۱۷ پاسخ

من حس میکنم حتی دست کم گرفتنش برا اینه که خودشو آروم کنه و ناراحت نشه!!

عزیزم نیاز نیست بهش بگی نه واسه این که بد میشه واسه این که اصلا برات مهم نباشه یعنی اصلا حسابش نکن که بخای بهش بگی
هر جایی توی زندگی ت احساس کردی اذیت میشی خودت ناجی خودت باش خودت واسه خودت احترام قائل بشو
از این به بعد توی زندگی ت تغییر ایجاد کن چرا باید ایشون تو رومسخره کنه
چطور رفتار کردی که باعث شده این اجازه رو به خودش بده
گاهی ادم ها وقتی به کسی دیگه نمیرسن از راه های ذیگه سعی میکنن طرف رو له کنن ایشون هم با استفاده از سلاح تمسخر داره عقده درونش رو خالی میکنن پس اصلا توجه نکن یعنی جز ادمیزاد حسابش نکن اصلا
هر وقت گقت چرا نکفتی بخند و بگو لزومی ندیدم

آدم تو زندگی باید خیلی هواسش باشه قلب کسی رو نشکنه جاری شما کمبود داره و اینطوری خودش رو خالی می‌کنه شما نباید مثل اون باشی باید یه فرقی بین شما اون باشه بهش بگو ولی معمولی بگو جوری که ناراحت نشه انشالله خدا به اون هم یه دوقلو بچه بده

عزیزم فامیل دیگه جزجاریت نداری ازطرف شوهرت.اگه نمیخای کسی بفهمه فعلا به کسی نگو واگرنه میتونی پیش خواهرشوهرومادرشوهرو.....بگی که به گوش اون میرسه.مستقیم بری بهش بگی من حامله ام فکردیگه میکنه.انشالله بسلامتی وخوشی بدنیابیاری.امافقط سعی کن قلبش نشکنی بچه نداری سخته اونم جاری هست توحامله شدنی ناراحت میشه اما دیگه نمیفهمه که دست خداست توهم کاره ای نیستی

۲۰ سالشه کی وقت کرده ببینه بچه دار میشه یا نه شما عادی رفتار کن اگه بهوخواهرشوهر مادرشوهر گفتی به اونم بگو!
چرا فک میکنید کسی که بچه نداره (یا نمیشه)فک میکنه شما که بچه دارید خبریه؟!؟!؟!؟

بسلامتی ایشالله زایمان کنی تا وقتی ندیدن و متوجه نشدن به هیچ کس نگو.
کسی که مسخره میکنه خودش ی کمبود های داره قطعا.

من برعکس حرف شما بعد یازده سال باردار شدم جاریم اصلا خوشحال نشد درصورتی ک اون چهار بچه داشت من خیلی تو نگه داری از بچه هاش به دردش خوردم کمکش کردم لباس میخریدم برا بچه هاش از روزی ک خدا ماهورا بهم داده هنوز یه دست لباس خونگی هم واسه دخترم نخریده قرار نیست کسی اه بکشه من خیلی جاها ناراحت میشدم اما هرگز بخاطر بارداری کسی اه نکشیدم چون خدا اگه بخواد بده خودش ب چشم میبینه مهم ذات طرف چون همیشه یه حکمتی تو کار خدا هست ایشالله ک بسلامتی زایمان کنی گلم

نگو اگه ازت پرسید شکمت بزرگ شده حامله ای بگو اره حاملم

هر چ نگاه میکنم نمیدونم این عروسکه یا ادم

هر موقع ب بقیه گفتی به اونم بگو .ا

همه انسانها نون دل خودشون میخورن.اون ازضعف ومغرورتی که توش داره تورومسخره میکنه وازیه طرفم مقصرش خودتی.این همیشه تو یادهمتون باشه باهمه مث خودشون رفتارکنین حتی مادرتون اونوقت خودتون آسایش بیشتری هم دارین

به نظرم بگی بهتره
منم زنداداشم ۸ ساله بچه دار نمیشه
ولی سر پسرم اینقدر ذوق کرد الان پسرم اینقدر بهش وابسته شده انگار مامان دومشه

الان دیگه بگو .به نظرم .

