خانوما به کارما اعتقاد دارید؟؟؟یادمه وقتی حامله بودم ،پیش جاریم درمورد تهوع ها وروزای بدم حرف میزدم اونم میگفت خربزه خوردی پای لرزشم بشین .یاوقتی گفتم دخترم مدام یبوست میشه اونم گفت به خودت رفته ،،الان دخترخودش یبوست میشه دخترکوچیکش،وهم چنین تمام دوران بارداریش تهوع داشت وضعشم ازمن بدتربود ..نمیدونم به روش بیارم یانه چون خیلی ناراحتم کرده بود

من همیشه رها میکنم و بروی هیچکسی هزچیو نمیارم
همیشه خدا هوامو داشته
اگر قرار باشه ماهم مثل اینجور ادما رفتار کنیم ماهم میشیم یکی مثل خودشون

دقیقا جاری منه
دلم‌میسوزه به روش نمیارم
ولی منم دلم شکست
میگم بهش یه روزی

بگو تو هم خربزه خوردی مثل من پای لرزش م نشستی ...و یبوست داشته بچه ها ت نکنه به خودت رفتن

با لبخند ی بکوپ تو سرش

ولش کن خودش فهمیده تاالان
منوخاله شوهرم باهم باردارشدیم من پسر اون دختر
مدام ناراحتم میکرد وقتی میدیدمش میومدم خونه کلی گریه میکردم
یبار گفت دختر دلسوزه دروبرای پدرمادرش باز می‌کنه وبااب وتاب اون داستان معروفو تعریف کرد
منم گفتم بچه سالمو صالح باشه خوب باشه دختر پسر نداره..من دختر میشناسم که پدر مادرش رو صد بار آرزوی مرگشو میکنن
دخترش دنیا اومد ضعیف بود تا آخر پنج شش ماهگی فهمیدن مشکل داره ونمیتونه بشینه وراه بره..چشاش مشکل داره نمیتونه حرف بزنه
همون خاله الان کلی باهام صمیمی شده
منم راضی نبودم بچش اینجور بشه اما خودش مثل اینکه فهمیده نتیجه بدجنسیاش بوده الان خیلی آروم ومهربون شده

اعتقاد دارم منم خیلی دیدم خودم خیلی چیزا گفتم که سر خودم اومده

ولش کن خدا دیگه زدتش .

من باشم با خنده حرفایی که بهم زده رو بهش میزنم

ن ولش همینکه دیدی سرش اومده کافیه

صددرصد بهش اعتقاد دارم بخاطر همین سعی میکنم کسی رو ناراحت نکنم

کارما همیشه هست اعتقاد دارم شدید

واگذارش کن بخدا. همون کافیه
مارما جوابشو میده وداده

اره چرا نگی بگو بزاربفهمه هنوز یادته

وابده همه چیزهارو ک گفتنی نیس اعصاب میخواد