۹ پاسخ

قسمت جلوی مغز، مسئول تصمیم‌گیری، مدیریت احساس، وجدان، شخصیت، هدفمندی، برنامه‌ریزی، مدیریت رفتار، تصمیم‌گیری، مهار رفتارهای ناگهانی، مدیریت خشم، کنترل هیجانات و استرس، و در حقیقت فیلتر کردن واکنش‌ها و هیجاناته.

این قسمت مغز خیلی خیلی قسمت مهم در تصمیم‌گیری و درک و شخصیت ما داره.
کی شروع به رشد میکنه؟

از ۲ سالگی شروع به رشد میکنه، تازه حدود ۷-۸ سالگی شروع به نشون دادن خودش میکنه، اما هنوز در مسیر رشده، و بعد از ۲۳ سالگی کم‌کم به نقطه رشد کامل میرسه... ۲۳ سالگی!

پس بچه‌ها در سالهای اول زندگی با هوش و احساسات تصمیم می‌گیرند
در مسیر رشد کم‌کم کنترل و مدیریت رو به دست میارن اما تا نیمه‌ی ۲۰ سالگی مغز کامل نمیشه.

پس در نتیجه ما والدین باید انتظاراتمون رو از بچه‌ها پایین بیاریم. متاسفانه تو گهواره زیاد میبینم مادرا از بچه‌ها انتظار دارن مثل یک فرد بالغ رفتار کنن🫠

مرسی که گفتی عزیزم
آره واقعا موقع عصبانیت فقط به یاد خودمون بیاریم که اون فقط یک بچه س نصف مشکلات حل میشه و انتظارات پایین میاد

ایده ای هست ک میگم من یه انگشت دستمو یه حیوانی کردم،مثلا دختر من صداش میکنه مگسی
این مگسی بچه بدیه و کارای بد میکنه و همه رو تشویق میکنه به کارای بد
مثلا دخترم یه کار بد انجام میده صدای اونو درمیارم میگم افررررین گلسا انجام بده کار خوبیع ،اوایل بعدش خودم با صدای اصلی میگفتم نه مگس این کار بدیه،تا دخترم شخصیت مگس و کامل شناخت،و الان تا کاری انجام بده مگسی بیاد میگه ای مگس بد اومدی و دیگه اون کارو انجام نمیده،الان تمام لجبازیش با مگسی شده نه با من و حرق منو گوش میده
اینم یه ایده بود ک من گفتم و چند نفر انجام دادن و دعام کردن

واقعا من اشتباهات زیادی انجام میدم می‌دونیم استباهست اما سماجت میکنیم برای انجامش ولی توقع داریم بچهامو این کار رو انجام ندن

عزیزم من با اینکه الان اینو میخونم ولی حدود چن ماهه دارم رو خودم کار میکنم که بچم فقط یه بچه س هر کار اشتباهی انجام میده فقط یکبار بهش تذکر میدم اگه درس شد که هیچ اگه نشد ولش میکنم اصن عصبانی نمیشم با این کارم بچم خیلی از لجبازی ش بهتر شده به حرفمم گوش میده کلا جیغ کشیدنو یادش رفته در کل بچه ی آرومی شده
مامانا باید از خودشون شروع کنن وگرنه بچه هافقط بچن ولی ما که بچه نیستیم بخایم لج کنیم بخایم عصبانی شیم داد بزنیم پس واسه چی بچه آوردین اگه بخای اینکاررو بکنی

دقیقا منم این مسئله برام سئوال بود که چرا با وجود اینکه آنقدر میگم اشتباهه مجدد تکرار میکنه
بعد علیرضا دقیقا میدونه رو این موضوع حساسی با خنده و نگاه های زیر زیرکی من حس میکردم میخواد فقط لجبازی کنه یا ببینه عکس العمل ما چیه
ممنون ک گفتی👌🏻♥️

مرسی عزیزم عالی بود🤌🫶

ممنونم ازت عااااااالی بوووود

ممنون عزیز از مطلب خوبی که گذاشتی 🌸

سوال های مرتبط

مامان زینب مامان زینب ۳ سالگی
🔻 #مدیریت_نافرمانی در کودکان

5⃣ تشویق به همکاری و رفتار مثبت

یکی از مؤثرترین روش‌ها برای تقویت رفتار خوب در کودکان، تشویقِ به‌موقع و مشخص است.
هر زمان که کودک با شما همکاری می‌کند یا حتی تلاش کوچکی برای رعایت قانون انجام می‌دهد، آن را ببینید و کلامی تحسینش کنید. 👏🌟
این کار باعث می‌شود کودک انگیزه بیشتری برای تکرار آن رفتار داشته باشد.

