۱۸ پاسخ

منم اصلن کمک ندارم میگ پیس پبس بخواب بابا ووتمام😂

اصلا کمک‌نمیکنه

من همسرم اصلا میگفت الان بچه نمیخام ولی از وقتی باردار شدم تکونای بچرو حس کردم بشدت علاقه پیدا کرد ب بچمون روزی صدبار قربون صدقش میره مطمئنم بدنیا هم اومد عاشق باباش میشه

الهی همیشه کنارهم دلتون اروووم و لباتون خندون باشه مادر🥰💗

همسر منم همینجوریه 🥹

من خودم قبل از رایان خیلی به بچه ها علاقه‌ی خاصی نداشتم اما از وقتی رایان به دنیا اومده شده تمومِ جونم علاقه م به بچه ها هم بیشتر شده😍
و از لحاظ کمک همسرم واقعا تو کارای بچه‌ داری خیلی کمکم می‌کنه
واقعاً دست تنها نیستم و این برام خیلی ارزشمنده. خدا رو شکر که اینقدر همراه و مسئول‌پذیره❤️
خانواده خودمم یک ماه کامل پیشمون بودن و الانم مامانم هر وقت بتونه کمکم میکنه بعضی وقتا رایان رو میبره پیش خودش یا میاد میگیرتش تا من به کارام برسم
باید قدر این همراهیا رو بدونم 🥹

شوهر من زمستونا ۵,۶ تابستونا ۸,۹ میاد و از لحظه ای ک میاد دیگه حسین با باباشه🥺

شوهر منم خداروشکر کمک می‌کنه اولا یکم بیشتر کمک میکرد این روزا کمتر شده ک منم درکش میکنم

جااانم خدا برات حفظشون کنه 💙💙
ب نام خدا هیچ کمکی 😂😂😂❤️

من شوهرم با اینکه صبحها نیست طهر میاد برای ناهار دوباره بعد از ظهر ها نیست اما شبا با خستگی زیاد دو سه ساعت بچه رو میگیره میگه برو بخواب واقعا با اینکاراش منو از افسردگی نجات داد هرچی هم تاحالا خواستم نه نیاورده واقعا از ته دلم عاشقشم خداحفظش کنه برام 🥺🥰

همسر منم با اینکه صبح زود میره سرکار ولی وقتی میاد چند ساعت مسئولیت کامل پسرم با اونه که من یکم استراحت کنم و به خودم برسم
اگه کمک نباشن ادم کم میاره واقعا

من شوهرم شبا خسته هست ولی صبح ساعت ۶بیدار میشه آیهانو میگیره میگه تو بخواب

دقیقا شوهرمنم همونطوره.۱۲ ساعت سرکاره ولی میاد خونه بازم میرانو نگه میداره ...شوهر من ازاول بچه دوس داشت به اون بود ما الان سومیو داشتیم😂

