قبل از اینکه موضوعی که میخوامو مطرح کنم، چیزی یادم افتاد گفتم با شما هم در میون بزارم:
برای مایی که تو شهر غریب و دور از خانواده داریم بچه هامونو بزرگ‌ می‌کنیم و کسی نیست که ازش سوالامونو بپرسیم و درسته میشه تلفن زد به خانواده پرسید ولی اون لحظه احتیاج داری کنارت باشن ازشون راه حل بخوای،ازشون بخوای راهنماییت کنن🥲

تنها جایی که میتونم پناه ببرم با اون حجم علامت سوال با اون حجم دلواپسی که یه مادر میتونه داشته باشه همین گهواره ست
ممنونم از تمام کسایی که وقتی سوالی داشتم با حوصله و بی منت جوابمو دادن
ممنون از برنامه گهواره که باعث و بانی شد که من به شخصه به جواب خیلی از سوالاتم برسم
وقتی پر از استرس و نگرانی بودم آدمای مهربونی که جوابمو میدادن و خدا میدونه من چقدر براشون دعا کردم

الان بازم مثل همیشه موضوعی که برای بچم مطرحه بحث ختنه ست، ممنون میشم از مامانای مهربون که راهنماییم کنن برای قبل و حین و بعد از این کار باید چه کارایی انجام بدم، با چه روشی کوچولوشو ختنه کردن،از مراقبتا برام بگین.
اینجا مامانایی هستن که مثل من روی این موضوع مشترک هستن
ممنونم از همگی🙏

۸ پاسخ

تاپیک گذاشتم عزیزم

حلقه بود
قبلش دکتره گفت استامینوفن دادیم دو سه ساعت اول خیلی بیقرار بود بعدش نزدیکای ساعت استامینوفن میخواست دردش شروع شه که می‌خورد خوب میشه یه هفته ای افتاد حلقش با پماد چرب نگهش داشتم یه محافظی بود که دکتره گفت خریدیم موقع پوشک هم میزاشتم میموند که یوقت تو بغل فشار نیاد بهش روزی دو بارم ۱۰دیقه تو آب ولرم می‌شست

شلوار راحت و آزاد هم پاش کن
ولی پوشک سایز بزرگتر لازم نیست

عزیزم مهم تزین جیز آرامش خودت در این مورده اصلأ استرس نداشته باش
پسر من ختنه اش حلقوی بود راضی بودم
فقط اینکه حتما پماد و انتی بیوتیک و بعد عمل سر وقت بهش بده که خدایی نکرده عفونت نکنه
به جای عمل اصلا دست نزن تا چند روز درد داره بچه تا وقتی که حلقه بیفته
قبلش حموم ببرش یا ی روز بعد حمام ببر ولی به اون نقطه کار نداشت باش فقط آب خالی تمیزش کن
روزی که میخوای ببری ختنه حتماااا حتماااا کامل و سیر شیرش بده که هم ممکنه بعدش شیر نخوره هم اینکه مثانه اش پر بشه و بعد عمل سریع تر جیش کنه
درد و گریه پسر گلت تا وقتی هست که جیش نکرده باشه جیش که کنه تمومه
اینا یادم بود دیگه گفتم
ان شا الله که به سلامتی و خوبی این پروسه رو طی کنید
رد

من حلقه ای ختنه کردم
همون دقایق اول خیلی گریه کرد
بعد آروم شد
استامینوفنو تا شب بهش ۲ بار دادم
تب نکرد اصلا.
جیش اولش یه جیغ کشید
دیگه خوب بود
مرتب بهش پماد زدمو شستم با آبو پنبه.
وقتی حلقش افتاد با وازلین تا ده روز چربش کردم

دقیقا منم غریبم و از ۱۲ روزگی پسرم مامانم رفت شهرستان

عزیزم قبلش مراقبت خاصی نداره موقع رفتن پاراکید همراه داشته باشه یه پوشک و یه پتو هم ببر همراهت لازم میشه
حین ختنه اون چیزی که من تجربه کردم دکتر آمپول بی حسی میزنه و میگه که بهش شیر بدی بعد ده دقیقه میبرن برای ختنه من خودم تو بودم دکتر گفت بیرون باشم چون دلشو نداشتم گفت مادر نیاد بهتره پس من بیرون بودم و بعدش دکتر گفت مثل همیشه پوشکش کن شل و سفت نکن عادی مثل همیشه مراقبت های بعدش هم خود دکتر میگه برا پسر بزرگم‌سنتی بود مراقبت خاصی هم نداشت فقط شستشو و پماد سه روز با شربت آموکسی سیلین فردای ختنه بردیم پانسمانشو باز کرد و تمام اصلا هم اذیت نشدم

سلام من از مدل حلقه خیلی تعریف شنیدم دوستانم ب این روش ختنه کردن پسرشون
منم این ماه انشالله میخام ختنه اش کنم

سوال های مرتبط

مامان حُـسـیـن‌جانم🤎 مامان حُـسـیـن‌جانم🤎 ۵ ماهگی
سلام مامان خوشگلا 😊
یه موضوعی چند روزه خیلی داره اذیتم می‌کنه 😢
کسی هم ندارم که بتونم باهاش این موضوع رو مطرح کنم همیشه سعی کردم با تاپیک هام حال خوب رو منتقل کنم
اما الان واقعا از شدت فشاری که رومه حالم بده 😢
و عذرخواهی هم میکنم بابت مطرح کردن این موضوع ...

