۷ پاسخ

عزیزم زدن رو بهش یاد نده بعدا خودتونم میزنه آدم خجالت میکشه

یه سری رفتیم مسجد اونجا یه بچه خودش وسایل بازی نیاورده بود من برای پسرم ماشین برده بودم بازی کنه حالا این بچه هی میومد ماشین پسر من و می‌گرفت می‌برد برای خودش بازی کنهمن میگفتم بشین باهم بازی کنین ولی خیلی پر رو بود بار آخر منم رفتم خودم ماشین و گرفتم ازش اومدم نشستم
میبینی نمیتونه بچه ات کاری کنه خودت پشتش در بیا

متاسفانه باید بگم زیر دوسال و نیم فقط خودت و پدرش باید ازش دفاع کنن. به هر طریق و روشی که میتونی باید وارد بشی

اونابچن اصلن نمی‌فهمن چجوردفاع کنن بگی کسی زد توهم بزن ولی نمیدونه کی و کجا بعدش همین زدن برات چالش میشه.دخترمن یادش دادنه چنروزه هرچی دستشع میخواد ما رو بزنه همش میترسم باچیزی کسی و بزنه خییییلی رفتار بدیه

وایییی خدا🥹
بابام هی به دخترم یاد میداد اونو بزن فلانو بزن اونم میزنه
ولی اصلا راضی نیستم بهش گفتم یادش نده

بچه های منم فقط بلدن همدیگروبزنن بقیه اذیتشون می کنن😒😒😒

یاد بده از خودش دفاع کنه هروقت یکی زد اونم بزنه چقد حرصم گرفت پسر منم اوایل اینجوری بود😑

سوال های مرتبط

مامان نی نی🤰🏻👩🏻‍🍼🧚 مامان نی نی🤰🏻👩🏻‍🍼🧚 ۱ سالگی
خانوما یه مشورت
همسایه طبقه بالاییمون خیلی خیلی زیاد خانوم با وقار و‌خوبیه خیلی دوسش دارم باهم پارک میریم باهم رفت و امد داریم و یه پسر داره چند ماه از پسر من بزرگتره حدود ۶ ماه بعد واقعا رفتارای بچه عجیبه مدام درحال جییییغ زدن و گریه کردنه
بعد همش میاد تو راهرو پسر منو صدا میکنه میگه نی نی
بعد چند باری زنگ زد تایم خواب پسرم بود یا اینکه حموم بودم و اینا چندبارشم اومد خونمون
اونم بچست ها من اصلا از کاراش ناراحت نمیشم
موضوع اینه که پسر من به شددددت با سلیقه است با اسباب بازی هاش بازی میکنه جوری که هیچ آسیبی به چیزی نمیزنه و تا حالاپیش نیومده اسباب بازی خراب کنه اصلا و اینکه اصلا اهل زورگویی و جیغ و داد نیست
برعکس پسر همسایه یه دوبار اومد هربار دوسه تا اسباب بازی بچمو‌ شکوند
پسرم میخواست باهاش بازی کنه جیغ میزد بچمو هول میداد و فقط لجبازی میکنه بعد دیدم بچه ی منم انگار داره تاثیر میپذیره ازش دیگه هی میپیچونمش ولی میگم خدا قهرش نگیره🫠
مامان علی اصغر مامان علی اصغر ۱ سالگی
پسرم می‌ره کوچه. فوتبال بازی میکنن یعنی کوچه ما هفت هشت نفر پسر هستن سه نفرم از اون یکی کوچه میان بازی در واقع من دوست ندارم پسرم با اونایی که از کوچه دیگه میان بازی کنه اونا ده یازده سالشونه پسرم تازه رفته نه سالگی هر چقدرم میگم نرو با اونا بازی نکن میگه میرم باباشم میگه تو گیر نده گیرمیدی بچه بدتر می‌کنه خودشم چیزی نمیگه منم دیروز قهر کردم گفتم اگه این بچه بچه ی منه باید حرف منو گوش کنه اگه نه منم میرم خونه بابام شوهرم پسرم و دعوا کرد گفت دیگه نرو منم نمیزاشت برم خلاصه سرشون گرم شد رفتم خونه ابجیم بعدا با داداشم اینا برم خونه بابام مامانم هم خونه داداشم بود رفتم اونجا برعکس همه فهمیدن دعوام کردن گفتن ما خونه نمیزاریمت😂بچه تو ول کردی بلاخره بچه باید بازی کنه حالا شما جای من چیکار میکنید یعنی من حساسم روبچه ام با هاشون قهر بودم دیروز تولدمم بود شب زود خوابیدم دیدم در گوش هم پیچ پیچ میکنن نگو همسرم به پسرم میگه به خاله اینا زنگ بزن بیان کیک اینا خریده بودن که منو خر کنن