خانما جایی میریم مهمونی یا پارک پسرم بچه هارو میزنه
اون روز رفته بودیم پارک بچه هارو میزد بهش گفتم نباید بزنی
ولی بازم کارش و میکنه
اون روز توی پارک یه بچه روزد اونم مادرشو اودرده بود مادرش با عصبانی گفت چرا بهش زدن یاد دادین منم گفتم من یاد ندادن بچس دیگه ببخشید بعد رفت
مثلا جایی میریم انگار اونجا خونه‌ ی خودمونه میره همه جا دست میزنه همه چی برمی‌داره کلا اختیار خونه رو داره
حی میگم زشته این کارات ولی انگار نه انگار

منم پسرم امروز رفتیم دکتر بخدا دیونه شدم به کسی و همه کس دست زد یا هی میدوه تو راهرو خیلی یا به سطل اشغال دست میزنه هی باز و بسته میکنه هی وسایل منشی برمیداره

من شوهرم بهش یاد میده بزنه بچه ها رو.
یه بار یکیشو از جدول کنار پارک پرت کرد تو خیابون چقدر خون اند.این برا سال قبل امسال همش میزندشون با دست با سنگ و ...

پسر من یه مدت گاز می‌گرفت یه خانمی گفت توهم گاز بگیرش بفهمه چقد درد داره منم گاز گرفتم بعد اون دیگه واقعا گاز نگرفت 😐اول پیش خودم گفتم چه کار مسخره ای ولی واقعا نتیجه داد

از دسته ای بچ ها

میتونی تنبیه بزاری بگی دیگه نمیایم پارک چون دوستاتو ناراحت میکنی میزنیشون یا خونه کسی میریم دست میزنی ناراحت میشن نباید اینکارو بکنی وگرنه دیگه نمیتونیم بریم
و خیلی زیاد درمورد این چیزا براش قصه بگو

پسرمن جدیداً خودمونو میزنه اما به بچه ها در حد اشاره چون قبلا بهش گفتم نباید بچها رو بزنیم یا نزدیکشیم

بهتره از این به بعد سعی کنی صلح طلب تربیتش کنی جایی خشونت رو دیده که یاد گرفته و این اصلا خوب نیست بیشتر روی تربیتش کار کنی یاد میگیره که حق زدن رو نداره

برای همه چیزش مرز گذاری کنید مثلا تلوزیون دیدن،بازی کردن مثلا میخواد خمیربازی کنه یه محدوده تعین کنید براش شعر و قصه بخونین کتاب زدن بی زدن مجموعه دالی بازی هم خوبه
کسیو میخواد بزنه دوتا دستاشو بگیر هم قدش شو جدی بگو دست برا زدن نیست اینکارو هربار انجام بده