📌تجربه:

مامانایی که تربیت کوچولوشون براشون مهمه و دوست دارن تو این زمینه به روز باشن.
پیشنهاد میکنم صفحه خانوم دکتر اکبری و دنبال کنید
من خودم دوره ی تربیت جنسیشونو شرکت کردم و کامل و بروز بود و به نظرم ارزش خرید داره.
مثلا قبلا که بچه دار نشده بودم و این جند سال اخیر دیده بودم که تو دوره های تربیت جنسی میگن که به اندام جنسی بچه ها بگید خصوصی .
و همیشه برام عجیب بود و سوال بود که دقیقا با این کار دارن تابو سازی میکنن و حساسیت بیشتری ایجاد میکنن
تا اینکه ایشون تو دورش گفت که اینکار اشتباهه و باید با این اندام خیلی عادی مثل بقیه اندام ها برخورد کرد و اسم گذاشت.
دوره ی عزت نفس و چند تا وبینار دیگه هم شرکت کردم راضی بودم.
یکی از اشناهامون هم چند باری برای دخترش مشاوره گرفته بود و راضی بود .
اما در حال حاضر خودشون فقط در موارد اورژانسی مثل از دست رفتن والد کودک یا تجاوز به کودک مشاوره میدن. ولی تیمشون زیر نظر خودشون مشاوره میدن
دوست داشتید دنبالشون کنید.🙏

تصویر
۴ پاسخ

مرسییی

دوره عزت نفس برای خودتون شرکت کردین؟؟؟

👍🙏👍👍

من دخترم خیلی خیلی خیلی خیلی محبت از خانواده هردومون دریافت می‌کنه
از طرف خانواده همسرم اولین نوه و نتیجه شونه
مهم ترین موضوع برام اینه لوس نشه، در عین حال که سیراب از محبته، ولی لوس نشه، وابسته نباشه
نمیدونم بابد چکاری کنم

سوال های مرتبط

مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۱۰ ماهگی
💠 سوالات کودکان درباره مسایل جنسی
بچه ها سؤال های جنسی و مربوط به آن می پرسند، نظیر: من از کجا آمدم؟ شما چی کار می کنید؟ به خصوص امروزه این گونه سؤال های بچه ها زیاد شده است.
✔️در مهدها و مدارس می چرخد، بچه ها چی می بینند و چی می شنوند؟
✔️صحنه های ماهوارها و تلویزیون کنجکاوی بچه ها را زیاد کرده،
✔️ یک دلیل دیگر سؤال های زیاد بچه ها این است که ما از زندگی طبیعی دور شده ایم، بچه های قدیمی این مشکلات را نداشتند الآن هم بچه های روستا این مشکلات را ندارند چون از وقتی خودش را شناخته، اندام های تناسلی و نزدیکی و زایمان و همه چیز حیوانات را دیده و هیچ چیز برایش عجیب و غریب نیست ولی بچه های ما هیچ چیز ندیدند در نتیجه همه چیز برایشان ایجاد ابهام می کند.
🔷بچه ها پر از ابهام هستند ماهم بلد نیستیم که چگونه با سؤال ها و ابهامات بچه ها روبه رو شویم و پاسخ دهید پس روی این مسئله کار کنید و دنبال نسخه نگردید و به دنبال یادگیری و کسب مهارت باشید چون بچه ها سؤال می کنند و اگر شما به آن ها پاسخ ندهید می روند به دنبال جواب در جای دیگر و خطرات ناشی از آن.
✅وقتی کودک از شما سؤال می کند، بهم نریزید و هول نکنید، نظر خودش را بپرسید و ببینید که چه قدر می داند، بعد توضیحی که می خواهید بدهید در حد فهم کودک و ساده و کوتاه باشد.
✅اصلاً برای کودک توضیح اضافه ندهید مثلاً اگر پسری می پرسد که چه فرقی بین جیش من با دخترهاست؟ شروع نکنید که داستان رحم و لقاح و غیره را برای او باز کنید و بعد بچه را با دنیایی از ابهام بیشتر و خطرناک روبه رو کنید، خیلی ساده و در حد فهم کودک صحبت کنید.
ادامه تاپیک بعد
مامان آناهیتا 💜 مامان آناهیتا 💜 ۱۲ ماهگی
بیاین براتون از یه معجزه حرف بزنم شاید بدردتون بخوره