من تصمیمم اینه که حداقل تا ۲ سال بچه دار نشم...
ولی تقریبا ۱۶ روز پیش ...
طی یه اتفاق غیر منتظره یه گلی کاشتیم 😂😂
( خدا لعنتشون کنه با این وسایل جلوگیری ساختنتشون ) 😂
البته بعدش قرص اورژانسی خورذممم
دیروز صبح بیبی چک زدم بعد از یساعت یه هاله افتاد
نمی‌دونم دیگه مثبته یا منفی 😭
حالا از اون روز من استرسی شدم
هی که میگذره من انگار حالم بدتر میشه
توی این مدت دو بار بالا آوردم
که دکتر گفت ویروسه ...
اما یه حس عجیبی دارم ...
فردا هم موعدمه اما هیچ علائمی از پریودی ندارم 😞

همش به این فکر میکنم نکنه باردار باشم 🥹🥹
من همیشه راضی بودم به چیزی که خدا برام خواسته
و همیشه شکرشو کردم ...
اما الان واقعا نمیتونم بپذیرم این قضیه رو 😭
چه از لحاظ روحی چه جسمی امادگیشو ندارممم
حسینم خیلی آسیب میبینه اینجوری 😢

میشه بیاید یچیزی بگید آروم شم 🥹
خیلی خیلی بهم ریخته ام 💔😭
مامان آینده❤️ مامان آینده❤️ ۴ ماهگی
سلام میشه بخونین و جواب بدین🙏❌😞

من چون بخیه سزارینم عفونت بدی کرد یکماه طول کشید تا خوب بشم تو این مدت نشستن و هر کاری که فکر کنین دردش رو هزار برابر می‌کرد.بخاطر همین از شیرخشک در کنار شیر خودم برای بچه ام استفاده کردم .جوری شده بود که روزی دو سه بار شیر خودمو میخورد مابقی شیر خشک،این روند ادامه پیدا کرد تا الان که بزور گاهی اوقات یه روز در میون یا روزی یکبار در حد دو سه دیقه سینمو میگره بعد ول میکنه.
از اونجایی که قراره ماه آینده حدودا ده بیست روز دیگه بریم پیش خانواده ام و خانواده شوهرم و همه چون فکر میکنن من ۹۰ درصد شیر خودمو میدم و عذاب وجدان شیر ندادنی که مثل کابوس هر لحظه و هر ثانیمو پر کرده.
من الان شدم یه مادر افسرده با عذاب وجدان و ترس و دلهره
چیکار کنم بچم سینمو بگیره، حتی از این سر سینه پلاستیکی که نوکش مثل پستونک گرفتم یخورده کوتاه میگیره ول میکنه
دو روزه همش گریه میکنم و
الان پناه آوردم به شما که ازتون مشورت بخوام🙏🥲
برای من مادر‌،که الان پر از نگرانی و اضطرابم چه پیشنهادی داری؟
مامان عـلی کوچـولو 🦋 مامان عـلی کوچـولو 🦋 ۴ ماهگی
مامان موشولو مامان موشولو ۳ ماهگی
تااینکه دیدن من زور ندارم دکترم شرو کرد داد زدن که زور بزن الان بچه خفه میشه گیر کرده بود اونجا بود که من دردام یادم رف و فقط ترسیده بودم چندنفر اومدن شکممو فشار میدادن و من جیییییغ های خیلی بدی میزدم یادم میاد موهای تنم سیخ میشه واقعا
همون حین حس کردم ی چیزی پاره شد بله دکترم مجبور شده بود برش بزنه کلی پاره شدم ۱۵ تا بخیه خوردم بعدش خلاصه بچمو کشیدن بیرون از بس مونده بود تو کانال زایمان کف سر بچم کج شده بود الهی بمیرم واسش خیلی ترسیده بودم حس خیلی غریبی داشتم من برعکس تمام مادرا اون لحظه بی حس بودم انگار تمام دنیا ایستاده بود انگار روحم تو تنم نبود نمیتونم وصف کنم ولی من تا ساعتها گنگ بودم حتی وقتی بخیه هامو بدون بی حسی واسم میزد و من تار به تارشو با وجودم حس میکردم حتی اخ نگفتم انگار که مرده بودم حتی نگفتم میخوام دخترمو ببینم بعد تقریبا ۴۰ دقیقه که بخیم تموم شد من با دخترم تنها شدم اونجا بود که انگار ی سیلی محکمی تو صورتم خورد که خودتو جم کن دختر پاشو دخترت اومده من با اون حالم با اونهمه بخیه و درد و خونریزی پاشدم از تختم که خیلی بلند بود بزور اومدم پایین و دخترمو نگاه کردم و اشکام بی اختیار جاری شدن باورم نمیشد این پایان اونهمه انتظار من بود شیرین ترین لحظه عمرم بود من تمام دردا یادم رفت و سرپا شدم خیلی صبوری کردم خیلی تحمل کردم تمام کارای شخصی خودمو دخترمو انجام دادم از نظر خودم قوی ترین ورژن خودمو وقتی دیدم که مادر شدم هم به خودم هم به تمام مادرا افتخار میکنم خوشحالم که خدا تجربه مادرشدن بهم داد من تونستم و از پسش بر اومدم مطمئنم شماهم میتونین خانمایی که زایمانتون نزدیکه اصلا نترسید خدا هست همین فقط ارزو میکنم همه طعم شیرین وصال بعد ۹ ماه رو تجربه کنن ❤️
مامان دخترم💕 مامان دخترم💕 ۴ ماهگی