۹ پاسخ

والا من که تو غربتم هیچ کسو ندارم گه گدار اسنپ میگیرم می برمش پارک یا تو خیابون قدم می زنیم میایم خونه

فقط خودت تنهایی ببرش پارک و بیرون . روزی دو بار . رفت وآمد با اقوام کم کن

عزیزم باید مرزگذاری کنی
در عین احترام بهشون باید قاطع باشی
اجازه نده بچت اون شکلات و خوراکی ها رو بخوره حتی اگر چند باری اونا ناراحت شن اگر بچت گریه هم میکنه فوری حواسش رو به چیز دیگه ای پرت کن یه چیز که خیلی دوست داشته باشه
سلامتی بچت قطعا خیلی مهم تره
منم همین مشکل رو داشتم
الان که قاطع ترم و رو حرفم وایمیستم انگار بهتر شده شرایط

خوب سیرش کن بعد برو که میل نداشته باشه

فکر کن تو شهر غریبی ببر تو کوچه با دوچرخه یا چیزی بازی کنه، اگه خانه بازی یا پارک نزدیکه ببر..تو خونه بازی های پیدا کن تا خوشش بیاد سرگرم شه کمتر برو خونه‌هاشون

ببین درکت میکنم چی میگی ولی باید با سیاست و اروم حد و مرز مشخص کنی وقتی واضح میگی تازه لجبازی میکنن با ادم و بدتر میکنن

عزیزم ب نظر من تو خودت خیلی داری ب خودت سخت میگیری
اولن ک اگه راحت نیستی جایی نرو سعی کن تو خونه خودت عادت کنی اولش سخته ولی عادت می‌کنی دومن وقتی میری ام بزار بهت خوش بگذره هم ب خودت سخنش می‌کنی هم اون بچه

من بارها برخورد کزدم تا متوجه شدن اگر چیزی بخوان به بچه ی من بدن باید ازم بپرسن واقعا درک این موضوع این‌قدر سخته؟!هرچند یه وقتا مادربزرگ پدربزرگ ها زیرپوستی یه کارایی میکنن اما بهتره همون یواشکی بمونه و گاهی ب عنوان پاداش نه که بشه عادت بچه و خودشون

ببخشید عزیزم ولی خیلی بد گفتی😅برا خانواده شوهرت شد ات اشغال🙈برا خانواده خودت شکلات خارجی😅

سوال های مرتبط

مامان نیل مامان نیل ۲ سالگی
تاپیک مامانایی که از خودشون راضی هستن رو دیدم افسردگی گرفتم😂🥲
من کل وقتم برای دخترمه ولی واقعا راضی نیستم از خودم دخترمم از من راضی نیست😁
مثلا میبرمش پارک بازی میکنم و کلی بیرون وقت میگذرونیم بعد برگشتنی چنان با جیغ و داد و قشقرق برش میگردونم که کلا حس خوبی برام نمیمونه
داروهاشو از اول نمیخورد و بعدش انقدر گریه میکرد و تف میکرد که پشیمون میشدم حتی مریض شدنی من نمیتونم بهش شربت بدم هرجورشم امتحان کردم الان فقط زینکشو میخوره اونم تو لیوان با رشوه و جایزه
علاقه خاصی به تمیز کردن خونه و غذا پختن اینا دارم ولی اجازه نمیده همش غر میزنه و گریه میکنه یا میره سراغ کاری که میدونه ناراحت میشم مثلا کمدو خالی میکنه زمین
وقتایی که هفته ای یکی دو ساعت با باباش بره بیرون میتونم به خونه برسم و تا میاد یکم استراحت کنم ولی اکثر وقتا بیحوصله و عصبی ام
کلی اسباب بازی و کتاب خریدم تا باهاش وقت بگذرونم و تا جایی که علاقه نشون بده بازی میکنم ولی حوصلش سر بره به بازی راضی نشه یسره میگه بریم بیرون و میرم تو گوشی خودمو مشغول میکنم و تنها تفریحم همین شده