معجزه‌ی روال روزانه!
دیدین بعضی بچه‌ها چقدر خوب و راحت و به موقع می‌خوابن؟ صبح‌ها سرحال و شاد از خواب بیدار میشن و در طول روز هم مثل یه فرشته کوچولو رفتار میکنن؟ مامان باباشونم با این وضعیت خیلی از بچه دار شدن راضی و خوشحالن و روزا و لحظه‌های خوبی رو کنار وروجکشون سپری میکنن!
خب بذارید بهتون بگم که احتمالاً معجزه روال روزانه پشت این ماجراس

روال روزانه به این معنا که زندگی کودکتون هرروز دارای برنامه منظم و پیش بینی شدس و مثل یه اهنگ تکراری اما دلنشین، به زندگی کودک نظم میبخشه
روانشناسا تأکید دارن که بچه هایی که توو محیط‌های دارای ثبات و پیش بینی‌پذیری بزرگ میشن و زندگی میکنن، کمتر به اضطراب دچار میشن! در حقیقت همه حرفشون اینه که وقتی یه کودک بدونه چه اتفاقی در انتظارشه، ذهنش ارومتر و اماده‌تره!
درست کردن یه برنامه منظم برای زندگی‌ و خواب یه کودک مثل کاشتن درخته!
در ابتدا شاید کار سختی بنظر برسه اما با رشد این درخت، شما مزه میوه‌های شیرینِ ارامش و شادی و رشد سالم را خواهید چشید :)

دخترک من اما چند روزیه که بخاطر دندوناش یکم از روال روزانه‌اش دراومده و اذیت شده..
البته ساعت خوابش هنوز منظمه ولی وقتی بیداره بدون من بازی نمیکنه و مثل قبل حوصله نداره..
کاش میشد این تغییرات بدنی‌شون رو هم یجوری مدیریت کرد که کمتر اذیت بشن🥹
اخ که چقدر توو این چند روز به فروپاشی روحی و روانی نزدیک شدم و چقددددر از خودم راضیم که تونستم خودمو کنترل کنم و خشم و خستگیمو سر کوچولوی دلبندم خالی نکنم :)

عکس مربوط به کیک تولد بنیامین جونه که لحظه به لحظه‌ درست کردنش اناهیتا یا بغلم بود یا خواب بود یا به پاهام چسبیده بود و دلش میخواست بغلش کنم ؛)
مامان محمدامین مامان محمدامین ۱۲ ماهگی
زینی وند:
هر مادری با توانمندی های بالفطره و با جعبه ابزاری کامل وارد عرصه مادری میشه،
یعنی خداوند حکیم قبل از هر مسئولیتی توانمندی لازم رو به ما اعطا کرده،
اما متاسفانه الان مادرانی رو داریم میبینیم که اصلا به خودشون و قدرت تشخیص و عقل شون در ارتباط با فرزند اعتماد ندارند،
مادری که میدونه فرزندش طبیعی اما بخاطر اطلاعات اضافه برچسب های نگران کننده و خانمان برانداز به کودک میزنه و اون ها رو باور میکنه و به باور قلبی و یقینی خودش بی اعتماد میشه و همین بی اعتماد به نفسی و اضطراب مادر سرآغاز استیصال و قطع ارتباطش با کودک میشه و نگاه چک لیستی به رابطه مادرانه اش پیدا میکنه و مدام در حال چرتکه انداختن کم و کاستی های خودش و کودکش میگرده و این ها همه سد و مانعی میشه که مزه مادری به دهان مادران امروز خوش بشه...
#ادامه_داره
🆔 @maman_moshaver

و کاش که دوباره به خودمون اعتماد کنیم
کودک مون رو با خودش و بهانه گیری و ابراز نیاز هاش بشناسیم نه گفته های فلان روانشناس،
هر جا که کودک مضطرب و بیقراره به جای اینکه درگیر این باشیم که چه واکنشی نشون بدیم،دنبال علت رفتارش باشیم،علتی که سرنخ اش در رابطه مادر و فرزندی خودمونه نه در دست دیگران....
بیایدمامان مشاور بچه هامون باشیم و در مسیر شناخت کودک؛ خودمون رو ناقص و ناتوان نبینیم🤚🏻
الان دقیقا کار من و همکارانم در دوره ها و جلسات مشاوره این شده که باورهای غلط و اضافه ای که برای مادران ساخته شده رو زیر سوال ببریم و اون ها رو به تنظیمات کارخونه برگردونیم که اینقدر از توانمندی خود و کودک شون غافل نباشن...

