۱۲ پاسخ

وای آره منممم🥲

واااااااااااااااااااای دقیقاً منم همینجوری هستم

گفتم وای بعد از اینکه زایمان کنم برم خونه دیگه فامیلا همه میان خونه یه دفعه می‌خوای شیر بدیم به بچه بعد همه نگاه کنن بوووووووی اینجا خیلی بدتره 🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈😁😁😁😁😁

وای منم دقیقا همینم

عزیززززم 😅
منم سر بارداری اولم همین فکرارو میکردم ولی دیگه لباسایی میپوشیدم که فقط سر سینم تو دهن بچه باشه کل سینم و نمینداختم بیرون 😅🫣 ولی یبار بابام روبه روم نشسته بود پسرم سینه از دهنش درومد شیرم ریخت یکم روی بابام از خجالت سرخ شدم🫠😬

من بچه دوممه ۳۵ سالمه امروز بابام اومد سال بیمارستانمو دید خجالت کشیدم.

منم خجالت میکشم ولی بابا اسم انتخاب کرده هی میگه امیرعلی نزدت امیرعلی اذیتت نمیکنه پدرشو در بیارم😂😂😂 ولی من ی اسم دیگ انتخاب کردم موندم چیکار کنم

زمانش که برسه خجالت و روم نمیشه و اینا همه میره کنار😄

این یه چیز طبیعی هممون این حسو تجربه میکنیم یه مدت بگذره عادی میشه

من ک راحت صحبت میکردم. امروز اینجوری کرد امروز اینجا لگد زد. مامانم میگف نگو زشته بابام میخندید

من حامله شدم خجالت میکشیدم برم خونه بابام🥲😅شوهرمم نمی اومد میگف روم نمیشه
الان همش میگه کی این دو هفته تموم میشه

منم خیلی خجالتی بودم فکرمیکردم میگفتم عمرا نمیتونم جلو بابام سینمو دربیارم شیر بدم ولی همون روز اولی که اومدم خونه سینمو انداختم بیرون جلو بابامو داداشم که فقط گریه ی دخترم بند بیاد🤣🤣برات عادی میشه😂

آره منم همين طوری

سوال های مرتبط