۱۰ پاسخ

چه هیکلیییی🤤🤤ماشالله
درسته عزیزم
ماشالله ب این اراده و پشت کار
خدا مادرت رو حفظ کنه عزیزم ❤️

عزیزم منم یک هفته اس که میرم سرکار
خیلی سخته 🫠ولی خب همینکه دخترم بزرگ بشه به مادرش افتخار میکنه که مستقله که بخاطرش داره تلاش میکنه دلم رو گرم میکنه

چ خانم باربی😅♥️
عزیزم الان شکم نداری

واسه همیناست که عاشقتممم
تلاش هاتو از نزدیک دیدم همیشه
قشنگترین ❤️

عزیزم میشه بپرسم شغلت چیه

منم انشالله بتونم خودمو جمع کنم 🥲یه کارایی برای خودم کنم از همه اهدافم فاصله گرفتم
انقدر این بچه نداشتنه برام حسرت شد ک نتونستم زندگی کنم کل زندگیمو ول کردم تا بهش برسم الانم انگار نمیتونم برگردم ب قبل
خدا هیچکسو تو این راه قرار نده و یهویی بهش نینی بده 🫠😞

موفق باشی مادرقوی. عریزم چطوری شکم نداری؟من شکمم جمع نمیشه

خیلی هم عالی
موفق باشی عزیز🌹

من خیلی زود ناامید میشم😭💔

ان شاالله همیشه موفق باشی

سوال های مرتبط

مامان دیا مامان دیا ۳ ماهگی
سلام مامانا یه سوال بی ربط دارم و ممنون میشم اگه جواب دادین..من مودتی مجبورم طبقه بالای خونه پددشوهر باشم که درب حیاط مجزا ندارم اوایل میگفتن نباید اشپزی کنی و با ما غذا بخور بچم ۳ ماه و نیمشه..میرفتم سر سفره بچه رو ازم میگرفتن در حال غذا خوردن خوردشون درازش میکرد به شکم روی پاهاش و تیکه های غذا از بالا میوفتاد روش یا دست چربی میخورد به لباساش..متنفر بودم از این کار جاشو میاوردم نزدیک خودم سریع مادرشوهرم بلندش میکرد
یه با یه دست میگرفتش روی پهلوش اونم حالت دمر بچه اذیت میشد خانوادا خودم تا حالا بدون اجازم هیچ کاری نکردن یا حنی توی حیتط نبردن این میخواس ببرش بیرون میگفت شیر خشکیه باخودم همه جا میبرمش..منم تصمیم گرفتم دیگه باهاشون غذا نخورم و هرچی بود ساده خودم بخورم و نزارم همچین کارایی با بچم بکنه..من یه چشمم سر فشار بارداری تا شد تاندونای دوتا دستم کشیده شدن سر مراقبت از بچم خیلی ضعیف و داغون شدم و غصه و حرص میخورم کسی با بچم اونطوری کنه من که مادرشم سر سفره اونجور نمیزارم یا حتی مادر خودم از این کارا نمیکنه..شیرخشک زیرانداز همه چی پایین بود که گاهی بگیرش و با این اوضاع همه رو برداشتم الانم قهر کرده و بلاکم کرده مادرش..
مامان ترمه مامان ترمه ۶ ماهگی
سلام مامانای مهربون و دلسوز
خواستم تجربه تنظیم خواب دخترمو باهاتون به اشتراک بذارم شاید مفید باشه واستون
دخترم از اونایی بود که تا چهله تا ۸ یا ۱۰ صبح یه تیکه بیدار بود خیلی تلاش میکردم نمیشددددد
ولی همون اصطلاح معروف از چهله ذر بیاد تنظیم میشه اتفاق افتاد یعنی هر زمان که قصد خواب داشتم از دو ساعت قبل چراغ و تلویزیون خاموش بهش شیر میدادم دیگه ۱۲الی ۲ خواب عمیق داشت تا ۵الی ۶ ساعت شیر و پوشک دوباره خواب
این پروسه رو رعایت کردم چون گفتن تنظیم خواب طلایی ۳ ماهگی هست،
ولی ایام نوروز دخترم سرماخورد بخاطر داروهاش توی تایمای مختلف بیدارش کردم و خوابش بهم ریخت .
بازم ادامه دادم به همون روش قبلی هر شب یکساعت میومد عقب تا امروز که یک هفته میشه رسید به ۱۲ شب خداروشکر
نه با بازی خسته اش کردم نه توی چرت های روز و شبش دخالت کردم گذاشتمش به حال خودش یه روزایی هم از حمام توی ساعت ۸ شب استفاده کردم خیلی موثر بود فقط ۲ساعت قبل خواب خاموشی و شیر همین
مامان تمشک مامان تمشک ۴ ماهگی
سلام مامانای گل خواستم بیام یچیز بهتون بگم من این روزا شرایط روحی خوبی ندارم هم بخاطر دوران سخت بارداری که داشتم هم بعدش اما اینو بدونید هیچ دکتری مث مادر نیست ونمیتون درد یا مشکل بچه رو پیداکن هر دکتریم که ببرین برای چکاب ماهانه باز اون چیزایی که شما چک میکنیدو نگا نمیکنن