✍️#زهرازینی_وند (مشاورکودک و خانواده)
🆔 @maman_moshaver
مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۱۰ ماهگی
✅به هیچ وجه دروغ نگویید. پاسخ بچه ها را با دروغ ندهید بلکه صحیح و ساده پاسخ بدهید. مادری می گفت فرزندم از من پرسید که من کجا بودم، از کجا آمدم؟ من هم گفتم تو زیر مانتوی من بودی دکمه اش را باز کردم تو اومدی بیرون! می گفتند حالا هر خانمی که می بینه که شکمش بزرگه می ره مانتوشون رو باز کنه که نی نی داری بذار ببینم! به بچه ها دروغ نگویید. توضیح اضافه هم ندهید.
✅در پاسخ دادن به سؤال های بچه ها آرامش داشته باشید و اگر در آن لحظه آمادگی پاسخ نداشتید، موکول به بعد کنید و از کارشناس کمک بگیرید و یا کتاب بخوانید. اصولاً در پاسخ به سؤال های بچه ها مواظب رفتار عاطفی خودتان باشید.
⬅️یک مورد دیگر از سؤال های مرسوم بچه ها، سؤال در مورد مرگ است به خصوص که اگر از نزدیکان کودک کسی فوت کند برای او کلی سؤال پیش می آید. مثلاً بچه می پرسد که مامان، بابابزرگ کجا رفت؟ مادر با غم فراوان و صورت گریان می گوید که بابابزرگ رفت بهشت! خوب برای بچه این ابهام پیش می آید که این بهشت کجاست که بابابزرگ رفته و مامان این قدر ناراحته و اشک می ریزه! حتماً یه جا دارن بابابزرگ را داغ و درفش می کنند اما مامان میگه جاش خوبه! اگر جاش خوبه پس چرا گریه می کنی؟ می توانیم در حالی که از درون داغون هستیم و ناراحت، اما وقتی کودک از ما می پرسد که بابابزرگ کجاست؟ لحظه ای برای کودک، صورت خودمان را خندان کنیم و با شادی ظاهری بگیم که بابا بزرگ رفت بهشت! در این صورت کودک این درک را پیدا می کند که آهان از خندت معلومه که جای خوبی رفته و به این شکل دیگر ابهامات جدید در ذهن او شکل نمی گیرد.
مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۱۰ ماهگی
#تربیت_جنسی

⭕️ پوشش والدین در منزل

ما در داخل خانه هم اجازه نداریم که خیلی لباس باز بپوشیم. این متأسفانه تفکر بسیار اشتباهی است که می گویند بگذار کودک ببیند تا عادت کند؛ منظور من هم این نیست که مثل سریال های تلویزیون تو خونه مانتو و مقنعه بپوشید! نه من این را نمیگم چون فضای خونه فضای راحتی و آزادی ما است و باید لباس راحت بپوشیم ولی مواظب باشید چه پدر و چه مادر، طوری لباس بپوشید که #کنجکاوی بچه ها تحریک نشود. 

♨️ بچه ها از سه سالگی احساس جنسی دارند؛ غریزه ندارند احساس را با غریزه اشتباه نگیرید و همچنین خیلی کنجکاو هستند، بچه ها نباید با بدن پدر و مادر #کنجکاوی_جسمی کنند.

✅ بچه ها با همجنس حمام بروند، دختر با مادر و پسر با پدر و اگر هم در مواقعی مجبور شدیم که با غیر هم جنس حمام بروند حتماً پدر یا مادر کاملاً پوشیده باشند، البته حتی با هم جنس هم پوشیده باشید. وقتی مادر دختر را حمام می برد با لباس پوشیده این کار را انجام دهد و باز هم تأکید می کنم که این حرف ها را صرف از روی اعتقاد مذهبی نمیزنم بلکه بحث علم است، چون کودک درک انتزاعی ندارد، می بیند که از جنس مادر است ولی نه من خیلی هم من شبیه مادر نیستم نمیتونه بپرسه و نمی تونه در ذهنش این تفاوت ها را درک کنه، پس این برداشت را می کنه که من ناقصم! 

