۱۳ پاسخ

اگه بخوای به حرفا و کارا مادر شوهر دقت کنی و اهمیت بدی پیر میشی

واای منم به شوهرم گفتم مامانت دخالت میکنه توبزرک کردن بچم میگه اون باتجربه تره حتما یچیزی میدونه که میگه هوووف اینقد بدمیاد😑😑😑

ای خاهرررررر
ما هم تو ی ساختمونیم
ازش متنفرم ینی یچی میگم یچی می‌شنوی
حالم ازش بهم میخوره زنیکه افریطه
ولی بخاطر بچم گاهی میرم سر بزنم
همیشه ازمن طلبکاره
من اصن اهمیت نمی‌دم فقد میرم ک ازسرم باز بشه

منم همینطور فعلا نزدیک یک ماهه مرفتم خونشون اونم دو بار اومد
سری اخر هر چی گفت جوابشو دادم دیگه نیومد😒
هی میشینه میگه بچه توجه میخاد
وای منو دید گریه اش بند اومد
وای صدای گریه اش میومد خونمون نفهمیدم‌چه جور خودمو رسوندم منم گفتم مگه تنهاس ما اینجاییم بچه ام‌گریه میکنع رو خودت کار کن چند وقت دیگه بچه جاری دنیا اومد پله زیاد دارن نمیتونی بری اونجا اذیت میشی

همه مادرشوهرا همینن.
من تا حدودی فاصله گرفتم. ماهی ۱بار میبینمشون اون چند ساعت رو بیخیالی و بی توجهی سر میکنم

واسه منم همینه عزیزم چون خیلی زبونش تیزه و بسیار شخصیت خودبین و بی منطقی داره و همش نیش و تیکه و متلک دیگه خسته شدم کلی دعوا داریم اما اصلا آدم نمیشه چون فقط خودش رو میبینه خودش درسته و بس همه مشکل دارن فکر کن جلوی همه فامیل چه پشت سرم چه جلوی روم میگه من از عروس شانس نیاوردم بعدش انتظار هم داره برم بشینم بالا سرشون توی خونشون حالا که قبول نکردم باز دعوا راه انداخت 😑 مادرشوهری که درست نیست درست نمیشه. بقیه هم میگن بیخیال باش تو زیادی حساس شدی اما ببخشیدا اونا نمی‌دونن من دارم چه هیولایی رو تحمل میکنم

آخ منم همین بودم البته قبلا الان تنهای تنهام خداروشکر

منم همین مشکلو دارم همش با زبونش ازارم میده همه میگن بی خیال اما نمیتونم

اگ واقعا اذیتی باید بری پیش روانشناس تا باهات کار کنه اصولی

مگه چکار میکنه؟؟؟

ببین منم همین بودم ولی قبول کردم که اینا یه طرز فکر و شخصیت جدایی از من دارن دیگ بحثی نمیکنم باهاشون اونام چیزی بگن جواب نمی‌دم میگم نشنیدم یا میخندم خیلی بهتر شدم بیخیالی بهترین راه حله

ب درک
کلمه ی ب درک و یاد بگیر و هی با خودت بگو

همونایی ک میگن همشون همین هم بازم غصه میخورن

سوال های مرتبط