۲۴ پاسخ

ن ب تو
ن ب من کی هرچقدر میخورم چاق نمیشم

سعی کن دهنت رو کمتر بجنبونی 😂

منم عین خودتم دیگه حالم داره از هیکلم بهم میخوره

وای من اینقد کنجکاوم عکس شوهر شما رو ببینم 😅😂نمی‌دونم چرا حالا تو ذهنم یه اقای جا افتاده تپل و موهای کم هست 😅😂معذرت بخدا نمی‌دونم چرا اینطوری تصورشون کردم /دیت و دل باز و‌خصوصیات اخلاقی خوب که خودتون تو تاپیکای قبلی ازش گفتین 😌

همدردیم🥺🫠

من ۱۷۰ م ولی وزنم فک کن ۷۵ باشه هر کار میکنمم پایین نمیاد🫤

دست بکش رو سر مننننن😫😭

ولی من جدیدا اصلا هیچییی نمی خورم حق می دم به بدنم انقدر لاغر شده
مولتی هم اصلا اثر نداره رو اشتهام

حالا من دارم روز به روز لاغر تر میشم 😐
همه چیم میخورم ، بخاطر شیردهی آب شدم
از ۷۵ رسیدم ۶۴
از ۶۴ به ۵۶

بی وزن شیصت با قد هیفتاد میگی چاققق
ایییی اییییی🦖🦖🦖
نفرین عامون بر تو

من با چیزهای قند دار چاق میشم که کلا گداشتم کنار کم کردم

قدت 170 که تا 70 کیلو وقت داری برو جلو 😁😅🦥با همین فرمون برو خوب داری میری

بهاره؟
من ارزومه وزنم ۷۰ بشه!
میدونی....؟
ارزو.....!!!!
تازه قدتم ۷۰
من ۶۰ قدم....!
کیف کن بابا
بهترین قد و وزنو داری....

من ۶۲ ام اما بازم زیاده

منم لاغرم چه کنم چاق بشم

ببین فست فود و شیرینی خیلی تاثیر داره
من زمان کرونا که همش خونه بودیم با این دوتا لعنتی خیلی چاق شدم.بعد حذفشون کردم بخاطر تنبلی تخمدان و بچه دار شدن خیییلی لاغر شدم
دیگه بعد بچه هم بخاطر شیردهی و اینکه همش دنبالشم دیگه چاق نشدم

چه شوهرباحالی دمش گرم

به ژنته خواهررر
ما خودمون فست فودی داریم یه بند فست فود میخورم
ناهار دو بشقاب برنج
شیرنی پاستیل تنقلات همه چی
اما چاق نمیشم ک هیچ روز ب روز لاغر ترم میشم
۵۸ کیلو با قد ۱۷۰
عین خط کشم
بچه شیر نمیدی ؟؟
اگ بدی یکم لاغر میشی دیگ

بخور گلم منم ۷۷کیلو هستم 🤣🤣🤣

کاش هر هفته ۴کیلو به وزن من اضافه بشه ۴۶کیلو هستم دوس دارم ۶۵اینا بشم

الان چن کیلویی ؟

چن کیلویی الان ؟
آزمایش قند خون دادی ناشتا ؟

دقیقا از بعد عید تاحالا ۳کیلو چاق شدم
بچم بشدت بدغذاس
برا اینکه بخوره میشینم از هرچی میخورم که تحریک بشه بیاد بخوره
من چاق میشم. و اون همچنان نمیخوره
و شیردهی هم خیلی موثره تند تند ضعف میکنم و مجبورم بخورم

