۱۲ پاسخ

اخ درد پریودی و زایمانم یادم افتاد😂
شاعری چیزی هستی بلا 😜قشنگ توصیف کردی دقیقا همینجوره دوران پریودی

ای ننه درک می‌کنم واقعا 💔🥲
پریودای دردناکی دارم و بشدت عصبی میشم وقتی شهسانم میرع رو مخم

چقدمن....😢

اخخخخ گفتی🥺🥺🥺
دقیقااا الان شکمم درد داره بچه هم داره کل خونه رو بهم میریزه بازی میکنه حال ندارم پاشم برم جمع کنم

آره دقیقا خیلی قشنگ گفتی🥲❤️

از وقتی مادر شدم،دردام یادم رفته و خیلی خیییلی قوی تر شدم
وسط دردام میخندم که پسرم گریه نکنه و خوشحال باشه
آخه حالش بسته به حالمه💙

منم همینطورم😢

عزیزم مسکن چون نمیتونی بخوری شیاف بذار خیلی خوبه

دقیقااااا … احسنت به شیوه ی وصف ت عزیزم

منم پریودم. ازونطرف گل پسری سرما خورده سرفه و آبریزش داره خیلللی بیقراره
۲تام دندون داره درمیاره ینی رسما مثل کوالا آویزونمه

اره واقعا الان مادرامونو درک میکنیم چقدر زحمت کشیدن واسمون🥲

اره واقعا 😂😂

سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۱۵ ماهگی
سلام
در مورد یه مطلبی خیلی وقت بود میخواستم اینجا بگم وقت نمیشد خیلی از اطرافیان خانواده دوست همه هر سری من رو میبینن میگن چرا تو سره کار نمیری ولی یکی فکر نمیکنه اول اینکه من خودم شعور دارم برای این قضیه و فکر کردم در موردش و دیدم من اینجا تنهام و پسرمم نمیتونم به کسی بسپارم و خیلی برام مهمه تربیته مهراب و غذا خوردن و همه چیزش و مهدکودک و پرستار و همه چی هم تحقیق کردم و علاقه ای ندارم بهش اونم الان چون الان سن حساسه مهراب سنی که هر لحظه من رو میخواد کنارش باشم بغلش کنم درد داره من آرومش کنم اینکه من به فکر خودم باشم و بگم خب من وقتم رو بچم نگیره پس من چرا بچه آواردم؟با اینکه تمام همکارام میدونن چه تهران چه یزد من شدیدا عاشق کارم بودم و هستم در حدی که من علاقه ای به ازدواج نداشتم چون گفتم من با کارم ازدواج کردم ولی ازدواجم کردم شوهرم گفت مانع کارت نمیشم و اذیتت نمیکنم .من عاشق کمک کردن به مردم و خوب شدن مریض ها بودم .الانم از نظرم بزرگترین مسئولیت گردن منه بچه داری مسئولیت کمی نیست مسئولیت بچه .اینکه خوب تربیت بشه و درست بزرگ بشه.من برای تک تک کارهای مهراب مطالعه میکنم حرفای روانشناس و دکتر گوش میدم نظر میپرسم که کار اشتباهی انجام ندم چون من کسی نیست چیزی بهم یاد بده خودمم و خدای خودم .کاشکی اطرافیان دست برمی‌داشتند از حرفاشون و دخالت ها و چرت و پرت گفتناشون و یکم فکر میکردن.که آی تو خودت رو حروم میکنی و...من بهم خوش میگذره کتار مهراب با مهراب بازی می‌کنم بیرون میرم و همه جا میرم شهربازی میرم نمیزارم ذره ای مهراب اذیت بشه چون من کنارشم .چون من وقتی فکر مادر شدن کردن وقتی رابطه کامل با همسرم انجام دادم فکر تک تک اینجاها رو کردم دوری از کار دوری از تمام کارایی که قبلا میکردم
مامان آرکان و تودلی❤️ مامان آرکان و تودلی❤️ ۱۳ ماهگی
تجربه ی شخصیم که رحم سردم با کاچی گرم شد رو گذاشتم که یکی اگه دوست داشت استفاده کنه و اینهمه گارد گرفتن که با یه بچه کوچیک چجوری بزرگش می‌کنی حتما خوش میگذره بهت تو بارداری و ...کمکی داری که به فکر بچه دوم افتادی و.....فلان و بهمان که انگار اونا قراره بیارن خرجی زندگیمون رو بدن که اینقدر ناراحتن .
هیچ کس از زندگی بقیه ذره ای خبری نداره‌ من هم شاغلم هم دانشجو ام هم مادرم و ز اینکه دوباره باردار شدم ذره ای ناراحت نیستم همین که خدا لایق دونسته بچم تنهاو تک وفرزند نباشه مثل خودم دنیایی برام ارزش داره . همسرم داره ساختمونمون رو میسازه و هرماه نزدیک صدو خورده ای چک پاس می‌کنه ولی با این حال از خوشحالی داره بال در میاره . من نه نه ماه بارداریمو ذره ای خوابیدم نه هیچی اگه تاپیکامو خونده باشین من فشار خون بارداری داشتم و هر چند روز یکبار بستری بودم .ذره ای خوش نگذشت تو بارداریمون جز استرس چیزی نصیبم نشد ولی حالا همین که انگیزه برای ادامه‌ی. زندگی دارم برام کافیه. قبل قضاوت از کل ماجرا آگاه باشیم بعد شروع به حرف زدن کنیم .