۱۲ پاسخ

پسررمن اصلا خودش بازی نمیکنه ما باید حضور ۱۰۰ درصدی داشته باشیم

پس من تنها نیستم که وقتی شوهرم میاد هیولا تبدیل میشه به فرشته خندان

پسر من برعکسه

وااایییی دختر منم همینجووور هی شوهرم میگه بچه به این خوبی چی چی میگی بداخلاق و گریه میکنه چرا میخنده و خوبه

دقیقا پسرمنم

حالا دختر من برعکس میسه

وای پسر منمممممممممممممممم خدا شاهده وقتی باباش نیست فقط سقف رو نمیاره پایین باباش میاد میشه یه بچه گربه میره سرش رو میزاره رو سینه باباش، بابا گویان خوابش میبره همشم دنبالش میگرده بخدا من فقط پرستار بچم بگو اندازه یه فندق براش مهم باشم

پسر من باباش و میبنه کفشاشو میاره بریم دد😎😍

حالا پسر من برعکسه

خوبه که
حالا السا بر عکسه
باباش میاد اینقدر بد اخلاق میشههههه که نگو

واقعا آسمان هم همینطوره باباش میاد خیلی آرومه همچینم بغلش لش میکنه میخابه🥲

بازم خداروشکر کن یه تایمی دارین خودت و همسرت برای استراحت و صحبت کردن
من ک بخدا آرزوی حرف زدن با یکی رو دلم مونده🥲

