بچه دوم هرگز هرگز هرگز
برای همیشه پرونده ش بسته شد
اصن من وقتایی که خیلی خسته میشم و بهم فشاز میاد خودمو اینجوری اروم مبکنم که فقط همین یه باره و قرار نیس این روزا تگرار بشن تحمل کن
نه. ب بچه دوم
متنفرم از بچه دوم
بچه منم نوزاد بود همبنجور گریه میکرد کولیک داشت خیلی سخت بزرگ کردم تنها بودم با شوهرم با ماشین میبردیم خیابونا آروم میشد خوابش میبرد برمیگشتیم
اینو بگم خواب راحتی نکردیم من و شوهرم شبا شیفتی بیدار میموندیم
پاشو برو بگیرش ارومش کن تو الان استعداد اینو داری 😂😂
آره منم همین فکرارو میکنم همش
و امااا منییی ک در تایپیکم از بچه دوم گفتم و بین اره یا ن موندم🤣🤣
نه به فرزند دوم😐🥴
سلام به تک فرزندی🤩
من فعلا بچه دوم نمیخوام هم چون بچم کوچیکه هم اینکه دلم میخواد اول یه خونه بزرگتر بخریم بعد به فکر میافتم چون الان خونه ای که خریدیم 50 متره و واقعا کوچیکه ..هر وقت این دو تا خاستم برآورده نشه نمیارم
من از تصورشم حالم بد میشه
انقدر که خاطرات بدی از روزای اول زایمانم دارم
محاله به دومی فک کنم
پدرم درومد بخدا
همشم خستگی فیزیکی نیستا
من بیشتر از بابت فشارهای اطرافیانم اذیت شدم
بعد از بچه دار شدن تا یه مدت خلی زندگیم ازدستم در رفته بود
الان کم کمداره میاد دستم و دیگه عمراااا از دستش بدم
چ بامدادان که 5 صبح با صداش سشوار تو دسشویی نخوابوندمش
صدای سشوار دانلود شده از گوشی صداش،پایین بود و تو گریه پسرم گم میشد.
صدای گریه دختر بچه ها نارکه شما از هوار کشیدنهای پسرا هیچی نمیدونی (من تو اتاق ریکاوری بیمارستان متوجه این شدم وقتی دوروبرم تا دوتخت دختر بودن🤣)
همکارم 41 سالگی بچه دار شد 1سالشه بچه ش الان. تازه این اولیش بود.
یکی از فامیلا دختر هم سن یاراست بچه دومشو با 8 سال اختلاف سنی با پسرش 43 سالگی دنیا آورد و...
منم خیلی میترسم پاقعا بخصوص تو گهواره همه اونایی ک هم سن یارا هستن در حال حامله شدن هستن شبا خپاب بچه میبینم.
منی که بعد زایمان روماتیسم شدم کشکک زانوم در رفت. دگ توانشو ندارم
من خیلی ب این موضوع فکر میکنم ک بچه دوم اره یا ن....قطعا ی خواهر برادر داشته باش براش خیلی بهتره...اما متاسفانه در خودم نمیبینم از پسش بربیام ربطی ب دوری و نزدیکی از خانواده هم نداره من مادر و مادرشوهرم خیلی بهم نزدیکن طوری ک از پنجره خونه من خونه هاشون مشخص ولی خب بار اصلی بزرگ کردن بچه قطعا رو دوش خودم...همسری ک صب زود میره شب میاد بچه ای ک تایم بی قراریاش بیشتر از اروم بودنش پس نتیجه میگیرم فعلا ب خودم رحم کنم و صرف نظر کنم
چون واقعا جسم و روحم نمیکشه
من میخوام بیارم از چند ماه دیگه اقدام میکنم 😐😐
انفاقا دختر داداشم ۴۰ روزش شب میشه گریه میفنه الان رفتم بغلش کردم کلی راه بردمش با خودم گفتم یا خدت چه روزهای سخنی طی کردم عمرا دیگه بچه بخام
ما دختر داداشم گذاشتیم تو ننو بردیم تو اشپزخانه از صدای هود اروم شد حابید
دقیقا روزای سخت منوتوصیف کردی پسرم هنوز۱۸ ماه نشده بود دخترم دنیاامومده بود .چی کشیدم شهرغریب دست تنها
😂😂من هنوز نفس راحت نکشیدم دومی اومد الان دختر بزرگه همسن دختر شماست یه جوجه پنج ماهه هم دارم😁
برو بهشون بگو قطره اینفاکول بهش بدن نجات پیدا میکنن از گریه بچه منم همین بود این قطره عاااالی بود
مطمئنی کسی پیش اون بچه هست ؟؟!!ساید تنهاس طفلی😔
بچه دوم چیه من خودمم میخوام به خدا پس بدم
من که بچه دومم تو راه هست هفت ماهم هست
دختر منم کولیک شدید داشت، چند ماه تموم علاوه بر گریه عادت کرد تو پتو میخوابید خیلی خیلی سخت بود از نوزادیش فقط سختیهاش یادم میاد بعدش گهواره خریدم شد عصای دستم تا الان بیشتر استرس و سختی کشیدم یه سری چیزا نذاشت طعم خوش مادر شدن و پچشم مناسفانه هر کاری هم میکنم نسبت به دخترم خیلی ضعیفم اصلا نمیتونم مریضی وگریهاش و ببینم اما باز خدارو شکر سالمه🙏🏻
وای منم از کولیک و رفلاکس دخترم ک تا یکسالگیش شبا هر ده دقیقه ۲۰ دقیقه گریه میکرد برای خودم ی هیولا ساختم و البته از هیولا بدتر بود
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.