از ساعت ۹ شب داره صدای گریه نوزاد میاد و اطرافیان که سعی میکنن ارومش کنن که تا الان که ۱۲/۳۰ شبه کاملا ناموفق بودن و بچه یکسره داره داد میزنه!!!😵‍💫🤦🏻‍♀️😬
یاد دختر خودم افتادم که شبا ۶ ماه تمام تا نزدیکای صبح گریه میکرد چون کولیک شدید داشت🤦🏻‍♀️😵‍💫
این صدای بچه میاد تنو‌بدنم به لرزه افتاده😖😶‍🌫️
خدا کمکشون کنه
همیشه دوست داشتم دوتا بچه داشته باشم مخصوصا بعد از زایمان اون لحاظات ناب رو و همینطور نوزاد رو تا یک ماهگی میمیرم براش 🫠🥲 ( قبل از بچه دار شدن متنفر بودما 🤣) ولی یاد اون بدبختیایی که کشیدم میفتم به خودم میگم فقط بخواب صدات نیاد🤣
دست تنها تو شهر غریب با بچه کولیکی وحشتناک وای وای 🫠
به معنای واقعی کلمه جون دادیم تا بچه اینقدری شد حالا بازم از اول؟🤦🏻‍♀️😵‍💫 هرگز😬
اونم با وجود این فسقل که لجبازیاش شروع شده و برای کوچکترین کاری مث عوض کردن پوشک یا لباس قشقرق بپا میکنه🙄 فکر کنی یکی هم بغلت باشه مدام گریه کنه😖
تصورشم سخته😁😵‍💫
الان از صدای این فسقل که واضح داره میاد نمیتونم بخوابم 🤦🏻‍♀️ خدا کنه زود اروم بشه خیلی خوابم میاد🫠
راستی شمام مث من از بچه دوم فراری هستین یا نه؟🤔
البته بدم نمیاد دخترم بزرگتر شد مثلا ۵ ساله یکی دیگه بیارم چون اینجوری عاقلتره کمتر اذیت میکنه ولی خب اونموقع من نزدیک ۴۰ سالم میشه🙄🤦🏻‍♀️

تصویر
۲۳ پاسخ

بچه دوم هرگز هرگز هرگز
برای همیشه پرونده ش بسته شد
اصن من وقتایی که خیلی خسته میشم و بهم فشاز میاد خودمو اینجوری اروم مبکنم که فقط همین یه باره و قرار نیس این روزا تگرار بشن تحمل کن

نه به فرزند دوم😐🥴

سلام به تک فرزندی🤩

من از تصورشم حالم بد میشه
انقدر که خاطرات بدی از روزای اول زایمانم دارم
محاله به دومی فک کنم
پدرم درومد بخدا
همشم خستگی فیزیکی نیستا
من بیشتر از بابت فشارهای اطرافیانم اذیت شدم
بعد از بچه دار شدن تا یه مدت خلی زندگیم ازدستم در رفته بود
الان کم کمداره میاد دستم و دیگه عمراااا از دستش بدم

نه. ب بچه دوم

متنفرم از بچه دوم

من خیلی ب این موضوع فکر میکنم ک بچه دوم اره یا ن....قطعا ی خواهر برادر داشته باش براش خیلی بهتره...اما متاسفانه در خودم نمیبینم از پسش بربیام ربطی ب دوری و نزدیکی از خانواده هم نداره من مادر و مادرشوهرم خیلی بهم نزدیکن طوری ک از پنجره خونه من خونه هاشون مشخص ولی خب بار اصلی بزرگ کردن بچه قطعا رو دوش خودم...همسری ک صب زود میره شب میاد بچه ای ک تایم بی قراریاش بیشتر از اروم بودنش پس نتیجه میگیرم فعلا ب خودم رحم کنم و صرف نظر کنم
چون واقعا جسم و روحم نمیکشه

بچه منم نوزاد بود همبنجور گریه میکرد کولیک داشت خیلی سخت بزرگ کردم تنها بودم با شوهرم با ماشین می‌بردیم خیابونا آروم میشد خوابش میبرد برمیگشتیم
اینو بگم خواب راحتی نکردیم من و شوهرم شبا شیفتی بیدار میموندیم

پاشو برو بگیرش ارومش کن تو الان استعداد اینو داری 😂😂

آره منم همین فکرارو میکنم همش

و امااا منییی ک در تایپیکم از بچه دوم گفتم و بین اره یا ن موندم🤣🤣

من فعلا بچه دوم نمیخوام هم چون بچم کوچیکه هم اینکه دلم میخواد اول یه خونه بزرگتر بخریم بعد به فکر می‌افتم چون الان خونه ای که خریدیم 50 متره و واقعا کوچیکه ..هر وقت این دو تا خاستم برآورده نشه نمیارم

چ بامدادان که 5 صبح با صداش سشوار تو دسشویی نخوابوندمش
صدای سشوار دانلود شده از گوشی صداش،پایین بود و تو گریه پسرم گم میشد.