🎯 مثال اول: جمع‌کردن اسباب‌بازی‌ها

🟢 رفتار درست:
🗣 «ممنونم که به حرفم گوش دادی و اسباب‌بازی‌هات رو جمع کردی. خیلی خوشحالم که این‌قدر خوب همکاری می‌کنی!» 😊

🔴 رفتار اشتباه:
🗣 «بالاخره جمعشون کردی، باید همیشه همین‌جوری باشی!»
❌ لحنی طلبکارانه یا بی‌احساس، انگیزه کودک را کم می‌کند.

🎯 مثال دوم: پوشیدن لباس بدون غر زدن

🟢 رفتار درست:
🗣 «ممنونم که بدون غر زدن لباس‌هاتو پوشیدی. این کار خیلی خوشحالم کرد.» 🧥💖

🔴 رفتار اشتباه:
🗣 «خب این دفعه خوب بود، ولی ببینیم فردا هم همین‌جوری هستی یا نه!»
❌ شرطی‌کردنِ تحسین، کودک را دلسرد می‌کند.

📌 نکته مهم:
تشویق مؤثر یعنی:
✅ دقیق بگویید چه رفتاری خوب بوده
✅ با لحنی گرم و صادقانه بیان شود
✅ بلافاصله پس از رفتار انجام شود

✨ با استفاده از این جملات و رویکردهای ساده اما کاربردی، می‌توانید به کودک خود کمک کنید تا:

🔹 مرزها را بهتر درک کند
🔹 مسئولیت‌پذیری را یاد بگیرد
🔹 انتخاب‌های سالم‌تری داشته باشد

🔑 و البته، کلید موفقیت در این مسیر چیزی نیست جز:
صبر، ثبات قدم و محبت بی‌قید و شرط شما. 💛🧸
مامان نورا مامان نورا ۲ سالگی
🔻نحوه برخورد با کودک غرغرو

👧🏻 گاهی غرزدن کودک ممکنه به این دلیل باشه که نیاز داره بیشتر با شما ارتباط برقرار کنه.مثلا مادر یا پدرش تو مطالعه،پختن غذا یا بازی‌کردن باهم زمان صرف کنن وتمرکزشون فقط روی همین کار باشه.
🧒🏻 وقتی کودک میگه«با من بازی می‌کنی؟»به‌ سمتش برگردید وبگید: «آره حتما،بیا بازی کنیم! من عاشق اینم که باهات بازی کنم!»وحتما برای این کار زمان بذارید و تمرکزتون روی همین کار باشه.
👧🏻 اگه تو اون لحظه امکانش فراهم نیست،براش زمان تعیین کنین.اگه به این برنامه پایبند باشید، محاله کودک هرگز برای این نیاز غر بزنه،وقتی کودک نوپا بازوهاش رو بلند می‌کنه تا اونو در آغوش بگیرید،به‌سمتش برگردید و بلندش کنید وتو بغلتون نگهش دارید.