خدا برای هم حفظتون کنه

خداروشکر برامنم همینه ازوقتی باردارشدم کمک دستم بود تاالان

بعد گذاشتن این تاپیک
یک کیلو اسپند دود کن😁😎

واااقعا لازمه... 😂

الهی خدا حفظ کنه کانون خانواده ت و مهربون💓

خداروشکر واقعا کمک میکنه

اسم بشه منم آریا س🥳🥳🥳

سوال های مرتبط

مامان آریا 👶🏻🩵 مامان آریا 👶🏻🩵 ۲ ماهگی
سلام 🥹 خوبین؟؟
واقعا یه روز که نمیام گهواره دلم واسه دوستام تنگ میشه 🥲
بیاین بگید چه خبر ؟؟بچه ها خوبن ؟تو دلی ها؟؟
من واقعا نمیدونم قبل آریا ۲۴ ساعت چجوری می‌گذشت ؟؟الان وقت برای همه چی و همه کار کم میارم ...
چقد قبلا کیک و شیرینی میپختم . چقد بیرون میرفتم. چقدر فیلم میدیدم
حالا دیروز یه کیک پختم کل کارام بهم ریخت 😬برنامه هام تغییر کرد
آریا جانم جدیدا شبا اصلا نمیخوابه . ساعت ۱۲ شب به بعد این بچه هوشیار میشه . خیلی خوش اخلاق هم میشه اتفاقا 🥹😁دوست داره مدام باهاش صبحت کنم و بازی کنم
تا ۵ صبح بیداره و هوا که روشن شد می‌خوابه
ولی خب وقتی آریا می‌خوابه تازه کار من شروع میشه و نمیتونم بخوابم
باید به کار های خونه رسیدگی کنم
صبحونه همسر رو آماده کنم
نظافت خونه . روزی دو وعده غذا پختن . این وسطا بیرون هم میرم . به آریا رسیدگی میکنم . باهاش بازی می‌کنم
روزانه چندین لیوان چای میخورم که بتونم سرپا پا بمونم🥴🫠😂
و واقعا هیچ تایمی نمیمونه برام
بچه با بچه فرق داره ! اینو دیدم که میگم
بعضی بچه ها اروم ترن . مثلا تو گهواره هاشون آروم می‌مونن
اما آریا جانم کاملا بغلی شده
دوست داره تایمی که بیداره همش بغِلم باشه و باهاش صحبت کنم
وگرنه غر زدن هاش شروع میشه
منم با جون و دل بغلش میکنم
شکایتی ندارم و عاشق همین روزمرگی هام 😍
دوستای قشنگم بیاین زیر این تاپیک با هم حرف بزنیم
بگید شما چیکار میکنید ؟؟
که کلی دلتنگتونم🥲
مامان آریا 👶🏻🩵 مامان آریا 👶🏻🩵 ۲ ماهگی
روزت مبارک پسرک خونه👶🐣




آریای کوچولوی مامان…
هنوز فقط یه ماهه که اومدی توی دنیای ما،
ولی انگار هزار ساله که دلم با تو گره خورده…
امروز روز پسره، و چه افتخاری بالاتر از این‌که من حالا مامان یه پسرم…
یه پسر به اسم "آریا"
که نفس‌هامو به خودش بند کرده.

آریا جانم،
تو فقط یه نوزادی کوچولویی که تازه داری دنیا رو کشف می‌کنی،
اما برای من شدی یه دنیای کامل…
با هر حرکت دست کوچولوت،
با هر خمیازه‌ی شیرینت،
با هر بار که چشماتو باز می‌کنی و نگام می‌کنی…
دلم ضعف میره.

من هنوز باورم نمیشه
این همون موجود کوچولویی که یه روز با لگد هاش دلمو میلرزوند
حالا تو بغل من، یه تکه از قلبم داره نفس می‌کشه.

آریا جانم،
مامانت قول میده همیشه کنارت باشه
تو غم‌هات، تو شادی‌هات،
وقتی که راه میری، می‌دوی، حرف می‌زنی، شیطنت می‌کنی،
و حتی وقتی فقط تو خواب، آروم تو بغلمی…

تو شدی دلیل قشنگ‌ترین خستگی‌هام
و من از خدا فقط سلامتی‌تو می‌خوام،
که بزرگ شی،
آدم خوبی بشی،
و هیچ‌وقت لبخند از لب‌هات نیفته.