سوال های مرتبط

مامان رز🌹 مامان رز🌹 ۱ سالگی
امروز صبح یه لحظه خودم رو مثل گروه‌ موسیقی تو کشتی تایتانیک تصور کردم
چه موقعیتی؟به سختی وسیله های کف خونه رو جمع کرده بودم.
داشتم جارو برقی میکشیدم تو کسری از ثانیه رز دقیقا جلوی پام کلی باز اسباب بازی ریخت.
همسرم از خواب بیدار شده بود روی مبل پادشاهیش دراز کشیده بود خستگی خوابیدنش بره با صدای بلند داشت چرت و پرت های اینستاگرام رو نگاه میکرد.
خودم هنوز گیج و منگ و...
تو اون لحظه غرق شدن کشتی تایتانیک و همچنان تلاش گروه نوازنده اومد خاطرم.
چه تلاشی دارم میکنم!
برای اینکه یکم شرایط عادی به نظر بیاد‌.
در حالیکه یک ساعت بعد هم دوباره اوضاع خونه همون روال قبله.
ولی چرا دروغ؟
از اینکه اینقدر شل میگیرم راحتم.
راضی ام‌
که دخترم سبد توپ رو میاره با ذوق میریزه کف خونه.
نگران داد من نیست.
که پذیرفتم توان بدن من هرروز تمیز کردن خونه نیست،
همین که یه کوچولوی نه ماهه تو این فضا مشغول کشف و زندگیه.
که بعداز شام با دستای کوچولوش میاد کمکم وسیله ها رو بذاریم تو کمد.
با خودم میگم دوسال و اندی این خونه مرتب بود، تمیز بود و همه چی برق میزد.
حالا سرسری تمیز شه.
عوضش میشینیم با حوصله با هم بازی میکنیم.
عوضش این بچه با تن سالم داره میریزه میپاشه‌ مگه از این بهتر هست؟
این روزها پسرفت هیجده ماهگی رو داریم، هر کار خطرناکی میکنه، قشقرق میکنه دائم.
چیزهایی عجیب غریب میخواد.
میریزه میپاشه. منم راستش از قبل شل تر گرفتم.
نمونه ش بعد ناهار امروزش.
در حالیکه دو ساعت قبل خونه رو جارو کرده بودم🤣
مامان ♥️ امیرشایان ♥️ مامان ♥️ امیرشایان ♥️ ۱ سالگی
صبحانه امیر شایانم : فرنی خرما بامغزیجات آسیاب شده.
همیشه تو تصورات خودم میدیدم بچه دار که بشم خب از یه سنی به بعد که بزرگتر شد و صبح ها برای صبحونه لقمه های کوچولو درست میکنم میدم دستش میخوره بازی میکنیم قدم می‌زنیم پارک میبرمش تو خونه صدای شیطونی کردنش بازی کردنش خنده هاش حرف زدناش مامان گفتنش
آخ مامان گفتنش اینقدر دلم میخواد بدونم امیرشایان صداش چجوریه چرا باید کلمه مامان گفتن رو فقط من بیمارستان رفتنی از زبون پرستارا بشنوم که همشون به من میگن مامان 🥺 ، امیر شایان که بستری شده بود صدام میکردن مامان بچه رو آماده کن بیا بریم اکو بگیریم ازش 🥺😓😥
خیلی دلم برای خودم و همسرم میسوزه ما به ناحق بی گناه گرفتار این بلا شدیم این بلارو اصلا خدا سرما نیاورد برعکس خدا خیلی دوستمون داره معجزه هاش رو بهم نشون داده بارها پسرم رو از دم مرگ نجات داده بارها پسرم تا مرگ رفت و برگشت اون شفای کامل دست خداست 🙏😭
بابا ، میگن پسر عصای دست باباس اما همسر من باید عصای پسرم بشه همسرمن خیلی حفظ ظاهر می‌کنه اما تو خلوت خودش گریه می‌کنه غصه میخوره و خیلی این عذابه برام همیشه با بچه های کوچک‌ بازی می‌کنه می‌خنده حرف میزنه، و غصه میخورم و تو دلم میگم الان تو باید با پسر خودت بازی میکردی الان باید پسرت رو می‌بردی پارک بیرون ، وقتی بیرون میریم البته بیرون که برای گردش نمیریم همون بیمارستان دکتری میریم و گاهی همسرم باهام میاد وقتی یه پدر و پسری از جلوی ما میان می‌گذرن من همسرمو میبینم که چشماش پر میشه میبینم که این حسرت تو دلش هست و تو تصورات خودم پسرم رو با باباش میبینم که میرن بیرون بازی میکنن میره براش خوراکی می‌خره باهم قدم میزنن پارک می‌بردش حسرت تمام این چیزها تاابد تو قلب من و همسرم میمونه 🖤
مامان امیرعلی جانم♥️ مامان امیرعلی جانم♥️ ۱ سالگی
مامانا چند روزه یچیزی مث خوره افتاده به جونم ،راستش من چندشب پیش اتفاقی یه کلیپی تواینستادیدم که یه خانومی می‌گفت بچم تا بیست ماهگی رشدش همه چیزش عالی پیش می‌رفت اما تو22ماهگیش یه حرکاتی انجام میداد که متوجه شدیم اوتیسم داره، از اون شب همش حرکات ،رفتار بچمو زیر نظر دارم، مثلاً یه حرکتی که بارها دیدم انجام میده دور خودش می‌چرخه تا حدی که سرش گیج می‌ره میفته، هرچی هم بهش میگم مامان اینکارو نکن بازم کار خودشو میکنه، خانومه می‌گفت یکی از علایم اوتیسم اینه که بچه مدام دور خودش میچرخه، واقعا نگران شدم، من اصلا اینجور پستا یا مطالب رو دنبال نمیکنم اما از اون شب که تو اینستا دیدم استرس گرفتم، شوهرمم میگه الکی رو بچه برچسب نزن، امروزم یکدفعه دیدم بچم چندبار داره به دستاش نگاه می‌کنه که میگفتن این که بچه به دستاش نگاه می‌کنه هم یکی از علائم اوتیسمه، یا مثلاً میگفتن اگر بچه دستتو بگیره و به یچیزی اشاره کنه که بهش بدی اونم یکی از علائمشه، نمی‌دونم الکی حساس شدم، یا واقعا این رفتارا جای نگرانی داره، بخدا فکرشم داره دیوونم میکنه