۸ پاسخ

ترسش رو بردارید سه بار از چاقو ردش کنید چاقور بزارید بیرون در تا صبح

خودت آروم باش
ک تو بغل تو ترس و نگرانی تورو دیگه حس نکنه

ایت الکرسی و ۴قل بخون براش
قرانم بزار بالاسرش
ان شاءالله ک از فردا یادش میره.

جلو پنجره کاردستی یا نقاشی چیزی ک خوشش بیاد رو بچسبون ببر نشونش بده

فراموش کنه اگه از چیزی هم ترسیده

دعای ترس بگیر براش

عزیزم براش آیت الکرسی و چهار قل بخون فوت کن بهش زیر سرش قرآن بزار
روی سینه ش یاعلی بنویس
کنارش باش بغلش کن
اگر‌میتونی چند روز برو جایی تا یادش بره
شاید تاریکی بوده چیزی بوده ترسیده
یه صدقه هم رد کن اسفند هم‌دود کن
منم این چند روز دخترم می‌ترسید خونه مادرم بودم همش می‌ترسید میگفت بخوابم از ترس نمیدونم چی باعث شده بود بترسه

دختر خودمم از سگ ترسیده بود با نمک ترسشو برداشتم خدا رو شکر جواب داد

عزیزم همینکه خوابید زیر سرش نمک بذار بیدار که شد ترسشو بگیر
فورا خوب میشه

اگه تا فردا خوب نشد احتمالا تو خواب ترسیده یا از چیزی ترسیده و باید ترسشو بریزی

از چی ترسید براش ایتالورسی ۴ قل بخون فوتش کن همش خوب میش

سوال های مرتبط

مامان آروین مامان آروین ۱ سالگی
سر شب آروین و مادر شوهرم داشتن رو تخت باهم بازی میکردن منم پذیرایی بودم یهو به صدای وحشتناکی اومد ،آروین از رو تخت افتاده بود زمین پشت سرش خوردخ بود به پارکت ،داشت گریه میکرد هون لحظه که گرفتمش بغلم استفراغ کرد
زنگ زدم اورژانس گفتن هوشیارع گفتم بله گفت بباشه بازم ببرش بیمارستان
تو راه اقا خوابش مبومد هی چشاش رو میبست منم داشتم رانندگی میکرد از ترس داشتم سکته میکردم
رسیدیم بیمارستان تا پرستار رو دید شدیدا گریه کرد انفدر گریه کرد که اکسیژنش رو ۷۹ نشون میداد
گفتن ببر عکس بگیرن از سرش رفتم پیش دکتر ،گفت نه لازم میست عکس یک ساعت بیرپن منتظر باش اگه دوباره استفراغ کرد عکس مینویم ،ولی خداروشکر حالش خوب بود و چیزی نشد اینطپر شد که برگشتیم خونه
ولی خیلی خیلی ترسیدم دستام میلرزید داشتم سکته میکردم،این اقا هم با اداهاش ترسمو بیشتر میکرد ولی خداروشکر اخرش خوب تموم شد 🤦🏻‍♀️❤️🥲😩
بعدشم تو خیاط بیمارستان دست میزد و نانای میکرد🤣