پسر قشنگم،
روزت مبارک عشقم
ممنونم که اومدی،
و دنیای منو برای همیشه عوض کردی.🥲❤️
مامان آریا 👶🏻🩵 مامان آریا 👶🏻🩵 ۲ ماهگی
امروز غروب این عکس رو گرفتم
یاد حاملگیم افتادم
دیدین چه ذوقی داشتیم لباس ها رو زودتر بشوریم؟؟
ساک جمع کنیم واسه بیمارستان؟؟
من هنوزم همینقدر با ذوق لباساشو میشورم. تا میکنم . اتاقشو مرتب میکنم
خودشو مرتب میکنم
همونقدر ذوق دارم واسه لباس های فسقلیش. واسه تیپش🥹
و به فکر میکنم که چقدر زود گذشت
نگاه میکنی میبینی خواب نداشتی و از ۲۴ ساعت ۲۰ ساعت بیداری و بچه داری و خونه داری کردی ولی به عقب نگاه میکنی به بچت نگاه میکنی میبینی عقربه های ساعت با هیچ کس شوخی ندارن و به سرعت حرکت میکنن
خدایا شکرت واسه داشتن کوچولوهامون
خدایا شکرت سلامتیم و میتونیم از پس نگهداریشون بر بیایم
خدایا شکرت بچه هامون صحیح و سالمن
لباس . اسباب بازی . اتاق خوشگل و این چیزا به خدا مهم نیس
یه وقتا خیلی حساس میشم که اینو بخرم اونو بخرم
نه در رابطه با آریا برای خودم یا خونه
بعد یه تلنگری میشه . یکی رو میبینم یا یه چیزی می‌شنوم
میگم خدایا شکرت سالمم . سقف بالا سرمه . بچم و همسرم و خانواده ام کنارم هستن و غذایی که روی گاز دارم و لباسی بر تنم🤍
من قبل آریا هر روز صبح یا شب شکرگزاری میکردم الان وقت نمیکنم ولی همش با خودم تکرار میکنم "خدایا شکرت"✨️
خدایا شکرت . خدایا شکرت ❤️


خسته و بی خوابم مثل خودتون
بدن درد و ریزش مو و بهم ریختگی هورمون دارم مثل همه ی شما
سخته ولی خب طبیعیه
همش به خاطر اینه که من " مادر " شدم
و مادر شدن اصلا آسون نیست ❤️




شما هم همینطوری ذوق میکنین واسه بچه ها ؟؟؟یا من زیادی دیوونه ام ؟؟
مامان آریا 👶🏻🩵 مامان آریا 👶🏻🩵 ۲ ماهگی
سلام از مامانی که چند روزه سرما خورده و اومده یکم غر بزنه🫠🥴

همون مامانی که همیشه سعی می‌کنه قوی باشه، همه چی رو جمع‌وجور کنه و نذاره چیزی رو بچه‌اش تأثیر بذاره... ولی خب این چند روزه حسابی وا دادم.
از شانس خوبم، درست وقتی که خودم با گلوی گرفته و بینی کیپ‌شده داشتم جون می‌دادم، آریای کوچولوم که هم سرما خورد. انگار قرار گذاشتیم با هم مریض بشیم، فقط فرقش اینه که اون حرف نمی‌زنه و فقط با بی‌قراری‌هاش داد میزنه "مامان حالم خوب نیست!"

چند شبه که نخوابیدیم، نه من، نه آریا. خوابمون قاطی روز شده، روزمون قاطی شب... من یه مامانِ نیمه‌جونم که دیگه نمی‌دونه داره شیر می‌ده یا داره چایی می‌خوره!

آریا هی بغل می‌خواد، هی ناله می‌کنه، بدنش داغه ولی نه اون تبِ خطرناک، یه گرمایی که دلمو می‌لرزونه... اونقدری که بغض می‌کنم و فقط می‌گم: "خدایا فقط خوب بشه، فقط بخنده، همین."

هی می‌خوام قوی باشم، ولی خب آدمم... منم خسته‌م، گلو درد دارم، جون تو تنم نیست... ولی خب آریا منو داره.
و منم شما رو دارم، یه عالمه مامان که درد دل‌هامو می‌فهمید، که می‌دونید گاهی فقط یه "می‌فهممت" چقدر می‌تونه حال آدمو بهتر کنه.

