۸ پاسخ

متاسفانه اینجور برخوردها زیاد شده تازه حرفی هم بزنی درسته میخوان قورتت بدن ... دقیقا واسه خودم پیش اومده

احساست کاملا طبیعیه عزیزم .احتمالا منم تو اون شرایط همین حس خشم رو تجربه میکرد و چه بسا از کوره در می‌رفتم ...
اما بیا از این منظر به قضیه نگاه کنیم ...
شاید اون لحظه مادر بچه ازش خیلی خشمگین شده و چون نمی‌خواسته اون لحظه با خشمی کم تو وجودش هست به بچه چیزی رو آموزش بده بهترین کار رو در ترک محل دیده ،تا با کمی فاصله گرفتن و آروم شدن در مورد اون قضیه با بچه اش صحبت کنه .شاید اینجوری بهش فکر کنی راحت تر بتونی باهاش کنار بیای.
امیدوارم در شرایط مشابه همه ما بتونیم عکس العمل درست رو نشون بدیم .

چه آدم بی ادبی بوده

اینجور مواقع آدم نمیدونه چیکار کنه واقعا نه میشه دعوا کنیم نه کتک من نمیتونم خودمو کنترل کنم کسی دست بزنه به بچم کتک میزنم بچشو حالش جا بیاد یا باید مراقب بچه شر باشه مادرش می‌دونه چیکار می‌کنه بچش

گاو تشریف داشته ایشون چه انسانیتی،من تو این جامعه ای که دیگه ۹۰درصدشون اینطورن میترسم وارد شم

خیلی بی ادب تشریف داشتن

عزیزم حرفی هم میزدی میگفت وای بچه هستن دیگه بخاطر این چیزا بچمو پارک نمیبرم فقط خانه بازی میترسم بچه ها بلایی سرش بیارن

دقیقا منم یه بار بچمو گذاشتم سرسره هنوز رسید پایین خواستم بردارم یه بچه از پشت سر اومد پاهاشو زد یه پهلو بچم کلی چیزی گفتم بهش بعد که خواست بره دیدم ننه ش همون جلو نشسته بود اصلا به روی خودشم نیاورد

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۱ سالگی
مامان نیکی مامان نیکی ۱ سالگی
سلام بچه ها
میشه اگه تجربه ای دارید بگید؟؟
نیکی از روز جمعه سرما خورد و دیروز صبح وقتی از خواب بیدار شد تب کرد...
با پاراکید و حتی شیاف تبش از بین نرفت و از ظهر دیروز تنش یکسری دونه ریخت بیرون، اول به آبله مرغون شک کردیم ولی بعد فهمیدیم آبله مرغان نیست...
دیشب ساعت ۴ تبش بالا رفت و بردیمش بیمارستان، اونجا ازش آزمایش گرفتن ولی ما نموندیم و با جواب آزمایش اومدیم پیش دکتر خودش، نظر دکترش این بود که این لکه ها ی روی پوستش ممکنه حساسیت به آنتی بیوتیکی که داشت مصرف میکرد( فارمنتین) باشه ، پس آنتی بیوتیکشو تغییر داد بهش زیتروماکس داد، ولی ظهر بعد از خوردن زیتروماکس یبار دیگه تبش بالا رفت و بدنش به شدت دونه و کهیر ریخت بیرون، طاقت نیوردم بردمش پیش یه متخصص پوست ولی تشخیص اون با توجه به جواب آزمایشش کوید بود، یسری دارو هم اون داد، آمپول بتامتازونم داد که یک سوم براش زدیم، الان موندیم نظر کدوم دکتر درسته،،، اون لکه ها و دونه ها به شدت خودشون باقین و تبش هم همچنان بالاس، الان ۳۸.۵ تبشه....
چیکار کنم؟؟؟؟ تو رو خدا راهنماییم کنید....
عکس دونه هاش رو هم میذارم ببینید
مامان آقاشاهان مامان آقاشاهان ۱۷ ماهگی
سلام خانما
خیلی حرصیم از حرص زیاد دلم میخواد گریه کنم 😭

امشب رفتیم خونه پدرشوهرم اینا موقع برگشت یکم طول کشید تا من و شوهرم از خونه بیایم بیرون ، شاهان با مادرشوهر وپدرشوهرم زودتر رفته بودن توکوچه
اومدیم سوارماشین شیم دیدیم نیستن بعد یکی دودیقه از کوچه بغلی اومدن و پدرشوهرم با ذوق شروع کرد به تعریف کردن که گربه رو زمین خوابیده بود رفتیم دست زدیم بهش من اون موقع چیزی نگفتم و اومدیم خونه
ولی الان بشدت ناراحتم
واقعا نمیدونم چرا اینجوری میکنه میدونه من بدم میاد یه رفتارایی میکنه که آدم میخواد سرشو بکوبه به دیوار
اینم بگم که میدونم دست شاهانو زدن به گربه چون این کارومیکنه
مرغ وخروس داره بالا پشت بوم هروقت میریم اونجا به شاهان میگه بیا دست بزن یا خودش میگیره بزور میاره سمت شاهان که دست بزنه یا سرشونومیبره سمت لب بچه میگه بوس کن و شاهان بدش میاد هر سری داد میزنه که سمتش نیاره ولی انگار مرض داره
همش میگه میخوام نترسه ولی بیشتر داره بچه رو اذیت میکنه
یا جوجه مرغ عشقو برمیدارع میزاره رو پاهای بچه اونم خوشش نمیاد همش دستو پاشو تکون میده میگه نه نه
یا یبار بچه رو برده بود توکوچه کنار جوب تو عابرپیاده ول کرده بود
اصلا نمیگه این بچه نوپاست میخوره زمین رو آسفالت
(شاهان چهار دستوپا نرفته وقتی میوفته رو باسنش و رو دستاش نمیوفته مستقیم با صورت میوفته )


کلیم بحثم شده تاحالا باهاشون که نکنن این رفتارارو
شوهرم که هیچی نمیکه فقط من
واقعا حالم بده از دستشون 😔😔😔