صدای گریه دختر بچه ها نارکه شما از هوار کشیدنهای پسرا هیچی نمیدونی (من تو اتاق ریکاوری بیمارستان متوجه این شدم وقتی دوروبرم تا دوتخت دختر بودن🤣)

همکارم 41 سالگی بچه دار شد 1سالشه بچه ش الان. تازه این اولیش بود.

یکی از فامیلا دختر هم سن یاراست بچه دومشو با 8 سال اختلاف سنی با پسرش 43 سالگی دنیا آورد و...

منم خیلی میترسم پاقعا بخصوص تو گهواره همه اونایی ک هم سن یارا هستن در حال حامله شدن هستن شبا خپاب بچه میبینم.

منی که بعد زایمان روماتیسم شدم کشکک زانوم در رفت. دگ توانشو ندارم

من می‌خوام بیارم از چند ماه دیگه اقدام میکنم 😐😐

انفاقا دختر داداشم ۴۰ روزش شب میشه گریه میفنه الان رفتم بغلش کردم کلی راه بردمش با خودم گفتم یا خدت چه روزهای سخنی طی کردم عمرا دیگه بچه بخام
ما دختر داداشم گذاشتیم تو ننو بردیم تو اشپزخانه از صدای هود اروم شد حابید

دقیقا روزای سخت منوتوصیف کردی پسرم هنوز۱۸ ماه نشده بود دخترم دنیاامومده بود .چی کشیدم شهرغریب دست تنها

😂😂من هنوز نفس راحت نکشیدم دومی اومد الان دختر بزرگه همسن دختر شماست یه جوجه پنج ماهه هم دارم😁

برو بهشون بگو قطره اینفاکول بهش بدن نجات پیدا میکنن از گریه بچه منم همین بود این قطره عاااالی بود

مطمئنی کسی پیش اون بچه هست ؟؟!!ساید تنهاس طفلی😔

بچه دوم چیه من خودمم میخوام به خدا پس بدم

من که بچه دومم تو راه هست هفت ماهم هست

دختر منم کولیک شدید داشت، چند ماه تموم علاوه بر گریه عادت کرد تو پتو میخوابید خیلی خیلی سخت بود از نوزادیش فقط سختیهاش یادم میاد بعدش گهواره خریدم شد عصای دستم تا الان بیشتر استرس و سختی کشیدم یه سری چیزا نذاشت طعم خوش مادر شدن و پچشم مناسفانه هر کاری هم میکنم نسبت به دخترم خیلی ضعیفم اصلا نمیتونم مریضی و‌گریهاش و ببینم اما باز خدارو شکر سالمه🙏🏻

وای منم از کولیک و رفلاکس دخترم ک تا یکسالگیش شبا هر ده دقیقه ۲۰ دقیقه گریه میکرد برای خودم ی هیولا ساختم ‌و البته از هیولا بدتر بود

