پارت ۲ تجربه زایمان طبیعی #
ماما اومد گفتن لگ درد داری دراز بکش معاینت کنم معاینم کرد شده بودم ۴ سانت الی ۵سانتی کیسه ابمو پاره کردن و واسم یه امپول عظلانی ویه امپول تو سرم تزریق کردن وگفتند پاشو برعکس بشین رو صندلی منم رو صندلی نشستم وشروع کردم نفس عمیق کشیدن انرژیم رو واسه جیغ زدن هدر ندادم دردام افتضاح شده بودن انگار کمرم داشت قطع میشد یک ساعت نشتم روصندلی دیگ دردام جوری شده بود که انگار داشتم ازحال میرفتم وحس مدفوع بهم دست داده بود ومثانم پرادراربود ولی نمیتونستم ادرار کنم اونموقع میتونم ب جرات بگم مرگ روباچشام دیدم واشهدو خوندم بعد ماما کمکم کرد ازروصندلی پاشم وروتخت دراز بکشم معاینه کرد گفت ۷.۸سانتی سره بچتم خیلی پایینه اینجا بهم فشار میومد وحس دفع داشتم دوباره معاینه کردگف فول شده سریع وسایل زایمان اماده کردن ومنم شروع کردم زور دادن ونفس عمیق کشیدن ماما گفت هروقت بهت گفتم زور بده هروقت ام گفتم زور نده نفس عمیق بکش ک پاره نشی ودهانه رحمت ورم نکنه
منم دقیق ب حرفش گوش دادم وهمون کار کردم درعرض نیم ساعت شایدهم کمتر زایمان کردم بچم ب دنیا اومد یه فسقلی ریز باموی مشکی پر😍گذاشتن روسینم ماما گفت کاش همه مادرا مثل توبودن اذیت نکردی اصلا بچتم کاشت مژه انجام داده اومده بچه روبردن وشروع کردن به دراوردن جفت بچه.....

عزیزم قدم نو رسیده مبارک.دوران بارداریت سوزش معده داشتی یا نه؟

مبارک باشه عزیزم
کدوم بیمارستان بودی

🥹😍بعداز ظهری دوستم انقدر منو از زایمان طبیعی ترسوند ک استرس گرفتم گفت وحشتناک ترین کار تو دنیا زایمان طبیعیه🤕🤕

مبارکه بسلامتی
بخیه هم خوردی؟

منم زایمانم طبیعیه امیدوارم که مثل شما پیش بره خیلی میترسم و استرس دارم 🥲

اخی عزیزم بسلامتی

عزیزم‌مبارکه
وزن بچه چقدبود؟!

چه زایمان خوبی عزیزم‌مبارکت باشه قدم نور رسیده

اخی بسلامتی عزیزم خداروشکر 😍

آخی عزیزم مبارکه 😍🥹