پس اومدم بنویسم، شاید یه کم سبک شم، شاید شما هم از تجربه‌تون بگید، شاید با هم یکم دلامون آروم بگیره.🥲
مامان آریا 👶🏻🩵 مامان آریا 👶🏻🩵 ۲ ماهگی
من خیلی پسرمو دوست دارم 🥲🥹
یکی دوبار که خیلی گریه کرده اینو فهمیدم
دلش درد میکرد بچم و خیلی بی قراری میکرد وباعث شده بود گریه زیادی بکنه
دیدم اشکام باهاش سرازیر شد...
قلبم درد گرفت از دیدن گریه هاش
اونجا فهمیدم خودمو درگیر چه عشقی کردم با به دنیا آوردنش
اونجا بود که فهمیدم دیگه راه برگشتی نیست
تا همیشه یه تیکه از قلبم میمونه بیرون تنم❤
الان تو بغلمه
چهار روز دیگه تو بغلم جا نمیشه
چند سال دیگه میره و قلبش رو هدیه میده به دختری
من میمونم و همسرم
چقد فکر کردن به آینده عجیبه
همیشه نگاش میکنم
میگم ببین قدرت خدا رو
از هیچی همچین موجودی به وجود میاد
که انقد خواستنی و لذت بخشه
کوچیکه ولی .دست داره
پا داره . قلب و ریه و کلیه داره
و چقدر دیدن تکاملش برام لذت بخشه 🥹
خدایا شکرت
شاید کسی که بچه نخواد درک نکنه اینا رو
ولی من همیشه حس میکردم با داشتن بچه خودم و زندگیم کامل میشه . حس مادری رو دوست دارم
و چقدر شاکرم خداوند رو برای اینکه لایق دونست من رو ❤️
انشاالله هر کی بچه دار نمیشه و از خدا میخواد قسمتش بشه 🤲
و در آخر شاید زیبا ترین اتفاق زندگیمون باشن بچه ها
ولی در عین ها پر چالش ترین و سخت ترین روزهامون رو میگذرونیم وقتی بزرگشون میکنیم
واسه همین خسته نباشید به خودم و شما که کم نمیاری
داد نمیزنی سرش
دست روش بلند نمیکنی
و میدونی که باید صبر و تحملت رو زیاد کنی
هر چی بچه بزرگ تر میشه
صبرت باید بیشتر بشه باهاش🙃❤️
مامان آیهان🌙🧸 مامان آیهان🌙🧸 ۳ ماهگی
یکم درد و دل
بچه ها کسی هست مثل من با مادرشوهرش تو یه ساختمون باشه؟؟
منه بیچاره طبقه اول خواهر شوهرمه طبقه دوم مادرشوهرم طبقه سوم هم ما میشینیم از وقتی آیهان به دنیا اومده مادرشوهرم میاد بالا میشینه پیش بچه هر دفعه هم من بهش میگم هم شوهرم که بچه رو بوس نکن نباید نوزاد رو بوس کرد اما تا چشم منو دور میبینه بوسش میکنه کلا بلده با من لج کنه بچه رو میگیره بغلش انگار عروسکه انقد بچه رو سر و ته میکنه آخر بالا میاره 😑🤦‍♀️بچه گریه میکنه نمیده بچه رو بهم میگه الان آروم میشه 🫤در حالی که وقتی باردار بودم و حالم بد بود یه سر بهم نمیزد ببینه مردم زندم با وضع بارداریم هی دعوا های مختلفی مینداختن من فقط میشستم گریه میکردم فشارم میرفت بالا حالا با اینکه فامیلیم (شوهرم پسر داییمه) آخر کاری کردن که ۳۰ هقته به خونریزی افتادم دیگه بچه رشد نکرد ۳۶ هفته به دنیا اومد اینا هیچ وقت یادم نمیره اونوقت الان میاد میشینه بالا قربون صدقه بچم میره الان عزیز شده😑با همه اینا دلم گرمه که شوهرم همیشه پشتمه همیشه درک میکنه خودشم میدونه خانوادش با من لجن🥺ای کاش از دست اینا من راحت میشدم 😫