نیازی نیست خودت بگی همین که فامیل شوهرت بدونن بهش میگن
بعد هم ببین خیلیا بچه دار نیمشن دلیل نمیشه الان بگی یا اصلا نگی آه نکشن مطمئن باش هر وقت بفهمه این آهی که میگی ازش میترسی رو میکشه ولی خدا که مثل ما نیست به آه یکی دودمان اون یکی رو بر باد بده
خدا از سر لطفش به شنا بچه داده و از سر حکمتش به اون نداده
باید طرز فکر خودتو عوض کنی و یه همچین آدمی نباید تو زندگیت تاثیر بزاره
فکر واکنش اون نباش بفکر سلامتی خودت و بچه هات باش بفکر آرامش زندگیت

مبارکت باشه بار داری دومت.به نظرم بهش نگو که بارداری نکنه آه بکشه بگه من هنوز بچه نیاوردم این دومی رو هم آورد چون طبق گفته خودت زیاد کوک نیستین باهم.بگو شوهرم گفته نمیخاد پیش کسی بگی.نکیدونم هرچه خودت به ذهنت میرسه بگو

دومی چبه دختریاپسر

عزیزم دقیقا مثل من شدی من اینقد دعا کردم براش الان حامله خداروشکر

سوال های مرتبط

مامان علی اصغر مامان علی اصغر ۱ سالگی
يه درد دلي ميخوام بكنم
ميخوام ببينم ميتونم حق داشته باشم يا بيخود ناراحت ميشم؟
من دوتا جاري دارم
يكيش دختر ٥ ساله داره مشكل داره تقريبا مثه سي پي مغزيه همه هم دوسش داريم خداشاهده
اون يكيم جاريم هنوز بجه نداره تقريبا ٦ ساليه ازدواج كرده
منم الحمدالله روزي هزاربار شكر پسر دارم
حالا جاري اولم خيلي اوقات به بهانه اينكه خانواده شوهرش پسر دوستن
و دختر دوس ندارن
در صورتي كه وقتي همه جمع ميشيم
مادرشوهرم اصلا حتي قريون صدقه پسرم نميره سعي ميكنه محل نده كه جاريم ناراحت نشع بگع اينا پسر دوستن دختر منو نميخوان چون دخترم مريضه
ولي در خفا وقتي فقط منو شوهريمم تا دلت بخواد قربون صدقه پسرم ميره و دستشم درد نكنه در طول رو علي اصغر ميره پيششون حواسش بهش هست
اما
منم يه مادرم
شخصيت بچم برام مهمه
شخصيت خودم برام مهمه
به خدا خودم خلي رعايت ميكنم جلوي جاريم كه ناراحت نشه بگم خوشبحالش بچش سالمه بچه من نه
ولي
وقتي ميبينم به بچم جلو جمع سعي ميكنن محل ندن كه فقط فلاني ناراحت نشه
ولي توجه نميكنه منم مادرم ممكنه ناراحت شم ازين رفتار
بالاخره يعني كلا تا اخر عمرشون ميخوان جلو جمع محبت نكنن به پسرم چون حاريم ناراحت ميشه؟
من خيلي سعي ميكنم ناراحت نشم ميگم عيبي نداره
بالاخره اونم ناراحته به خاطر بچش گناه داره
ولي بازم تهش دلم اذيت ميشه كه مادرشوهرم به خاطر يكي ديگه سعي ميكنه بچه منو توي جمع محل نده و محبت نكنه
ميخوان طوري باشه كه جاريم ازين مهموني رفت نگه دختر منو دوس ندارين
ولي من بايد سكوت كنم
حق دارم يا الكي ناراحتم؟