ببین سقط یکی از اتفاق های بسیار بد هست که ۷۰ درصد خانم ها تجربه اش میکنن از جمله خودم.. تو باید سوگواری کنی باید خودتو خالی کنی و بدونی که این حالت همیشگی نیست و با گذشت زمان خیلی کمرنگ میشه .. و کم کم با بارداری بعدی و یا یه اتفاق خوب دیگه دوباره میشی مثل قبل من بهت قول میدم
عزیز دلم غمت غمه منه درکت میکنم
منی که بچه سالممو به خاطر باز شدن یهویی دهانه رحم با سزارین از دست دادم تو 25 هفته و الانی که 34 روز گذشته نتونستم به روال زندگیم برگردم. شبی نبوده تو این مدت که شب تو تنهایی زیر پتو زار نزده باشم
ولی عزیزم ما مجبوریم به زندگی با تموم اتفاقای خوب و بدش انشاالله بهتر بشی از نظر جسمی و روحی اقدام کن.
عزیزم امیدوارم خدا به دلت صبر بده امیدوارم هرچه زودتر سرپا بشی و دلت آروم بشه ❤️❤️❤️
خب بشین یه دل سیر گریه کن اونا هم دلداریت میدن ودرکت میکنند
از خدا برات صبر میخوام عزیزم اینشالله داغ دلت آروم بشه بچه چه کوچولو چه بزرگه چون تو شکمته یه تیکه از وجودته برا همون سختتته گلم امیدوارم خدا برای آروم کردن دلت زودی یه کوچولو تو بغلت بزاره حداقل اون تسکین دردات بشه
عزیزم خودتو خالی کن نریز توی خودت خدا بهت اروم و قرار وصبر بده امیدوارم بهترینا برات اتفاق بیفته عزیزم
من سقط داشتم هیشکی هم نمیدونست. دلم میخواست به مامانم بگم ولی باز دلم نیومد. خیلی سخته درکت میکنم اما هر غمی دوره ای داره. به نظرم گریه کن خودتو خالی کن ولی نذار همش عزادار بشی. برای خیلیا پیش میاد.
باید زمان بگذره عزیزم . ان شاءالله با بارداری بعدی دلت شاد بشه هیچ چیز بی حکمت نیست. تازه همین الان هم یه بچه داری که پیش خدا همیشه دعات میکنه و بدون مامانش قرار نیست بره بهشت.
منم درکت میکنم من دوبار کشیدم هنوز داغش تو دلمه گریه کن بریز بیرون غصه هاتو و توکل کن به خدایی که همه چیز دست اونه خیلی سخته خیلی 😭
امیدوارم توام ب زودی خوب بشی ب حالت اولیه برگردی ولی ادم هروقت ک یادش میفته ناراحت میشه ولی ب مرور زمان دردش کم تر میشه
عزیزم از خدا برات صبر و آرامش میخوام
عزیزم من تو هفته ای ۱۳ سقط داشتم یعنی هفته ای ۹ قلبش دیگه رشد نکرد بود بد هفته ای ۱۳ افتادم ب خونریزی رفتم سونگرافی فهمیدم ولی مثل تو بودم بد از ی مدت خوب شدم
درکت میکنم عزیزم منم وقتی سقط کردم خانوادم نبودن مسافرت بودن ،شوهرم کارش اون زما جوری شد که ۹ شب به زور میومد خونه و مادر شوهرم دو مرتبه اندازه نیم ساعت اومد دیدنم من گریه میکردم اون میخندید میگفت انگار بچه از دست داده یه لخته خون بود ، میگفت پاشو جمع کن گریه زاریتو اعصاب پسرمو بهم میریزی ،من بودم و یه بچه سه ساله که بهونه میگرفت هم بازی میخواست وبهونه خانوادم رو میگرفت و منی که تنهای تنها سوگواری میکردم و با لبخند مجبور بودم پشت تلفن باخانوادم صحبت کنم و بگم همه چیز خوبه،سقط خیلی سخته حالا ماه های بالاتر که خیییییییلی سخت تر😔😔😔😔
خدابهترشوعزیزم بهت بده خداخودش بهترمیدونه منم سقط داشتم خداروشکر الان دوباره باردارم وهمه ناراحتیام تموم شد
من چی که وقتی سقط کردم مامانم نبود مراقبم باشه تنهابودم تنهایی درد بچمومامانموکشیدم ومیکشم..هی میگم اگه بچم بود اگه مامانم بود..
گریه کن عزیزم حتی اگه مامانت یاهرکس دیگه یی بهت حرف بزنه نگذار بمونه توی دلت
اوخی عزیزم
ایشالا خدا ی بچه ناز دیگه بهت میده
این بغض تو بریز بیرون بهتره
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.