۹ پاسخ

ماشاالله به دخترت که هم باهوشه هم قدرشناسه

بر عکس شوهر من هر چی بش بدم شام، چایی تخمه، میوه هر چی بیارم بخوریم اول که میارم میگه دستت درد نکنه، آخرم که میخوره تموم میشه میگه دستت درد نکنه.
ولی دخترم هنوز خیلی نمیگه گاهی وقتا بهم میگه.

هزارهزار ماشالله😘😘😘خدا برات حفظش کنه

هزار ماشاءالله به این دختر با هوش و قدر شناس😘😍

منم از این دخترا میخام😍

ای جونم هزار ماشالا . براش اسفند دود کن .
بچه های حالا چه سر و زبونی دارن به خدا از ماها بیشتر حالیشونه

منم دخترم میگه اعصاب ندارم پیشم نیا
به شوهرمم دیشب داشتیم جر بحث میکردبم گفت باهم دوست باشید بابا مامانی رو حرص نده. گناه داره .

پسر منم تشکر میکنه ماشالله بهشون

عزیزم داعش نبینی ماشاللع بهش ایجور مواقع آدم قند تو دلش آب میشه 😍😘

عزیزم خدا حفظش کنه
پدر شوهر منم داشته ماشینمونو جابجا میکرده درو محکم بسته پسرم درومده گفته یواااااش آروم ببند درو ک اینجور نمیبندن😂😂

سوال های مرتبط

مامان تو راهی مامان تو راهی هفته پانزدهم بارداری
مامان نفس مامان نفس ۳ سالگی
خانما چند شب پیش بابام زنگ زد بعد گفت یکی از فامیلای دور دعوت کرده باغ ما رو بهم گفتن به دختر و دامادتونم بگو بیا جمعه ناهار بیان بعد شوهرم انگار خیلی مایل نبود زوری قبول کرد بعد من گفتم راضی نیسیم نمیریم میگفت ما یه خانواده جداییم چون بار اولم بود باید به خودمون زنگ میزدن و شاید میخواستم تعارف کنن به بابات گفتن دختر و دامادتم بیار خلاصه نرفتیم امروز با شوهرم و دخترم سه تایی با موتور رفتیم پارک لب اب چایی و خوراکی خوردیم بعدم رفتیم غذا گرفتیم اومدیم خونه خوردیم و خوابیدم و عصرم نشسیم پا جان سخت خوش گذشت بعد مامانم و اینا از صبح رفته بودن با عمه هام و فامیل باغ تا شب شبم یه سر اومدن به دخترم زدن میگفتن خیلی خوش گذشته و حسابی بازی کردن و کلی اونجا اسباب بازی و زمین والیبال داشته ..از طرفی دلم سوخت گفتم کاش میرفتم باهاشون از طرفیم با شوهر و بچمم خوش گذشت شوهرم میگه ما همینجور میرفتیم سبک میشیدیم ..نظر شما چیه باید بهخودمون میگفتن؟ شوهرم میگه مهمونیا خودمونی و دورهمی به بابات میگفتن میرفتیم ولی این چون بار اول بود و تا حالا رفت و امد نداشتیم باید به خودمون زنگ میزدن