سوال های مرتبط

مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
یک هفته ست دخترم تو خونه راه میره میگه داداشی کوجایی؟ داداشی بیا غذا بخوریم! داداشی بیا بازی کنیم ! ...
هی داداشی داداشی میکنه 🙄
ما اصلا تو خونه داداشی تا الان نگفتیم اینو از کجا یاد گرفته نمیدونم 😁
خدارو صد هزار مرتبه شکر که دیروزم پریود شدم خبری از داداشی تو دل من نیست 🤣🤦🏻‍♀️
واقعا یه بچه دیگه در توانم نیست چون همش دست تنهام فکر کن یه داداشی دیگه هم باشه 😬🤦🏻‍♀️ حالا دخترمن خیلی ارومه اصلا مث بچه های دیگه شیطون نیست با این وجود من خستم و درخودم نمیبینم یه داداشی براش بیارم تازه من اصلا با بچه پسر نمیتونم ارتباط برقرار کنم 😬 حامله بودم همه میگفتن از فرم شکمت و قیافت معلومه که پسر داری من اینقددددر گریه میکردم اینقددددر ناراحت بودم میگفتم اصلا میبرم میذارمش بهزیستی من پسر نمیخوام 🤣🤦🏻‍♀️ یا میگفتم اصلا اونجاشو میبٌرَم دخترش میکنم🤣🤣🤣 اشک میریختما نه حرف🤦🏻‍♀️🤣🤣🤣
حالا با این وضعیت دخترم برام خواب داداشی دیده 🤣🤣🤣 (هرکسی یجوره دیگه خدا منم اینقدر اسکول خلق کرده🤣🤦🏻‍♀️)
بنظرتون از کجا یاد گرفته؟ 🤔🫠 خیلی عجیبه همشم صداش میکنه 🙄
مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
بدبخت شدم 😑🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
چند روزه منتظر پریودیمم با اخلاق بسیار بسیار عجیب و بد! همش درحال بغض و گریه‌م! درحالیکه من سالی یکبارم گریه نمیکنم الان واسه چیزای الکی میزنم زیر گریه مثلا دخترم یه لیوان اب میخواد من بغض میکنم !!!🙄
حالا از دیشب که مثلا پریودیم شروع شد اول خون صورتی اومد دیگه نیومد تا امروز که فقط لکه های قهوه ای میاد 😭😭😭
فکر میکنم حامله‌م و این مراحل لانه‌گزینیه😑🤦🏻‍♀️😭😭😭
اخه چجوری؟ ما جلوگیری داریم مگه میشه مگه داریم؟😭😭😭
دعا کنید اشتباه کنم حامله نباشم چون الان هیچجوره نه ذهنی نه جسمی نه مالی نه هییییچی شرایط یه بچه دیگه ای رو نداریم😭
راستی چند روزه حالت تهوع دارم و نسبت به بو حساس تر شدم و فکر میکردم مث همیشه‌م چون از حاملگیم به اینور این حس بویایی قوی باهامه ولی روز به روز بدتر شده تازه امروز صبحم حالت تهوع شدید داشتم که هنوزم باهامه خوب نشدم 🤦🏻‍♀️
اگه واقعا حامله باشم نمیخوام نگهش دارم تا قلبش تشکیل نشده سقطش میکنم
بنظرتون فردا پسفردا برم ازمایش خون مشخص میشه حامله‌م یا نه؟😑🤦🏻‍♀️
مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
از وقتی این تحقیق رو دیدم خیییییلی روحو روانم ارومتر شده🫠
من همیییییشه صدمو واسه دخترکم میذاشتم و همییییشه از خودم ناراحت و ناراضی بودم که چرا صدو یکمو براش نذاشتم بچم گناه داره😑
حالا که فهمیدم بچه هایی که مادراشون ۳۰ درصد فقط همراهشون بودن خلاقتر باهوشتر موفقتر هستن به معنای واقعی کلمه ارامش گرفتم!
صبحا خیلی کمتر باهاش بازی میکنم و مشغول کارای خودم میشم دخترکمم کم کم داره سعی میکنه یه تایمی رو باخودش بازی کنه
عصرا حسابی باهاش بازی میکنم تا اخرشب که خسته بشه
ولی همین یه نصفه روزو به خودم اختصاص دادم واقعا هم از لحاظ روحی هم جسمی ارومترم
طبق همین تحقیقات گفته بچه هایی که مادراشون صد در صد با بچه هاشونن بچه هاشون تو بزرگسالی کم توانتر خجالتی و افسرده تر میشن چون اکثر کارارو مادراشون براشون انجام دادن خودشون بلد نیستن چیکار کنن و این مسئله تا پیری همراهشون میمونه
خواستم این مسئله مهمو با شمام به اشتراک بذارم تا شمام یکم اروم بگیرید😘
مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
