۱۱ پاسخ

ای وای خدایا چقد سخته بچه بزرگ کردن خداروشکر بخیر گذشت عزیزم ناراحت نباش 😥

پارسال دخترم لوبیا کرد داخل بینیش‌..شوهرم سرکار بود هر چی زنگ زدم برنداشت...دستو پام می‌لرزید اولش اصلن لوبیا پیدا نبود هر چی میگف مامان لوبیا کردم داخل بینیم باور نمی‌کردم...بار آخر لوبیا دیدم..
سریع زدم گوگل یه کلیپ خارجی بود که چطوری جسم خارجی از بینی بیرون بیاریم..
سوراخی که چیزی داخلش نبود با دست گرفت یعنی پره بینی که باز بود و چیزی داخلش نبود گرفت...بعد فوت کرد داخل دهن بچه...دوتا فوت محکم....سریع اون جسم خارجی که داخل اون یکی سوراخ بینی بود پرید بیرون...به زور برا دخترم امتحان کردم دوتا فوت کردم دهنش ...خداروشکر لوبیا پرید بیرون از سوراخ بینیش‌

دختر من پاک کن کرده بود تو بینیش ک خداروشکر دکترا در اوردن

پسر من لوبیا کرده بود بردن اتاق عمل

ان شاللع چیزی نباشه عزیزم پسرا کلا عجیبن بقران امروز شانس اوردیم دراور و با اینع انداخت زمین خوب خودش زیرش نبود پرسش میکرد اینقدر گریه کردم

عزیزم دختر من دون گیلاس کرد تو بینیش دکتر ب زور در آورد.
ولی حتما حواست باشه تو خواب خس خس نکنه بینیش کیپ نشه خواهر زاده من استخون تو گلوش دقیق نمیدونم کجا گیر کرد دوراز جونش بچه داشت می‌میرد عمل کردن اگه میتونی شب بیداد بمون چک کن

پسرم دوسالگیش برگ گل کرد بینیش بعد سه روز که بردم دکتر درش آورد قشنگ معلوم بود عفونت کرده قطره برا عفونتش داد برا یه هفته

عزیزدلم انشاالله خدا کمکش کنه و به خیر و خوشی رد بشه به دلت بد راه نده ایت الکرسی بخون بالاسرش فوت کن بهش اسپند هم دود کن

بندی ببرش در میاره

پسر من مغز تخمه کرده بود داخل دماغش دکتر بردیم نگا کرد چیزی نبود گفت احتمالا رفته توی حلقش رفتیم عکس گرفتیم چیزی نبود رفته بود پایین انشالله ک چیزی نیس از پسرشماهم رفته پایین

ای خدا چه چقدر ترسناک
الان حالش چه طوره,؟

سوال های مرتبط

مامان قند عسلام مامان قند عسلام ۳ سالگی
من ادمی هستم که حتی دلم نمیاد با لحن بد وصدای تند با بچه ها صحبت کنم چه بچه خودم چه دیگران یه همسایه داریم دو ساله از دستش مینالم یه دختر داره بخدا به معنی واقعی وحشی ده بار دخترم از رو دو چرخه پرت کرده پایین دندون پسرم کبوند به در حیاط لثه ش پاره شد اما چیزی نگفتن فقط در حد گله پیش مادرش کردم مادرم اینقدر بی عرضه حتی یه بارم یه ببخشید ساده از دهنش بیرون نیومده بخدا درگیر خونه تکونی بودم حیاط وسایل میشیتم مادر اون بچم پنجره تمیز می کرد دخترش اومده بود جلوی در حیاط خونم کلی با پا رفت رو دستای دخترم کل در خیاط با سنگ خط خطی کرد نگفت نکن هزار تا گوجه پرت کرد جلوی در اما نگفت نکن اینا بماند امسال باز اذیت کردنای دخترش ادامه پیدا کرد با دوچرخه زد به اسکوتر دخترم دخترم افتاد وسط کوچه منم دیگه نتونستم خودموکنترل کنم گفت یه بار دیگه بزنی به قران میزنمت بدم میزنمت گذشت تا امروز اومد کلی در زد ودخترم گفتم بازی نکن باهاش گفت فقط یه کم در عرض یه ثانیه با عر دوتا دستش موهای پسرم گرفت پرت زمینش کرد مادرش پاشد یه سیلی کوچولو بهش زد من شوک هیچی نگفتم بچه ها رو آوردم تو حیاط دخترم شلنگ آب گرفت تو رو خدا یه کوچولو جلو درو بشورم گفتم باشه دخترم مثل خر داد میزد میخواد من خیس کنه مادرشم پاشد جلو دخترش ایستاد ببینم چه جوری خیست می کنه دخترشم به پسرم حرفای زشتی زد چشاشو ببین چقدر زشته اینش اینجوری اونش اونجوری منم دیگه خودمونتونستم کنترل کنم دیودم سمتش موهاش گرفتم مادرش یه مشت زد تو دستم حق نداری به بچم دست بزنی دیگه قاطی کردم یه سیلی محکم کوبوندم به صورت دخترش وخودشو هل دادم اونم مثل وحشی ها حمله میکرد خلاصه منم کم نیاوردم شوهرش اومد من مادر شوهرم محکم هل میداد گم
مامان معجزه زندگیم مامان معجزه زندگیم ۳ سالگی
سوال: سلام خانوما دلم خون شده از دست پسرم هر روز میگه بریم پارک با دوستام بازی کنم منم میبرمش ولی متاسفانه هر روز یا کتک میخوره یا حلش میدن همش باید بیوفتم دنبالش از کت و کول افتادم امروزم دوباره همین اوضاع بود آخر سر همین قضیه با یه خانومی دعوام شد تمام انرژیم گرفته شد دارم بهش میگم جلو بچت بگیر بچمو حل نده اگه افتاد طوریش شد من چیکار کنم دختر سه برابر سن بچمو داشت در اومده به بچش میگه مامان خوب کاری کردی هر کی زد تو هم بزنش اصلن تعجب کردم گفتم خانم پسر من کوچیکه زورش به بچه ی شما نمیرسه که بخواد بزنتش در ضمن من اصلن به هیچ وجه یادش ندادم به کسی بزنه یا حتی تلافی کنه . پسرم خیلی بچه ها رو دوست داره ولی اونا اینجوری موندم فردا پس فردا تو جامعه چیکار کنه با این اوضاع خیلی غصم گرفته . نه از سری قبل که خانومه اومد معذرت خواهی کرد نه از این خانوم که اینجوری رفتار کرد به خدا آدم میمونه چی بگه . به من میگ چرا پشت سر بچت راه افتادی برو تو هم مث ما تو چمنا بشین . بنظرتون با این جور آدما چجوری باید برخورد کرد مگه من میتونم اینقدر بیخیال باشم بشینم بقیه بهش آسب بزنن منم چیزی نگم بچه ی من فقط سه سالشه خودش نمیتونه از خودش دفاع کنه . خلاصه خیلی حالم گرفته شد
ه