ژیوان امشب خورد به پایه مبل چشمش کبود شد😭😭😭باباش کلی منو دعواکرد🤦‍♀️🤦‍♀️یه حرف زد بدجور رو دلم مونده(گفت خدا چند سال به مابچه نداد چون تو بلد نبودی از بچه مواظبت کنی😔😔نمیتونی از بچه نگه داری کنی وخسته شدی برو خونه بابات خودم ازش مواظبت میکنم)

همه همینن عزیز ب دل نگیر اون حرف شم برا عصبانیت بوده بیخیال شو

عزیزم خودتو ناراحت نکن اصلا؛ استرس وارد شده بهش یه چیزی گفته
خودشم از شانس؛ طفلی بچه بد جاییش خورده؛ همسرتم چشم بچه رو اونجوری دیده ترسیده اونجوری گفته

همه همینن خودش پشمون میشه از حرفی ک زده
درد دارع؟

بنظرم یه روز کامل بذار با باباش باشه دیگه ازین حرفای مفت نمیزنه مردک خودت نیم ساعت نمیتونی بچه نگه داری چرتو پرتم سر مادری که خودش نگرانه میزنی

یگو ی مادرت ک زود یچه داده
یعنی هیچوقت هیچ اتقاقی یراتون نیوفتاده؟
چ حرفاااا

می‌دونم چی حسی داری اینجور مواقع به غیر از احساس ناراحتی ، احساس گناه و بی عرضه بودن به آدم دست میده درحالی که هرچقدر هم مراقب بچه باشه آدم باز یه اتفاقی میوفته ولی به دل نگیر معمولا پدر و مادرها اینجور مواقع که گریه و بی قراری بچشون رو ببینن کنترلی رو خودشون ندارن

ی بلاگر دیدم خارج زندگی می‌کنه شوهرم خارجی اونوقت عکس دخترشو گذاشته بود پاهاش پر کبودی جای زخم همه بهش حمله کرده بودن درجواب گفت بچه باید بازی کنه کشف کنه اینا هم جزی از دنیای بچگیه اگه قرار باشه چهار چشمی همش مواظب بچه باشیم مانعش باشیم این بچه درآینده نمیتونه مستقل باشه و...
عزیزم شوهرای ما فکر نمیکنن متأسفانه

بگو نمیرم خونه بابام یه روز کامل بمون خونه خودت از بچه مواظبت کن. اگه تونستی! حتی ۱ساعت هم نمیتونه

چند دیقه پیش دختر منم خورد تو یه چیز آهنی غش رفت فک کردم نفسش رفت مردم و زنده شدم یه دیقه بعد صداش اومد خیلی سخته بخدا

مگه فقط مادر باید مراقب بچه باشه بچه هزار هزار بار میافته بیرون خونه از بلدی رو زمین یه وقتا هیچی نمیشه یه وقتها جاییش زخمی چیزی میشه بزرگ میشم بچه بودن همینه هزار بار زمین خوردن به نظرم حرف شوهرت مناسب نبوده ببخشیدا

بچست ديگه چكارشون كنيم دخترمنم افتاد برس مو باباش دستش بود افتاد روش خدراوشكر داخل چشمش اسيب نديد كلي خون امد ازش امروزم گوشي باباش دوباره افتاد رو همون چشمش كبودشد باباش ميگه تقصير خودته كه عكس بچه رو استوري ميكني!! هرچي بشه مامقصريم اونا هيج كارن

خدا رحم کرده نزدیک چشمش بود به دل نگیر اونم ترسیده با عصبانیت یه چیزی گفته اگر مردا بتونن یک ساعت بچه نگه دارن بخدا که نمیتونن...

اشکال نداره مردا زیاد حرف میزنن به دل نگیر مخصوصا سر بچه

بگو تو بچه بودی ضربه نمیخوردی؟؟؟ بگو خورتو اماده کن‌چون هرررچی بزرگتر بشه شیطنتش بیشتر میشه
دو روز دیگه مدرسه میره اگر میتونی توی مدرسه هم برو باهاش بشین

اتفاق دیگ میوفته تقصیر تو نیست عزیزم ناراحت نکن خودتو اونم اعصابش خورد شده ی چیزی گفت بدل نگیر گلم سر ایکان منم هزار بار خورده ب این ور اون ور اینا شیرینی بچگی بچه تا نخوره زمین ک بزرگ نمیشه

عزیزم اعصاب خودتو بخاطر حرفش ناراحت نکن تو عصبانیت گفته واگرنه شماکه اینجوری نکردی بچه رو.اروم تر که بشه خودش میفهمه چ حرف بدی زده

چه ربطی به تو داره آخه تو مادر مگه دلت میخواد بلا بیاد سر بچت .....نه
حرفش بده واقعا
من اصلا بچم بدترین بلا بیاد عمرا میگه

حب می گفتی بچس دیگ ضربه میخوره نمیشه کاری کرد

عزیزم اشکال نداره بچس دیگه زخم و زیلی میشه تا بزرگ شه
از همسرت ب دل نگیر ولی بعدا درموردش باهاش صبحت کن این ک چیزی نبوده ولی خدایی نکرده اتفاقی دیگه میفته بازم از چشم تو میبینه اینجپری بد میشه

ناراحت نشوعزیزم به منم ازاین حرفا زیاد گفته میشه ...اتفاقه دگه کی دلش میخواد بچش اسیب ببینه

شوهر منم از این حرفها میزنه

اخی عزیزم عیب نداره عصبانی بوده یه چی گفته اهمیت نده