۱۵ پاسخ

ببین فقط بگو آره و کار خودت رو بکن
مادر شوهر منم زیاد چرت و پرت میگه
من اصلا سایمارام

بچه من ۳سالش شد مادرشوهرم هنوزم نیگع شیر خشک دادی لاغر مونده😂😂

کمتر رفت و امد کن خونشون. انقدر راحت میشی

آروم واهسته با لبخند بگو مامان جون من وقتی فهمیدم باردارم به شوهرم گفتم من تابچم دوسالش بشه بهش هم شیرخشک میدم بهش هم مای بی بی میزنم بهش وتمام

تو7ماهگی میگه مای بی بی شو باز کن😳😳یعنی چی بابا عزیزم اون به فکرپسرش میگه ازبیرون شیرخشک نخره مای بی بی نخره فقط همین اگه شوهرت چیزی نمیگه خودتت بگو به شوهرت یا جواب خانواده ات رو بده یامن خودم دس به کار شم والله

وای خدا بهت صبر بده.

بگو باشه ولی کار خودتو بکن😶‍🌫️بی دردسر

ول کن بزاربگن هرچه قدم توضیح بدی این جورآدماحرف حالیشون نمیشهک توکارخودتوبکن

عزیزم نزار بفهمن ک شیرخشک میدی من اصلا نمیزارم کسی متوجه بشه..رفتی اونجا برو تواتاقشون ب بچت شیربده

بخاطر هزینش میگن بیخیال

۷ ماهگی برداری 😐 اخه این چه انتظاریه از بچه ۷ ماهه

تا میتونی دوری کن ازشون
کاش درک کنن مادرا این روزای سختی ک میگذرونن کافیه براشون اونا دنبال اینن فقط دخالت کنن تا یه چی بگن بحث میشه

بگو فضول نخواستم خودم صلاح بچم میدونم

رو نده من اصلا شیر خودمو ندادم شیرخشک مگه فضول

بجای عصبانی شدن با آرامش جواب منطقی بش بده

سوال های مرتبط

مامان دختر کوچلو مامان دختر کوچلو ۳ ماهگی
چند روز پیش مادرشوهر خواهرشوهرم اومده بود خونه مادرشوهرم
بعد به من میگه شیر خشک میدی به بچت
شیر خشک مغز بچه رو کند میکنه
منم گفتم شیر خشک ویتامین هایی داره که شیر مادرنداره برگشته میگه نه شیر مادر خوبه (انگار من خودم خواستم شیر خشک بدم 😐)
بعد ساعت ۹شب بود پخترم تازه بیدار شده بود مادرشوهرم هم داشت تکونش میداد بخوابونه منم گفتم تکونش نده مامان میخوابه شب خوابش نمیاد
از اون طرف مادرشوهر خواهرشوم میگه تو این ادم بزرگ کردی بچه هر وقت خواست بیدار میشه هر وقت خواست ‌پامیشه (خب دخترم تازه بیدار شده بود 😐)
منم گفتم شب اذیت میکنه گفت وااا مادر شدی برا چی شب بیداری باید بکشی
وظیفته منم گفتم وظیفه من تنظیم کردن خواب بچمه بعد رفتم اتاق نیومدم بیرون تا رفت
مادرشوهر خودم هم زود از اون حمایت میکرد
کی میخوان تو کار و تربیت فرزاندانمون دخالت نکنن
جاریم هم میگه ول کن اینا بچه منم خراب کردن نزاشتن خوب تربیت کنم

والا من نمیزارم اون جوری بشه من به عنوان یه مادر تربیت بچمو خراب نمیکنم
م
بعضی وقتا یه جوری رفتار میکنه مادرشوهرم انگار اون دخترمو زاییده

پیش همه میگه انقدر میترسم معصومه حواسش نباشه بچه رو خفه کنه یعنی چیییی نکنه دخترم بچه اونه خبر ندارم

خودشم به بچه سه ماهه همش میگه مامان نمیاره من تورو ببینم چرا نمیزاره
درحالی سه روز یبار میرم
شبا که میریم خونمون به شوهرم میگه چرا میری نرو


خودشم میگه به هیچ کس ربط نداره من دوس دارم نوه هام بی ادب باشه
همشونو بی ادب تربیت میکنم
اخه جاری بزرگم میگه چرا بچه منو خراب کردی برا همین این رو گفت😂
مامان دختر کوچلو مامان دختر کوچلو ۳ ماهگی
مامانا من احساس میکنم مادرخوبی نیستم برا بچم اصلا حس میکنم مادر نیستم
تو دوران بارداری فقط درد سنگ صفرا کشیدم بچم همش با دردای من جمع میشد یه طرف شکمم اذیت شد
😭اخرش هم با اون دردای لعنتی ۳۶هفته زایمان کردم دخترم کامل نموند تو شکمم نمیگم دستگاه نرفت خدارو شکر ولی میگن کاش تا ۳۸میموند تا خوب میشد
بعدشم باز به خاطر اوت دردا چون نتونستن شیرمو بدم شیرم هم عالی عالی بود فقط یه ماه با زور دادم بعدش که چند بار بستری شدم به خاطر درد ها شیر خشک دادیم دیگه سینمو نگرفت شیرخشکی شد
😭
الان هی مادرشوهرم اطرافیان میگن استخوناش نرم میشه زود زود مریض میشه چرا شیر خودتو ندادی مادرشوهرم اصلا تو اون دوران به فکر من نبود همش میگفت نری ها عمل بچت میمونه من عذاب میکشیدم اون میگفت شیر بده شیر بده گشنس الان خداروشکر درد ندارم خدا بهم رحم کرد سنگ هام اروم شدن
ولی دخترم شیر خشکی شده همش سرکوفت میزنه میگه من به دخترم تا هفت سالگی شیر خودمو دادم 😭تو دوسال هم ندادی
همش میگه ببین خواهرشوهرت چه استخون هاش بزرگه چون زیاد شیر دادم دختر تو مریض میشه لاغر میشه
خدایا من چیکار کنم اخه بعدا هم میره به شوهرم میگه زنت وقتی حرف میزنم بهم گوش نمیده محل نمیده رو نمیده دعوا راه میندازه خودش قهر میکنه😭😭😭😭