یک هفته ست شیر ۴ صبح دخترمو قطع کردم. دوشب به روش تدریجی پیش رفتم که به اصطلاح اب قاطی شیرش کردم که به اذن خدا بچه ای که از شیر متنفر بود و فقط تو خواب عمیق شیر میخورد اون شیشه رو نمیخورد میگفت این نه پاشو شیر تو شیشه درست کن و گریه میکرد🤣🤦🏻‍♀️
دیدم دارم اشتباه میزنم یهویی قطعش کردم خداروشکر خودشم راحت باهاش کنار اومد و دیگه نخواست
ولی خب معایب و مزایای خودشو داره
مثلا خوابش عمیق شده کمتر بیدار میشه یا اصلا بیدار نمیشه و صبحونه کاملی میخوره
و معایبشم اینکه زود گرسنه میشه مثلا ۵/۵_۶ پامیشه و تا نزدیک ظهر گاهی خودظهر نمیخوابه و از بی خوابی نحس میشه و نق میزنه😑🤦🏻‍♀️
حالا بنظرتون ماکه دوتایی داریم اذیت میشیم شیر اخرشبشم حذف کنم؟ یا بذارم هفته ی دیگه تا فعلا به همین عادت کنه؟ خودم میخواستم هفته ی دیگه بگیرم ولی میگم یبار به این عادت میکنه باز دوباره بگیرم اذیت میشه تجربه شما چیه؟
راستش دلم میسوزه دارم از شیر میگیرمش زودم هست و ناراحتم از اینکه اینقدر زود داره بزرگ میشه ولی بخاطر سلامتی و خواب خودشه مجبورم
صبحا یه فنجون شیر پاستوریزه میریزم براش میخوره . پنکیک اینام زیاد درست میکنم که توش شیر داره
البته که فعلا فقط شیر ظهرش میمونه اون مرحله اخره 🫠
مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
من تصمیم دارم تا اخر خرداد کامل شیرخشک دخترمو قطع کنم (۲۱/۵ ماهش میشه ) بجاش درطول روز بهش شیرپاستوریزه بدم (از ۸ ماهگی فقط تو خواب شیر میخوره و بشدتم بهش وابسته ست یعنی خودش زمانبدی داره یکی ۱۱ شب یکی هم ۴ صبح میخوره یعنی ممکنه ۳-۳/۵ شیرشو بخواد ولی اگه ۴ به اونور بشه قشقرق بپا میکنه با این حساب نمیدونم چجوری میخوام بگیرم موفق میشم یا نه 🙄)
بعدشم تیر میخوام کم کم از پوشک بگیرمش حداقل روزا . چون بشدت میسوزه حالا تو زمستون و هوای خنک دائم این بچه سوخته 🤦🏻‍♀️ درصورتیکه من روزی ۸-۹ تا پوشک عوض میکنم ولی فایده نداره 🫠 میترسم بچه تابستون هلاک بشه واسه همین میگم یادش بدم دسشویی رفتنو حداقل یه تایمی رو شورت پاش کنم
اینترنتی براش چندتا کتاب مخصوص از پوشک گرفتن خریدم دو سه روزه اومده و بنظرم دخترم خیلی داره دقت میکنه چی میگم امشبم براش شورتی که خریده بودمو اوردم نشونش دادم کلی با داستان براش توضیح دادم خوشش اومد پوشیدش پای عروسکش ! امیدوارم این کتابا و داستانا خیلی کمکمون کنه این مرحله رو پشت سر بذاریم
تو داستاناش بچه ها و حیوونات رو لگن (قصری ) میشینن امشب میگفت برام لگن بخر 😁 منم از خدا خواسته گفتم باشه فردا میریم میخریم خوشحال شد😁
حالا نمیدونم کارم درسته یا نه ولی خب با توجه به شرایطمون مجبورم یکم عجله کنم😬🫠
فقط میمونه غول مرحله اخر که اصلا اسمش میاد تنوبدنم میلرزه 😬 پستونک 😵‍💫😶‍🌫️🤯😱😰
مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
فردا صبح میرم ازمایش بتا میدم دعا کنید حامله نباشم😭
از بخت بدم مادرشوهرم اینام همه از امروز تا شنبه دیگه اینجان منم از صبح حالت تهوع شدییییید دارم به زوووور چند لقمه شام‌خوردم اونم قبلش یواشکی یه دمیترون خوردم یکم حالت تهوعم کم شد تونستم چند لقمه بخورم
اگه بفهمن باردارم میکشنمون🤦🏻‍♀️ چون از سه تا بچه‌ش تا الان ۶ تا نوه قدونیم‌قد دارن اعصابشون نمیکشه همش بهم میگه دیگه بچه نیاریا! 🙄 اون یکی دخترپسرش همزمان بچه هاشون ده ماه پیش بدنیا اومد از وقتی بدنیا اومدن تا الان هرروز غصه میخوره و گاهی هم باهاشون دعوا میکنه
الان اگه من حامله باشم بازم یه جنگی خونشون راه میفته 😬🫠
