید حتی به مادرتونم نسپرید چون در نهایت خدایی نکرده چیزی بشه این خود ما ماماناییم که زجرشو میکشیم
و اینکه انشالله هیچوقت براتون پیش نیاد اما اگر یه سوختگی خیلی جزییم شد به هیچ وجه هیچ خمیر دندون و چیزی رو پوست بچه نزنید بدتر باعث تاول میشه بهترینننن کاری که میتونید بکنید اینه که نیم ساعت سطح سوخته رو تو اب سرد بزارید ،بعد ازون پماد ریکاو میتونه کمک کننده باشه
مامان نلین مامان نلین ۱ سالگی