سلام مامانا بچه خواهرم ۷سالشه ،
به تازگیا زبونش موقع استرس می گیره ولکنت زبون پیدا کرده .خواهرم خیلی حالش بده نگم چقدر گریه کرده چون پسر اولش الان ۲۴سالشه لکنت زبون داره وهر دو استرسی هستن بچهاش لکنت پیدا کردن .الان سوالم اینه ایا این به نظرتون داره لکنت زبون می گیره یا نه بخاطر مهدی که امسال رفت و داره تموم میشه استرس روش زیاد بود واینکه مقطعیه ؟فقط میدونم وقتی دچار هیجان میشه زبونش می گیره؟کسی مورد اینطوری داشته
الان خصوصیاتش اینه
با برادرش لج می کنه
بهش بگی ی چیزی یا دست بهش بزنی گریه وحشتناک می کنه طوری که حس می کنی انگار با چوب زدیش
عصبی طوره
حموم به سختی میره
بدقلقه ومثل چسب به مادرش چسبیده
پیش دبستانی به سختی میره به شدت منزوی وبابچهاهم کم بازی می کنه
ارایشگاه نمیبرتش چون در حد مرگ گریه می کنه.
بدغذا
کسی بچش اینطوری بوده معز اعصاب کودکان بردید یا روانپزشک کودکان
اگه میشه تهران معرفی کنید یکی واقعا کار بلده
به نطر خودم روانشاس نمیتونه کاری کنه این احتیاج به دارو داره
پیاما رو دراخر براش می فرستم چون منتظره .

۴ پاسخ

این بچه مشاوره میخواد چرا این حجم اضطراب داره چرا تا حالا درمان نشده
حتما زیر نظر مشاوره کودک
باشه
به احتمال زیاد پدر و مادر نیاز به مشاوره دارن چون اونا باعث اضطراب بجه هستن
اینکه دارو بخوره کنترل میکنه ولی مشاور دختر من میگه اضطراب از خانواده میرسه اون باید درمان شه تا بچه اوکی بشه
برای لکنت هم حتما پیگیر ببره تا روی اعتماد به نفس ش تاثیر منفی نزاره

به احتمال زیاد اختلال داره،باید پیش کاردرمانگر و گفتاردرمانگر ببرید خودشون تست میگیرن و اگر هم لازم باشه پیش مشاور میفرستن.
هرچی زودتر اقدام کنید بهتر هست.

ببین بچه ایی که تاالان خوب حرف میزده الان لکنت گرفته خواهشایامیچسبه به مامانش وعصبی خواهش میکنم اینطوری نگین بهش که به دارواحتیاج داره چون اصلاداروهای عصبی برای بچه خوب نیس چه الان چه برای اینده اش هزارتاعوارض داره خب معلومه که بامهدرفتن این دخترخانم اینطوری شده بااسترسی که بامادرجداشده توبدنش مونده الان داره خودشوخالی میکنه واختلال روانی پیداکرده توروخداتوکه خاله اشی حتی خواست ببره پیش روانپزشک نذارچون این بچه فقط به ارامش وامنیت مادراحتیاج داره دخترخانم ایشون باچن جلسه روانشناسی خیلی خوب میشن

اول که ببره گفتار درمان
دوم استرس رو ازشون دور کنه

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۲ سالگی
امروز برا اولین بار بچه م رو واقعا زدم😭
دیگه از دست بدخوریش به جنون رسیدم.
یعنی از دو ماهگی تا الان قصدش اینه که هیچی نخوره.
خدا شاهده هربار بهش شیر می دادم یک ساعت طول می کشید و با هزار ترفند و آهنگ و ...
از یازده ماهگی دیگه هیچ جوره شیشه شیر رو نگرفت
محبوری شیر رو قاطی سرلاک و فرنی بهش می دادم.
همون سرلاک و غذا و ... هم باز با بدبختی و ترفند بهش می دادم.
هرچی به دکترای زبون نفهم می گم بچه من حس گرسنگی نداره باید با ترفند و بدبختی بهش غذا بدم اگر وزنش همون حد پایین نرماله به خاطر اینکه من روزی سه تا قرص اعصاب دارم می خورم که بتونم بهش غذا بدم. اصلا نمی فهمن! یکیشون لیکوزینک داد که رو بچه من تاثیر برعکس داشت. یکیشون شربت اشتهای خارجی داد بدتر باعث تشدید رفلاکسش شد.
یکیشون می گفت هر دو ساعت غذا رو بیار نخورد بهش نده. یک روز و نصفی هیچی نخورد تا از شدت افت قند و بی حالی بردیم کلینیک بهش سرم زدن.
حتی تا الان زحمت جویدن به خودش نداده. بافت دار می دم ولی قورت می ده و اگر یکم درشت باشه که نتونه قورت بده بالا میاره.
گفتاردرمانی،کاردرمانی،مشاوره روانپزشکی بردم
هیچ به هیچ
آلرژی شدید داشت که الان خیلی بهتر شده. رفلاکسم داره که دارو می خوره. همه بچه ها سیب زمینی سرخ کرده دوست دارن اونم نمی خوره فقط گاز می زنه و تف می کنه. امروز از صبح نه صبحانه ش رو خورد نه میان وعده. فقط من رو کتک زد. خیلی به خودم فشار آوردم ولی دیگه موقع ناهار که بازم نمی خواست بخوره دچار فروپاشی روانی شدم. هم خودم رو زدم هم اونو. بعد نشست تا آخر غذاش رو از ترس خورد. تا حالا به زور خودم رو قوی و سرپا نگه داشته بودم امروز کم آوردم واقعا. قلبم داره می ترکه💔😭