حالا خانواده شوهر که بکنار خودم و همسرم اصلا توانایشو نداریم
همسرم که کلا تو همین یدونه هم بسختی کمک میکنه همه مسئولیتش با خودمه وای بحال اینکه بشن دوتا🤦🏻‍♀️ من رسما دیوونه میشم نمیتونم واقعا
دخترم هنوز خیلی کوچیکه 🥲
بیاین همگی باهم دعا کنید باردار نباشم حالا مشکل هورمونی چیزی باشه حل میشه ولی بارداری واقعا نمیدونم چه تصمیمی باید براش بگیرم که برامون خوب باشه 😬😖😑🤦🏻‍♀️
مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
لازم دونستم راجب تاپیک قبلیم توضیح بدم
که دختر من کاملا از ماه پیش صحبت میکنه و من نمیدونستم این اتفاق عجیبه چون بچه دوروبرمون اصلا نیست .از هفته پیش مادرشوهرم آگاهم کرد که بعدش منم پرسوجو کردم دیدم بله....
حالا کارهایی که کردم چیه
راستش من واسه دخترم از همون بدو تولد کتاب میخوندم! اینقدر خوندم روزی سه چهار بار که دخترم عاشق کتابه منم دائم درحال کتاب جدید خریدنم
چندبار اول از روی متن کتاب میخونم بعدش دیگه تصویرای کتابو با جزئیات توضیح میدم بعدش داستان پردازی میکنم هردفعه یه داستانی میگم با کلمات قلمبه ! همه مسخرم میکردن که این بچه چه میفهمه تو اینجوری باهاش حرف میزنی ولی من گوش نمیدادم و هردفعه یک میلیون دومیلیون پول کتاب میدادم و میدم
بهترینش این دومدل پازل بود که باعث شد بصورت بصری دخترم همه چیزو بفهمه و یاد بگیره که من از اسفند باهاش شروع کردم و راستش اولش فکر میکردم تو دیوارم چون دخترم فقط نگاه میکرد و کمتر کلمه ای میگفت ولی یهو بعد یک ماه شروع کرد حرف زدن اونم بصورت واضح و دوسه کلمه ای !
حتی با این تصاویر یادش دادم صدای حیووناتو و هم اینکه چی میخورن کجا زندگی میکنن! یا مثلا دور یا نزدیک پر یا خالی بالا و پایین و... چیه
الان که اینارو یاد گرفته راحت صحبت میکنه قبلا حرص میخوردو گریه میکرد چون نمیتونست منظورشو برسونه
جدا از اینا بهش طعم ترش‌وشیرین یاد دادم
این دوتا کتاب پازلی بی نهایت به ما کمک کرد تو فهمیدن و حرف زدن درصورتیکه سن کتاب از سه ساله ! من دونه ای صد تومن خریدم ولی بنظرم اگه حتی توان خریدشو ندارید خودتون با مقوا و نقاشی درست کنید خیلی کمکتون میکنه
مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
شبایی که بچه هاتون خوابش نمیاد ولی شما هلاکید چیکار میکنید؟🤔
من ترجیحم اینکه تو اتاق تاریک باهاش تنها نمونم چون اینجوری دوتامون کلافه و عصبی میشیم . بهش میگم خوابت نمیاد؟ میگه نه . میگم خب الان چیکار کنیم میگه بریم بازی کنیم منم سریع قبول میکنم میایم یه یک ساعتی بازی میکنیم چون اینجوری جفتمون کمتر اذیت میشیم اخرشم نتیجه بهتری میده چون خسته میشه راحت میخوابه ولی اگه به زور بخوابونمش (۲باری پیش اومده) شب تا صبح هزاربار بیدار میشه اخرشم میبینی ساعت ۳-۴. دیگه پامیشه میشینه 🤦🏻‍♀️
سه شبه دخترکم شبا خوابش بهم ریخته چه خسته باشه چه نه ساعت ۱۲ میخوابه درصورتیکه هرشب روتایم ۱۰/۳۰ میخوابه . چون شیرشبشم قطع کردم صبحام گرسنه میشه زود بیدار میشه اینجوری کل روزو کلافه ست رسما نصف بیشتر روزو از دست میدیم 😑 تازه اینقدر غر میزنه تا ظهر بشه بخوابه که مغزم هنگ میکنه 🫠 ولی میدونم این روزا خییییلی زود میگذره و بدنش داره به شرایط جدید کم کم عادت میکنه بلاخره یه تغییر فوق بزرگه تو زندگیش
دلمم براش میسوزه شیرشو قطع کردم و هی بغض میکنم میگم دخترکم دیگه بزرگ شد🥲 انگار همین دیروز بود که اوردیمش خونه الان به سرعت باد داره بزرگ میشه و دل مارو تو روزای گذشته جا میذاره🫠