کودک زیر 6 سال نمی تواند درک کند که یک روز او هم بزرگ می شود و مثل مادرش می شود، بلکه فکر می کند که ناقص به دنیا آمده است چون مثل مادرم یا مثل پدرم نیستم.
مامان رستا مامان رستا ۱۰ ماهگی
این روزا عجیب فکرم مشغوله فکرم درگیر خودمه که چقدر لاغر شدم سینه هام از هشتاد و پنج شده شصت و پنج فکر رستایی هست که اگر از اول مریض نمیشد و حساسیت به لبنیات نداشت الان هم خودم هم خودش اقد لاغر و ضعیف نبودیم رستا تا قبل هشت ماهگی بهش شیر خودمم میدادم حدودا سه ماه و نیمش بود شیرم کم شد خیلی دلم گرفته الان نزدیک بیست روز هست شیر خودم و ندادم بهش و فقط شیر خشک دادم وزن که همیشه کم می گرفت اما بهتر از قبله امروز یکم از شیر خودمو دادم دیشب هم باباش یکم بهش بستنی داد تو مدفوعش که دقت نکردم ولی فکر نکنم‌خون دیده باشم باسنش هم خیلی قرمز نشده فقط امروز حدودا ساعت هشت صبح بود که تو خواب گریه کرد دیروز هم همین بود دعا کنید حساسیت برطرف شده باشه اینم بگم شیرم کمه و اشتباهی که کردم دیشب یه قرص ال دی خوردم نمی‌دونم چیکار کنم شروع کنم شیر خودمم بدم یا ن ولی وزن نمیگیره در حد یکبار شیر دارم بدمش اونم سیر نمیشه چقدر گیجم این روزا از این میسوزم به خاطر رستا رژیم گرفتم اونوقت خواهر شوهر و شوهرم تیکه بازم میکنن که تو هیچی نداری(منظور سینه و باسنت بزرگ نیست)در صورتی که وقتی زایمان کردم حسابی سینه و باسنم پر بود 😔
مامان ✨ܥ‌‌ܠߊ‌ܝ̇ߺߊ✨🐣 مامان ✨ܥ‌‌ܠߊ‌ܝ̇ߺߊ✨🐣 ۹ ماهگی
سلام مامانا
میدونین که هر اتفاقی تو دوران بارداری و روزای اول زایمان بیوفته تا ابد یادمون میمونه مثل یه زخم باز روی دلمون اثرش هست و خواهد موند...
من اوایل بارداریم بود و سونوی قبلش بهم گفته بود خونه تو رحمت جمع شده باید خیلی مراعات کنی و...
بعد پسر خواهرشوهرم ۶ سالشه و شیطونه همیشه رد میشد یه تنه هم به من میزد من چون میترسیدم همیشه بهش میگفتم نکن نگو این هی حساس تر میشده چون تو سن لجبازی هست
خلاصه یه روز اومد جلوم وایساد دوتا مشت گذاشت تو شکمم که تازه بالا اومده بود من شوک شدم برای اینکه سومی و چهارمی رو نخورم سرشو گرفتم فرستادمش یه طرف دیگه درستش اینه که هولش دادم تنها دفاعم همین بود و اخم هم کردم ک بفهمه این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست و چون من قبلا شاهد تنبیه فیزیکی والدینش بودم برای اینکه نزننش گفتم من زدمش در صورتی فقط هولش دادم اونم کارم اشتباه بود نمیتونستم خودم جابجا شم به یه سری دلایل.....
این رو دلم مونده شوهرم هیچوقت حمایتم نکرد و خواهر شوهرمم برخورد خیلی بدی باهام داشت همشونم برچسب حساس زدن روم
حالا سوال من از شما اینه من کارم بد بود؟؟
من حرفم اینه اصلا من باردارم نباشم بزرگتر اون بچه هستم که نباید اصلا دستش به من بخوره حتی هفت ماهه بودم یه لگد گذاشت تو پهلوم که نزدیک بود سکته کنم از ترس
من هنوزم که هنوزه میبینمش میترسم و از پسر بچها میترسیدم تو دوران بارداریم در حدی که پنیک میشدم