😔 وقتی محیط خانوادگی ناخوشایند یا متشنجه، کودکان بیشتر غر می‌زنن. وقتی مادران رفتار منفی از خودشون نشون میدن،بچه‌ها بیشتر جروبحث و دعوا می‌کنن؛ولی وقتی پدرها این رفتار رو نشون میدن،بچه‌ها غر می‌زنن وگریه می‌کنن.
مامان امیررضا مامان امیررضا ۳ سالگی
مامان امیررضا مامان امیررضا ۳ سالگی
مامان الی🍋 مامان الی🍋 ۳ سالگی
مامانای پسردار میدونید که تربیت پسر بچه‌ها خیلی سخت تر از تربیت دختراست
چون ما با تربیت درست پسرامون باعث خلق یه جامعه امن برای دختران سرزمینمون میشیم
لطفا لطفاااا در مورد اهمیت و حفظ حریم خصوصی خودشون و همبازیاشون باهاشون صحبت کنید
همانطور که کسی اجازه نداره به بدنش دست بزنه، بچه‌های ماهم اجازه ندارن به بدن بچه‌های دیگه دست بزنن

به نقل از سپهر خدابنده:
_اونجایی که هر کاری پسر میکنه میگن حق داره، پسره
و تا موضوع به دخترها میرسه خط قرمزها میان وسط
که دختر باید حیا و نجابت داشته باشه
باید به این روزها هم فکر کرد
که نابرابری تربیتی و اعمال فشار یک طرفه
و غیرتی بازی های پوچ و بی اساس
نهایتاً میتونه باعث فجایعی بشه که یک جامعه رو عزادار کنه
جامعه امن از نظر من در درجه اول
حاصل و نتیجه تربیت مردان امن، چشم پاک و نجیبیه
که میتونن حرمت و احترام یک دختر رو حفظ کنن
به حریمش احترام بذارن و در او احساس آرامش روانی ایجاد کنن، اما وقتی که این اتفاق نیفته، طرف فکر میکنه هر کاری هم که بکنه یک توجیهی براش هست، بنابراین خودشو محق میدونه که به هر کار درست و غلطی دست بزنه
خلاصه که اگر دنبال جامعه امن تری هستیم
بار اصلی روی دوش پدرها و مادرهاست
تا فرزندانی تربیت کنن که یاد گرفتن برای دیگران اهمیت و ارزش قائل بشن و به خاطر خواسته های خودشون هر مرزی رو رد نکنن
مامان امیررضا مامان امیررضا ۳ سالگی
امروز دلم گرفت… نه از بچه‌ها، نه از زندگی، که از مادری که باید پناه می‌بود، اما تندی کرد…
توی فروشگاه لوازم‌التحریر، پسر کوچولوی من، با ذوقِ کودکانه‌اش، چشمش به یه پاک کن توپ افتاد. با ذوق گفت: «مامان اینو ببین!میشه بخریمش»
همین‌قدر ساده…کلا اصلا بچه ای نیست که اصرار کنه واسه خرید چیزی و خیلی کم پیش میاد چیزی بخواد
اما یه خانم، با لحنی تند و بی‌مقدمه، رو بهش کرد و گفت: «بچه‌ها همه‌چی که نباید بخوان! بذار مامانت نفس بکشه!»
و بعد هم به دختر خودش توپید که «از این یاد نگیر، نمی‌خرم!»

خشکم زد…
نه فقط از اون لحن، از اینکه یه مادر، درد خودشو سر بچه‌ی من خالی کرد…
پسرم ساکت شد، نگام کرد، نگاهش پر از سوال بود…
چجوری براش توضیح بدم که بعضی زخم‌ها از خستگی‌ان، ولی روی دل بچه‌ها جا می‌مونه؟

من مادر اون بچه نیستم، اما پناه پسر خودمم.
و دلم می‌خواد هیچ مادری، حتی توی سخت‌ترین روزها، پناهِ بچه‌ی دیگه رو خراب نکنه…


مادری یعنی پناه، یعنی آغوش، یعنی صبوری...
می‌دونم سخته، می‌دونم خستگی و فشار زندگی می‌تونه طاقت آدمو تموم کنه.
ولی گاهی یه جمله، یه نگاه، می‌تونه گوشه‌ی روح یه بچه رو برای همیشه تار کنه.
من اصلا آدمی نیستم که تحمل بی احترامی به پسرم رو داشته باشم اما لال شده بودم،خداروشکر شوهرم اومد و از خجالتش درومد البته جلوی دخترش نه اما چقد بد اجازه میدیم تو همه چی دخالت کنیم.