مثلا وقتی بچه به دنیا اومد تو همون روزها وماه های اول خوب بچه رو چک کنید چجوری ؟؟
مثلا لختش که میکنید لباساشو عوض کنید قشنگ نگاه کنید ببینید شونه نوک پستان هاشون ناف و کله و الت تناسلیشون پاهشون دستاشون توی یک راستا هست بچه رو روی زمین دمر کنید از پشت قشنگ نگا کنید که استخون کتف شونه ها برامده نباشه ناحیه خط باستن مقعد والت تنالسیشم قشنگ نگا کنید حتی اینک بچه تو حالت عادی صاف میشه یا به یک سمت بدنشو بیشتر کج میکن یا حتی گردنشو به کدوم سمت بیشتر میچرخونه موقع پوشک زدن پاهاشو اجازه میده از هم خوب باز کنید یا نه ؟دورور گوشش زیر بغلاش زیر گردنش دور سرش توی چشمش حتی شده داخل دهنش مثل زیر زبونش پشت لباش یا سقف دهنش ،فرم سرش از همه زاویه ها ناخونای دستش پاش که یموقع کوتاه میکنید با رشد مجدد توی گوشتشون نره،حتی اینک توی هرماهی چه واکنشی باید داشته باشه مثل خندیدن نگاه کردن وسیله توی دستش گرفتن ،گردن گرفتنش،همه چی به خوب شیر خوردن ونخوردن و خابیدن ونخابیدن نیست گاهی چیزا از چشم ادم دور میمون
همه اینارو گفتم که بدونید دکتر اصلی مادر انشالا هیچ مشکلی برای کوچولوهامون پیش نیاد برای کوچولوی منم دعا کنید که سخت محتاج دعاهاتونم
مامان فندق کوچولو مامان فندق کوچولو ۶ ماهگی
نور چشم مادر،عزیز دلم❤️
امروز یکسال میگذره که کامل متوجه شدم باردارم،دورت بگردم پسر قشنگم😘
امید زندگیم چقدر با وجودت تغییر کردم و صبورترم کردی،من به فدای نگاهت،تمام زندگیمو به پات میریزم تا بشی اون چیزی که بخوای،مثل کوه خودم پشتتم،حامی و مشوقت میشم توی درس و هنر و ورزش و موسیقی و....به هررررر چیزی که علاقه داشته باشی خودم پا به پات میام،شاهانم پسر باهوش و با استعدادم میدونم که یه روزی میشی اون چیزی که مدنظرمه و فقط بهت افتخار میکنم چون پیشرفتت آرزومه،آرامشت آرزومه،الهی به حق سیدالشهدا همونطور که طی بارداریم برای همه دعا کردم و خداروشکر نزدیکان صاحب بچه شدن همونطورم بعد از یکسال دعا میکنم که دامن چشم انتظارا سبز بشه و همه خانمای باردار به سلامتی زایمان کنن و بچه هاشونو توی بغلشون بگیرن،الهی که همه بانوهای سرزمینم دلشون شاد باشه و هییییییچوقت ناراحتی توی زندگی هامون نداشته باشیم و خوشبخت باشیم.
شاه شاهانم،عزیز دل مادر از صمیم قلبم برات دعا میکنم،الهی که عاقبت بخیر بشی و همیشه دلت شاد باشه و لبت خندون❤️😘🌹
بماند به یادگار🧿
1404/01/16
مامان آریاز مامان آریاز ۴ ماهگی
بعد از روز چالشی جمعه،
من دیروز که رفتم سرکار، تایم کاریمو کم کردم و اصلا شیشه شیر ندادم و به هر سختی بود شیر خودمو دادم
امروز هم نوبت‌ها رو جا به کردم و گفتم شیشه ندم
صبح شیر خودمو خورد دو سه بار
یهو بعدازظهر ساعت سه خواستم بهش شیر بدم، دوساعت بود شیر نخورده بود
گریه‌های وحشتناک کرد و هرکاری کردم شیر نخورد و ساکت هم نشد
به مامانم گفتم ببرش حموم چون عاشق حمومه
گفتم حتما ساکت میشه و گشنه میاد بیرون شیرمو میخوره
اما چنان گریه‌هایی کرد که تا الان به هر گریه‌ای که می‌گفتم وحشتناک، می‌گفت زکی..!
گریه‌هاش به اندازه‌ای بود که با خودم گفتم
اگر بدون بی‌حسی ختنه بشه انقدر گریه نمی‌کنه..!
مجبور شدم همونجوری که لخت بود و از حموم دراومده بود، بهش شیشه شیر دادم
حتا پنج دقیقه مهلت نداد دمای بدنش با محیط یکی بشه…
آسیبی که گریه امروز بهش زد خیلی بدتر از هرچیزی بود که تا الان تجربه کردم..
تلاشمو ادامه میدم..
اگر تجربه‌ای دارین ممنون میشم باهام درمیون بذارید
چت جی‌بی‌تی که اینو گفت:👇👇