۴ پاسخ

ب زور غذا درست میکنم. بعد مادرشوهرم اونبار میگه من کارگر دارم چرا حواست ب من نیست و نمیگی مامان چیکار میکنه(حالا جالبه فقط یه نفره کارگرش ده تا هم نیست ک بگم اذیت میشه ولی اصن تخمل سختی نداره)
خودش بارها گفته تو چجوری ب کارات میرسی بعد میشینه میگه بچش خیلیم خوبه گریه نمیکنه😐😐😐

وای بخدا بچه منم همینه.. حسرت اینو دارم یکم بتونم. ب خودم برسم

چقدر دقیق دختر منو توصیف کردی
البته دختر من زردی و تیروئیدم داشت

وااای بخدا وضعیت منم همینه خواهر بخدا بعضی موقع دیگه میشنیم ب گریه کردن هیچ جوره اروم نمیشه فقط دوس داره همش بغلم باشه بخدا دیگه خسته شدم اصلا نمیدونم چجوری کارامو انجام میدم ارزوی ی بیرون رفتن ب دلم مونده😭

سوال های مرتبط