خیلی سخت بود سختیش این بود ک بی تجربه بودم و کسیو نداشتم از ۸صبح پاشدم ساک برداشتم افتادم بیمارستانا ک من درد دارم شما نمیفهمید😐هرجا میگفت وقتت نیست میگفتم شما بلد نیستید میرفتم بیمارستان دیگه🤨بیمارستان پنجم دیگه بستریم کردن زایمان کردم ۴۰هفته و ۲روز،خیلی اذیت شدم ولی از بی کسی تنهایی بود واقعا،دومی رفتم امپول فشار زدم
من ک الان سومی باردارم از این ک هنوز زنده ام معجزه شده برا خیلی سخت گذشت اولی
هی بدک نبود
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.