بخور بابا منم‌چاق شدم😂

بخور دنیا دوروزه😆

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۱۷ ماهگی
اول شوهرم پریود مغزی شد ، یک هفته الکی باهام دعوا میکرد غر میزد تو اون حین بچمم اسهال بود و بهونه گیر ، بعد خودم پریود شدم به بهونه پریود سه روز رفتم خونه بابام ، بعد این ویروسه رو گرفتم پدرم دراومد از بدن دردش ، رفتم سرم اینا زدم ، سه روز کامل تو خونه با ماسک بودم بچمو بوس نمیکردم و اینا که نگیره ، ولی گرفت ، یهو تب کرد ، تب شدید که با هیچی پایین نیومد ، مجبور شدیم ببریم بیمارستان ، سرم زدن تا اومد پایین ، بعد آنتی‌بیوتیک داد دکتر بهش که بچه من آنتی‌بیوتیک نمیسازه بهش ولی مجبور بودم بدم تا تبش قطع بشه ، خلاصه دو روز دادم که اسهال شدید شد و پاش به شدت سوخت ، دیگه دیروز روز هفتم آنتی‌بیوتیک رو قطع کردم بلکه اسهالشم قطع بشه وضعیت پاهاش افتضاهه ، تو این حین به شدت بهونه گیر و وابسته و چسبیده به من بود چون از سرم و اینام ترسیده ده بود ، بعد وقتی خودمو بچم مریض بودیم هیچ‌کمکی هم نداشتم چون مامان بابام درگیر کارای خواهرم بودن که متأسفانه نامزدیش به هم خورد و اینا ، اصلا حواسشون یه من نبود ، وقتم نداشتن در واقع
خلاصه این شد که تو دو هفته چهار کیلو کم کردم ، الانم تهوع و سرگیجه دائم دارم با دمیترون زندم
خیلییییی وزنم کم شده ، شوهرم خودش لاغره ، میگه خوب شدی تازه ، ولی خودم میدونم وضعیتم افتضاه شده و نمیدونم چیکار کنم ، بچمم از بعد این ماجراها دیگه جایی نمیمونه که بتونم برم دکتر ، حتی اجازه نمیده درست غذا بخورم ، همش داره بهونه میگیره و بغلمه ، غیر از جسمی ، از نظر روحی و ذهنی هم خیلیییییی خستم خیلی و واقعا نمیدونم چیکار کنم ، خونم خیلی به هم ریخته حتی نمیتونم یا نمیرسم مرتب کنم
دلم میخواد گریه کنم
احساس میکنم دارم خفه میشم همش
مامان محمدحسن مامان محمدحسن ۱۷ ماهگی
چند روزه که به شکل عجیبی سرماخوردم
سرماخوردگی که کم از انفولانزا نداره،بدن درد ابریزش گلو درد شدید ،وسط این مریضی یه مهمونی سنگین و شلوغم هندل کردم،همه اینارو میذارم گوشه طاقچه برای یادگاری،چه عیبی داره؟مریضی که خوب بشه که عیب نداره!
عیب اونجاست که دقیقا روز سال تحویل یکی از اقواممون جوون جووون فوت کرد،عیب اونجاست که چند روز بعد دوست خانوادگی‌مون تصادف کرد و خودش م زنش و بچه اش رفتن ب ابدیت و دختر ۶ساله اش رو اینجا تنها گذاشت!
عیب اونجاست که اون خانومه بود فامیله دورمون که سرزایمان رفته بود تو کما،اخر سر از بچه دوساله و پسری که الان حدودا یک ماهشه دل کند و رفت پیشه خدا!از سر شب که خبرشو شنیدم تا میام بگم چرا؟یادم میاد من که جای اون نیستم!شاید انقدر سختی کشیده که روح سرگردانش تو این یک ماه به خدا گفته که برنگرده،وقتی زایمان کنی جوری گناهانت بخشیده میشه گویی که انگار از مادر زاییده شدی.حتما دلش نخواسته این پاکیو با زندگی تو این دنیا عوض کنه…ولی میدونم تا ابد برای سینه پر از شیری که بچه اش نخورده ناراحته…چی بگم ما نمیدونیم حکمت خدا چیه
ولی خدا جون ماهارو با عزیزامون امتحان نکن…ما بنده های ضعیف توییم..
ممنون میشم برای فرشته فاتحه ایی بخونین❤️
دلتون رها از غم
مامان نقل و نبات مامان نقل و نبات ۱۷ ماهگی
بذار یه اعترافی بکنم
درسته که طبیعی هست که هر وقت خونه رو مرتب میکنم چند دقیقه بعدش بچه ها همه چیز رو به هم بریزن ، اما گاهی پذیرشش برام سخت میشه!
طبیعی هست که کاری که همه توی نیم ساعت انجام میدن برای منی که بچه ی کوچیک دارم یک ساعت یا حتی یک روز طول بکشه ، اما راستش گاهی احساس تنهایی میکنم!
طبیعی هست که گاهی ظرف هارو بشورم و نیم ساعت بعدش دوباره سینک پر باشه ، اما گاهی خسته میشم!
طبیعی هست که خونه ام اون طوری که من دوست دارم تمیز نباشه و مدام سرزنش درونی داشته باشم ، اما گاهی کلافه میشم!
همون وقتایی که نه حوصله ی فکر کردن به توصیه های روانشناسی رو دارم و نه دل و دماغ فکر کردن به پیش بینی های انگیزشی که آره ۱۰ سال بعد حسرت این روزا رو میخوری و دلت تنگ میشه و از این صحبتا...
کلافه میشم ، میزنم بیرون ، یه قدمی میزنم ، یه قهوه ای میخورم ، دوستامو میبینم.
ولی اگه حالم بدتر از این حرفا بود وضو میگیرم و سراغ تراپی که برام از هر مسکنی بیشتر کار میکنه ، توی این شهر ماشینی یه پاتوق دنج دارم که توش کسی کاری به کارم نداره ، مدام صدام نمیکنن ، شلوغه ولی من نباید مرتبش کنم.
تازه صاحبش هم حالمو میفهمه و غصه هام رو کیلو کیلو ازم می‌خره ، تکیه میدم به دیوار خونش و شروع میکنم به خود شفقتی.
بدون قضاوت همه ی احساسات خودم رو می‌بینم و می پذیرم ، خودم رو بغل میگیرم و صبر میکنم آروم بشم
بعد از خدای خودم بابت نعمت بزرگ مادری تشکر میکنم و شروع میکنم به خوندن یادآوری طلایی ای که قبلاً نوشتم و گذاشتم پَرِ جا نمازم ، انگار اشکام آبی میشن روی آتیش دلم...
نفسم تازه میشه...
نشون به اون نشون که دلم پر میزنه برگردم پیش بچه ها و بغلشون کنم :)❤️‍🩹