مامانا یه تجربه ای که کمتر شنیدید رو میخوام بگم برای پسر من اتفاق افتاد امیدوارم هیچ بچه ای درگیرش نشه
یزدان ۴-۵ روز پیش متوجه شدم وقتی نشسته و میخواد بلند شه شروع کنه به راه رفتن لنگ میزنه ولی بهد از یک دقیقه راه رفتنش عادی میشه فردای این لنگ زدن تب کرد من گفتم احتمالا تب بخاطر دندونه چون تبش هم بالا نمیرفت و خیلی لحظه ای بود ۲ دقیقه سرش گرم میشد دما سنج میزاشتم ۳۸ بود بعد میومد پایین تا مثلا نیم ساعت دیگه و لنگ زدن هم شاید درد رشده چون اصلا نه زخمی نه کبودی نه ورمی هیچ اثری رو پاش نبود
تا فرداش شد به شدت بیقرار و کلافه شد اصلا نمیتونست بخوابه در طول شبانه روز ۵ ساعت خوابید اونم هر نیم ساعت با جیغ بیدار شدن و به زور خوابوندن بردم متخصص اطفال و به محض اینکه گفتم پاش درد میکنه گفت تب هم داشته گفتم بله گفت ببر ازمایش خون بده جوابشو بیار
بله جواب ازمایشو گرفتیم متوجه شدیم خون عفونت داره ولی نه زیاد و اینکه ویروس گرفته درد پاش هم یه مشکل به اسم سینوویته که از همون ویروسه
برا خودم خیلی عجیب بود ک چجوری ویروس تنفسی میتونه استخوان ران بچه رو دچار درد کنه دکتر گفت این ویروسا بازمانده های کرونان و هر بچه رو یجوری درگیر میکنن یکی میشه اسهال یکی تب و لرز یکیم اینجوری 🙁 بلا از همه بچه ها دور باشه خیلی مراقب باشید

۶ پاسخ

ای خدا
الان حالش خوبه گل پسرت؟

ای بابا ای بابا ...خداخودش به داد بچه هامون برسه ، هرروز یک مریضی جدید میاد

ممنون که گفتی

ای جانم فرشته ان اینا نه میتونن دردشونو بگن نه چیزی ☹️ممنون که گفتی ایشالا زود زود خوب بشه

الهیی امین
چقد ترسناکه اینجور مواقع بخدا

عزبزدلم 🥲الان حالش خوبه؟

سوال های مرتبط

مامان شکر پنیر مامان شکر پنیر ۱ سالگی
سلام عزیزای دل دوستای خوبم مامان های قشنگ

امروز یه پیام گذاشتم که در ادامه اون اومدم تا تجربه خودم رو در مورد از شیر گرفتن بگم

البته اینم بگم که دختر من در کل بچه سختی نیست و خیلی قانونمند هست

من از همون یکی دو ماهگی دخترم اصلا بهش هر دقیقه شیر ندادم طبق برنامه پنجره بیداری متناسب با سنش پیش رفتم مثلا برای یک ماه ۴۵ دقیقه بیداری بود من دخترم رو با روتین می‌خوابوندم بعد که بیدار می‌شد همون اول بهش شیر میدادم اونم فقط در حدی که خودش می‌خورد نه زیادی مثلا اون موقع ها دختر من تهش پنج دقیقه شیر می‌خورد اونم از یک سینه و سیر می‌شد و سینه دوم رو نمی‌خورد کلی هم ای همین گهواره و اطرافیان شنیده بودم که بچه باید بیست دقیقه مک بزنه امت با مشورت و مطالعه با پزشکان و … دیدم اشتباه هست و دختر من با همون پنج دقیقه سیر می‌شد
از طرفی شب ها هم چون دخترم ۳۸ هفته کامل به دنیا اومده بود و نارس نبود خداروشکر و ورن حداقلی رو داشت باز هم به اجبار بیدارش نمی‌کردم و هر وقت خودش می‌خواست بیدار می‌شد دکتر گفت نهایتا ۴ ساعت خودت شیر بده اما دختر من نمی‌خورد و ساعتش رو پیدا کردم دختر من پنج ساعته بود و بهش اجازه دادم هر زمان خودش بیدار شد بخوره این باعث شد که دختر من برای شیر شب و روز روتین و ساعت داشته باشه یعنی سر ساعت شیر می‌خواد و دفعات شیرش مشخص بود بزرگ‌تر که شد دیگه سر هر غر و گریه ای بهش شیر نمی‌دادم چون تایمش مشخص بود برای حذف شیر شب هم از چهار ماهگی شروع کردم و از نزدیکترین تایم به وعده شب شروع کردم

توی کانال تلگرام کامل گذاشتم خیلی طولانی شد باید چند سری بگذارم

https://t.me/babyfood_momybahare
مامان آرین مامان آرین ۱ سالگی
مامانهای عزیز لطفا هر کس می‌دونه منو راهنمایی کنه چون خودم خیلی شکه شدم... امروز شوهرم بعد از ظهر خوابید منم پسرمو برداشتم بردم تو سالن و در اتاق خواب را بستم که صدا شوهرمو اذیت نکنه و بخوابه.. تو این مدت هم کارهامون کردم یه مقدار میوه تو یخچال بود که همه را برداشتم و شستم که بذارم تو یخچال ولی خوب وقفه افتاد و میوه ها نیم ساعتی بیرون یخچال موندن... شوهرم که بیدار شد بهش گفتم چیزی میخای برات بیارم... گفت آره میوه بیار منم رفتم تو آشپزخانه... پسرم کنار شوهرم رو کاناپه نشسته بود و باری میکرد یهو با نخ افتاد زمین به طوری که ملاجش رو زمین خورد و پاهاش بالا بود ... یه لحظه گفتم گردنش شکست ... حالا شوهر عوضبم شروع کرد فحش به من بده....که مادر فلان شده ت (یعنی من ) مقصره... حالا من هیچی نگفتم ... نشست میوه بخوره گفت چرا میوه ها داغه و شروع کرد به داد و بیداد ..اون نشسته بود رو کاناپه و من رو زمین کنار بچه م نشسته بودم که بهش میوه بدم .... بعد بند شد و با پاهاش محکم کوبید تو بازو چی من.یه جوری که انگار داره شوت می‌کنه یه توپ رو و بعد بهم گفت برو لباساتو بپوش کمشو از خونه من بیرون ... من بلند شدم برم تو اتاق دو باره با پاس زد به باسن من که یعنی تیرپایی داره میزنه بهم ...مدام هم می‌گفت میذارمت دم در و فلان.... من رفتن تو اتاق پسرم و همین طور شوکه بودم و نمی‌دونستم باید چیکار کنم چون شوهرم خیلی خرو گاوه و اگر میرفتم از خونه بیرون محال بود بذاره بچه رو ببرم و به هیچ عنوان هم نمی اومد دنبالم ... بعد چند دقیقه اومد گفت بیا بچه رو عوض کن چون پی پی کرده بود ...